خبرگزاری فارس ـ وحید ونایی: هفته اول شهریور نظامیان آمریکا پس از 20 سال خاک افغانستان را ترک کرد و این کشور را به طالبان واگذار کردند. به همان گروهی که علت حمله آمریکاییها در 11 سپتامبر 2001 بود. حالا با رفتن آنها همسایه شرقی ایران بار دیگر خاطره دهه هفتاد زنده شد اما میگویند طالبان امروز با طالبان دهههای گذشته متفاوت است.
طالبان وعده تغییر داده است اما دولت غربگرای اشرف غنی، شرایط را برای افغانستانیها سخت کرده بود اما برخی معتقدند که فاجعه فساد در افغانستان تا حدی آزاردهنده شده بود که افغانها امروز طالبان را به یک حکومت دموکراتیک ترجیح میدهند. مسئولان ارشد طالبان بارها اعلام کردهاند که ما تغییر کردهایم و دنیا باید با ما ارتباط برقرار کند؛ دولتهای چین و روسیه هم ابراز علاقه کردند که سریعتر روابطشان را با طالبان آغاز کنند.
برای بررسی بیشتر این وقایع و همچنین بررسی مواضع و مطالبات جمهوری اسلامی ایران از دولت آینده افغانستان با ابوالفضل ظهره وند کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردیم.
متن کامل این گفتوگو به شرح ذیل است:
فارس: وقایع افغانستان خیلی سریع و تقریبا غیرقابل باور بود؛ سرعت پیشروی و به قدرت رسیدن طالبان و از هم پاشیدن دولت اشرف غنی هم اجازه تحلیلهای بیشتر را نمیداد و اخبار مرتب بروز میشدند؛ اشتراکات ایران و افغانستان بسیار زیاد است که باید همواره مدنظر مسئولان دو کشور قرار گیرد. تصور توسعه روابط بین تهران و کابل در دوران جدید را دارید؟
ظهرهوند: باید قبول کنیم که افغانستان حوزه تمدنی ما است و بخش کلیدی و اصلی از ژئوپلتیک منطقه محسوب میشود؛ وقتی میگوییم ژئوپلتیک یعنی ما مؤلفههای در افغانستان داریم که به سادهترین موجه ممکن دیپلماسی ایران در آنجا حرکتی روان داشته باشد ضمن اینکه این کار بایستی با کمترین هزینه صورت گیرد.
** لزوم احترام به 12 هزار دانشجوی دانشگاه جامعة المصطفی در افغانستان
هویت و تاریخ مشترک و اقوامی که در زبان فارسی و دین و مذهب ما بین ایران و افغانستان وجود دارد بخشی از مؤلفههای مشترک بین دو کشور است که این مشترکات باید همواره مدنظر دولت و ملتهای دو کشور باشد.
هر دولتی که در افغانستان روی کار میآید بایستی امکان دسترسی ما را به این مؤلفههای ژئوپلتیکی ایجاد کرده و مانع آن نشود.
ایران در مزارشریف و کابل مراکز فرهنگی دارد حتی دانشگاه جامعةالمصطفی العالمیه ایران در افغانستان حدود 12 هزار طلبه دارد که خواسته جمهوری اسلامی ایران از افغانستان استمرار فعالیت آنها است نه اینکه تهدیدانگاری شود و محدودیتی برای آنها به وجود آورند در غیر این دو صورت روابط دو دولت چه فایدهای دارد.
** توجه به زیرساختها در افغانستان منجر به مهاجرت معکوس میشود
حوزههای جغرافیایی فعلایتهای جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با توجه به اشتراکات بسیار زیاد باید حفظ شود و نباید برای زیست بوم و بقای آنها محدودیتی در نظر گرفته شود ضمن اینکه تغییرات در ترکیب جمعیتی هم از سوی دولت آتی افغانستان از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفتنی نیست؛ تغییری در ترکیب هزاره، ازبک و ... نبایستی در بین اقوام افغانستان رخ دهد که این کار باعث عدم مهاجرت ساکنین افغانستان به ایران خواهد شد ولی اگر زیرساختهای افغانستان تقویت شود مهاجرت معکوس به این کشور خواهیم داشت.
اگر جمهوری اسلامی ببیند که زیست بوم مؤلفههای ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی حفظ شده و تهران بتواند در بازگرداندن این موضوعات و تقویت آن سرمایهگذاریهای لازم را بکند روابط دو کشور تسهیل شده و توسعه مییابد ضمن اینکه فشار ناشی از حضور مهاجران افغانستانی در ایران هم کاسته شده و پیوندهای نظیر امنیت بین دو کشور تقویت خواهد شد.
** نباید ایران هراسی در افغانستان وجود داشته باشد
تعداد زیادی مدرسه، دانشکده و دانشگاه خصوصی ایرانی در افغانستان وجود دارد و حتی بین 20 تا 100 درصد برنامههای تلویزیونی ایران از طریق 80 کانال تلویزیونی پوشش داده میشود چرا که احساس ایرانهراسی در افغانستان وجود نداشته است و بر همین اساس دولت آتی افغانستان نباید به سمت ایران هراسی گام بردارد و همین موضوع شاخصها و متر توسعه روابط بین تهران و کابل محسوب میشود لذا بیان ادبیات خاص و بیعمل در اقدام برای توسعه روابط فایده ندارد بلکه بایستی همه برنامهها را عملیاتی کرد.
ایران، عمل و اقدام را از دولت بعدی افغانستان میخواهد؛ متأسفانه اشرف غنی سکولار بدترین مواضع را نسبت به جمهوری ایران داشت زیرا او هژمونی قومی داشت.
برای ایران صیانت از ملت افغانستان بسیار مهم است که این موضوع دقیقاً طبق فرمایش مقام معظم رهبری است. نوع رفتار دولت کابل تنظیمکننده رفتار جمهوری اسلامی خواهد بود و مؤلفههای مذکور هم همین رفتار را مشخص میکنند.
فارس: بخشی از مطالبات ایران از افغانستان مربوط به حقآبه رودخانه هیرمند است؛ میتوانیم امیدوار به حل و فصل این موضوع طبق شرایط دهههای گذشته و توافقنامه دو کشور بود؟
ظهرهوند: در بحث حقابه رودخانه هیرمند، ایران هیچ چیزی بیش از آنکه تاکنون گرفته است به دست نخواهد آورد زیرا افغانستان دیگر آبی ندارد؛ خشکسالیهای اخیر حتی زمینهای مناطق جنوبی این کشور یعنی هلمند، زابل و فراه را هم بیآب کرده است؛ نهایتاً ما بتوانیم در موضوع حقابه همان 26 متر مکعب بر ثانیه را طبق قرارداد سال 1351 عملیاتی کنیم.
** مواد مخدر عامل منفی در روابط ایران و افغانستان
در رودخانه هریررود هم موضوع حقابه اتفاق افتاده است و نباید چکش بیشتری برای آب بزنیم که خدای ناکرده میتواند ضعفمان را نشان بدهد؛ در تنظیم روابط با دیگران نباید از خود ضعف نشان بدهیم و حتی اگر به آب هم نیاز داریم نباید به این موضوع اشاره کرد چرا که دیگران منتظرند تا آسیبپذیری جمهوری اسلامی را ببینند.
موضوع مواد مخدر و عدم ورود آن به جمهوری اسلامی ایران از آب هم مهمتر است. این در حالی است که در دوره حکومت نجیبالله در افغانستان 250 تن مواد مخدر تولید میشد که این مقدار در دوران طالبان با آنکه بیشتر شده بود اما در نهایت به 2500 تن رسید؛ در دوره مجاهدین میزان تولید موادمخدر در افغانستان بالاتر رفت این در حالی است در دوره آمریکاییها هم تولید موادمخدر افزایش زیادی پیدا کرد و به 9 هزار تن رسید،باید ببینیم دولت جدید افغانستان درباره تولید موادمخدر به آن به عنوان عامل تأمین کسری بودجه نگاه میکند؟ در حالی که آنها میتوانند حجم زیاد موادمخدر را به شرکتهای دارویی بفروشند نه اینکه شبکه مافیا در این کشور حضور داشته باشد که این کار میتواند منجر به آلودگیهای زیادی در جهان شود؛ بر همین اساس روابط ایران با افغانستان تحت تأثیر حجم بالای موادمخدر و آلودگیهای مترتب بر آن خواهد بود که میتواند تأثیرات امنیتی و سیاسی بر آن داشته باشد لذا دولت بعدی افغانستان باید در این باره نگاهش را روشن کند.
** الگوی زنان افغانستانی ایرانی است نه آمریکایی و اروپایی
آزادیهای اجتماعی در افغانستان هم مورد توجه ایران است زیرا جمهوری اسلامی تجارب خوبی در این حوزه دارد و دولت بعدی افغانستان با توجه به ضربهای که از فریبکاری آمریکاییها تحت عنوان لیبرالیسم خورده باید ببینیم که این آزادیها را حاکمان افغانستان رعایت خواهند کرد؟
همچنین باید ببینیم که این شعار با توجه به اینکه 50 درصد جامعه یعنی زنان را به سمت ایران معطوف میکند چگونه جنبه عملیاتی پیدا خواهد کرد؛ زنان افغانستانی چه بخواهند چه نخواهند حتی آنهایی که به اروپا و آمریکا رفتهاند الگوهایشان ایرانی است تا آمریکایی و اروپایی. لذا تعامل با جامعه زنان افغانستان از اهمیت بالایی برای ایران برخوردار است.
فارس: نوع روابط افغانستان با جمهوری اسلامی آیا بستگی به رفتار کابل دارد؟ هر چند که این موضوع در عرصه سیاست خارجی مرسوم است و کشورها منتظر اقدام و عمل طرف مقابل هستند.
ظهرهوند: این موضوع طبق فرمایش مقام معظم رهبری است و ما باید بدانیم رفتار کابل را بر اساس ادعا نمیتوان درک کرد بلکه باید اقدام را ببینیم.
** تفاوت 180 درجهای در مواضع اعلامی و اعمالی افغانستانیها
در افغانستان مواضع اعلامی با مواضع اعمالی برخی اوقات 180 درجه تفاوت دارد و لذا نباید فریب فریبکاری طالبان و یا غیر طالبان را بخوریم.
آقای بسمالله محمدی از نظر من مانند اشخاص طالب محسوب میشود زیرا وقتی دو عکس از سلاحهای آمریکایی که در ایران دیده شده را مشاهده کرد و در حالی در کشورمان وجود دارد که برای مهندسی معکوس آورده شده است به این موضوع انتقاد میکند در حالی که او وزیر دولت اشرف غنی بوده و افغانستان را دو دستی تقدیم آمریکاییها کرد، نقطه اتکای او تاجیک است و قاعدتاً باید این نقطه اتکا ایران باشد و مشخص نیست چرا علیه جمهوری اسلامی موضع میگیرد؟ هم اکنون بسمالله محمدی در خدمت آمریکاییها است و او میگوید ایران همسایه بدی برای افغانستان است؛به نظر میرسد که او حاضر است سلاح در دست طالبان و داعش بیفتد اما ایران نتواند آن را بازمهندسی کند؛ این موضوع نشان میدهد که طرف ما خبیث است ضمن اینکه دیپلماسی ما هم ضعیف است.
دیپلماسی در افغانستان بدون دیپلماسی میدانی هیچ معنی ندارد و کسی که این حرف را میزند یا جاهل است یا خائن؛متوجه نمیشود ژئوپولتیک در اینجا معنای اصلی خودش را در سیاست خارجی نشان خواهد داد.
** نباید ترکیب قومی و جمعیتی افغانستان تغییر کند
میتوانیم مطالبات خود را از دولت بعدی افغانستان مصداقسازی کنیم؛ این مصداقها در مدارس، کانالهای تلویزیونی، دانشگاه غرب کابل و روابط کنسولی روان برای بازگشت مهاجرین است که میتوانیم آنها را با فضای رسانهای و فرهنگی دنبال و اجرایی کنیم همچنین به رسمیت شناختن بود و باش مردم و اقوام مختلف افغانستان و جلوگیری از تغییر در ترکیب جمعیتی و قومی هم برای ما مهم است.
ضمن اینکه تغییری در ترکیب قومی یعنی اینکه مؤلفههای جمهوری اسلامی در افغانستان تضعیف شود که عملاً ما با این کار خفه خواهیم شد و در برابر تاریخ سرشکسته خواهیم بود.
مؤلفههای ژئوپولتیکی را انقلاب اسلامی به ما نداده است بلکه انقلاب اسلامی مؤلفه ژئوپولتیکی ما را تقویت کرد یعنی فارس، مولانا، تاریخ و جنبههای حمایتی وجود داشت و مؤلفه دیگری به نام تفکر انقلاب اسلامی به آن اضافه شد که همه اختلافات جزئی و ضمنی بین مؤلفههای داخلی و حتی بین شیعیان و اهل تسنن وجود داشت اما همه آنها امام خمینی (ره) و اندیشه استکبارستیزی او را پذیرفتند یعنی اینکه مؤلفههای ژئوپولتیکی تقویت شد ولی اگر ما مؤلفههای مادر را در منطقه از دست بدهیم در آن صورت اثری از انقلاب اسلامی نخواهد بود و تاریخ هم ما را محکوم خواهد کرد؛ این چیزی است که من وظیفه بیان آن را دارم و افرادی که فهم این مسأله را ندارند باید بدانند که خدایی ناکرده میتوانند به تاریخ، انقلاب و شهدا خیانت کنند.
فارس: آیا تمدن فارسی و پارسیزبانان هم در مطالبات ایران و افغانستان تأثیرگذارند؟
ظهرهوند: دیگر چیزی از تمدن فارسی باقی نمانده است بلکه من واژه مؤلفه را بیان میکنم وقتی میگویم قوم تاجیک باید بدانیم نوع غذا، بود و باش، گویش افتخارات ملی این قوم مهم است زیرا آنها به مولانا و امیرعلی شیرنوایی زبان فارسی و شعر فارسی مباهات میکنند و ایران را به عنوان کشور مادر میپذیرند که این کار آنها معانی زیادی دارد و اگر قرار باشد در ادبیات تغییر و تحولی صورت گیرد متوجه ایران خواهد شد که این موضوع هم برای ایران امنیتساز است و نباید نوک دماغمان را در مسائل مختلف ببینیم.
**نباید مؤلفههای ژئوپولتیکی ایران در منطقه از دست برود
باید ببینیم دولت بعدی افغانستان حاضر خواهد بود که دو مرکز فرهنگی را به جمهوری اسلامی بدهد؟ آیا آنها حاضر هستند اجازه بدهند ایران در ولایت پنجشیر مرکز فرهنگی دیگری را احداث کند؟ آیا آنها اجازه خواهند داد که کنسولگری جمهوری اسلامی در بامیان احداث شود؟ این در حالی است که این کنسولگری پیشتر بسته شده بود، لذا پیگیری این قبیل مطالبات ایران از دولت افغانستان بسیار جدی است و با لفاظیها نمیتوان آن را دنبال کرد بلکه باید اقدام و عمل را ببینیم، باید مشاهده کنیم آیا دولت آتی افغانستان اجازه دسترسی مردم این کشور را به کتابها و فیلمهای ایرانی میدهد؟
ما روزگاری را دیدیم که اشرف غنی رئیسجمهور سابق افغانستان دادن آب افغانستان به ایران را منوط به دریافت نفت از تهران کرده بود در حالی که ما نباید مؤلفههای ژئوپولتیکی خود را از دست بدهیم.
رهبر معظم انقلاب فرمودهاند که باید به سمت مرزها برویم و اگر مرزها به سمت ما بیایند قطعا ما دچار خفگی خواهیم شد؛ لذا نباید مرزهای خود را از دست بدهیم و باید این فرمایش معظمله را باید سرلوحه کارهای خود قرار بدهیم.
**حمایت از مردم افغانستان در دستور کار ایران
وقتی به سمرقند و بخارا میرویم تاجیکهای آن مناطق از ایرانیان استقبال میکنند در حالی که آنها چنین استقبالی از سفیر آمریکا و انگلیس به عمل نمیآورند و حتی تره هم برای آنها خرد نخواهند کرد لذا همین موضوع موجب دیپلماسی روان خواهد شد و باید به داشتههای ژئوپولتیکی خود توجه کنیم.
داشتن موشک نتیجه استقلال استراتژیکی و تفکر حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنهای است که آمریکاییها معنای آن را به خوبی میفهمند.
آمریکاییها تلاش میکنند با استفاده از طالبانیزه شدن منطقه، جنبش ضداسلامی را در منطقه فعال کنند. داعش هم سرمایه بزرگی برای آمریکا است و شبکه حقانی هم در این میان، حالت بینابینی دارد و باید در این ورطه دقیق و ظریف باشیم. رهبر معظم انقلاب فرمودهاند حمایت از مردم افغانستان در دستور کار است وگرنه دولتها میآیند و میروند.
** دیپلماسی غیرفعال ایران در هشت سال گذشته افغانستان
آمریکا تلاش دارد بین جمهوری اسلامی و طالبان همسانسازی ایجاد کند. مردمسالاری ایران بالاتر از لیبرالیسم است. نباید رفتار فعلی طالبان را نگاه کرد و باید توجه داشت که آمریکا در حال سرمایه گذاری است. فاز دوم این پروژه کلید خورده است. ما نباید تا اخراج کامل آمریکا بگوییم این کشور شکست خورده است. این میزان سلاحی که جا مانده از روی عجله نبوده است. طالبان هم اعلام میکند بزرگترین ارتش منطقه را تشکیل میدهد و اینها با هم مرتبط است.
آمریکاییها بدنبال ایجاد جریانی در برابر محور مقاومت است. در این میان برخی از اعضای طالبان در حال ریزش و جذب شدن در داعش هستند و این مسئله، تنشها را افزایش خواهد داد. ایران در هشت سال گذشته دیپلماسی فعالی در افغانستان نداشت و اکنون نیز شاهد دور جدیدی از تنش را در این کشور شاهد هستیم. باید از مسئله افغانستان این درس را گرفت که کنار گذاشتن توان داخلی نتیجهای همچون افغانستان را به دنبال دارد.
انتهای پیام/