انتظار مردم از مسئولین حکومتی در زمینه اطلاعرسانی چیست؟ همه ما به عنوان یک شهروند حق داریم که نظراتی بدهیم. مردم هم متوجه هستند که ما در حال بیان نظرات شخصی خود هستیم. نظراتی که ممکن است با عقاید و دیدگاههای دیگران فرق کند، و این هیچ ایرادی ندارد.
تفاوت آرای شهروندان موجب سردرگمی کسی نمیشود. زیرا از ابتدا میدانند که هر کس مسئول نظر خودش است و مخاطبان میتوانند با هر نظری که موافق بودند آن را انتخاب کنند.
ولی این قاعده در مورد مسئولین جاری نیست. در واقع مردم نظر مدیریت رسمی کشور را میخواهند و نه نظر شخصی فلان مسئول را. در این راه نیز تجزیه مسئولین ممکن نیست، بلکه همه آنان نماینده حکومت و قدرت هستند. برای مثال ما میتوانیم موافق خریدن واکسن یا مخالف آن باشیم. ولی مقامات دولتی این حق را در جلسات رسمی دارند، در عرصه عمومی باید نتیجه آن را بگویند و همه نیز مشابه هم حرف بزنند. زیرا مردم دنبال شنیدن نظر شخصی آنان نیستند، بلکه میخواهند نظر حکومت را در باره خرید واکسن بدانند. بدین منظور دیگر آقای وزیر حق ندارد که بگوید در این باره فقط از من سوال کنید، بلکه خودشان باید افراد دیگر را از بیان نظرات شخصی منع کنند و اگر از این قاعده تخطی کردند آنان را توبیخ نمایند. یا اگر به تصمیمی قطعی رسیدهاند آن را ابلاغ کنند.
متأسفانه در ماجرای واکسن کرونا و دیگر مطالب مربوط به این ویروس شاهد نوعی به هم ریختگی ارتباطی در اظهارات رسمی هستیم. نه تنها چندین نفر اظهار نظر میکنند، بلکه بعضاً اظهارات متناقض نیز میشنویم. هنگامی که یک نفر میگوید ویروس کرونای انگلیسی به داخل ایران نیامده، و دیگری خلاف آن را میگوید. این موجب بیاعتباری اظهارات رسمی میشود. در باره خرید واکسن و واکسن داخلی نیز تا چند روز پیش هیچ خطمشی ثابت و روشنی بیان نشده بود. هر کس گمان میکند که نظر او تنها نظر رسمی است، در حالی که مردم نظرات گوناگون میشنوند. مردم نمیدانند که بالاخره، عدم عضویت در FATF مانع خرید است یا وجود تحریم یا نداشتن پول یا هر چیز دیگر. اینکه اولویت ما خرید واکسن از خارج است یا تولید داخل؟ اینکه تولید واکسن ایرانی کی به نتیجه میرسد؟ از زمانبندی ابتدای بهار گفته شده است تا اواسط تابستان، آن هم با اما و اگر.
واقعیت این است که بیانضباطی خبری و رسانهای به شدت زیانبار است. از ابتدای این دولت نیز در خصوص این ضعف بارها تذکر داده شده است ولی به نظر میرسد که توجه چندانی نمیشود. بعد معترض میشوند که چرا مردم حرف آنان را باور نمیکنند؟ اتفاقاً مردم دوست دارند که از این بلبشوی خبری خلاص شوند، به شرطی که صدای واحدی را از درون مسئولین بشنوند. هر کدام از مسیولین که به گمان خود فکر میکند اطلاعی دارد وارد میدان میشود و در باره موضوع اظهار نظر میکند و کاری هم ندارد که دیگران چه گفتهاند یا چه باید گفته شود.
در چنین شرایطی مردم بدترین بخشهای خبر را میپذیرند. اول از همه گمان میکنند که ارادهای برای خرید نیست، دوم اینکه واکسن ایرانی خیلی دیر به نتیجه خواهد رسید، اگر اصولاً به نتیجه برسد. میپذیرند که ویروس انگلیسی هم وارد کشور شده است و… همه اینها ناشی از فقدان سیاست رسانهای و اطلاعرسانی کارآمد است. نهایت این که با چنین سیاست ارتباطی هم چوب را خواهیم خورد و هم پیاز را و در پایان هم پول را خواهیم پرداخت!