وحید رهبانی بازیگر نقش محمد متولد ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ در تهران بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر است که سالها پیش با سریال تلویزیونی «خانه ما» در نقش یک جوان عشق فوتبال به عنوان یک چهره شناخته شده در تلویزیون مطرح شد.
برخی برای رهبانی جوان انتظار ایفای نقش در سریالها و مجموعههای مختلف تلویزیونی را میکشیدند، اما انگار رهبانی جوان مسیر حرفهای خود را در هنر، انتخاب کرده بود و در سالهای متمادی خود را به عنوان یک کارگردان تئاتر مطرح کرد و برای تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر راهی کانادا شد و البته قبل از عزیمت به کانادا در فیلم سینمایی «دوئل» احمدرضا درویش به ایفای نقش پرداخت.
رهبانی فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاتر از دانشگاه یورک تورنتو کاناداست که از ۱۷ سالگی وارد تئاتر شد و سپس مشغول به کار ترجمه نمایشنامه شد.
حال چند سالی است که رهبانی با اتمام تحصیل خود و برخی فعالیتهای تئاتری در کانادا به ایران بازگشته او طی این سالها بیشتر درگیر کارگردانی تئاتر بوده است. وحید رهبانی با ایفای نقش در سریال «گاندو» به عنوان نقش نخست خود را دوباره بر سر زبانها انداخت با این تفاوت که «نیمای» خانه ما این روزها تبدیل به «آقا محمد» گاندو شده است.
در بخشی از این مصاحبه خبرنگار مشرق پرسیده است: که چندی پیش در مصاحبهای با آقای شاهد احمدلو داشتم یک نقلقولی از پدر بزرگوارشان محمدولی احمدلو داشتند که خیلی جالب بود، ایشان میگفتند وقتی فردین مرد سینما هم مرد. حالا جدای از بخش عوامانه این ماجرا، بههرحال ما یک عقبهای به اسم سینمای فارسی داریم. البته من انتقاداتی هم دارم مثلاً با آقای نجفی صحبت میکردم و میگفتند که برای سربداران میخواستند نقش مهمی به مرحوم بیک ایمانوردی بدهند منتها در خواندن متن و حفظ کردن متن مشکلاتی وجود داشت. مضاف بر اینکه فردین، ناصر ملکمطیعی و چهرههای دیگر سینمایی آن دوره به نسبت خیلیهای دیگر که بعداً کارکردند به لحاظ اخلاقی سالمتر بودند و چیزهای خوبی هم در سینمایشان بود، مانند تکریم جوانمردی، تکریم خانواده و... چند سالی است که ما شاهدیم که مثلاً آقای بهروز وثوقی خیلی مایل هستند که برگردند. فکر میکنید که چطور میشود راه را برای بازگشت این چهرههای هنری تسهیل کرد؟
رهبانی: ببینید اگر تصمیمگیرنده من بودم در را باز میکردم، برای اینکه خاک مثل مادر است. فارغ از اینکه یک نفر چه کرده و چه عقبهای دارد. بهروز وثوقی و امثال ایشان خیلی خوبیها داشتهاند و احتمالاً بدیهایی هم ممکن است داشته باشند، ممکن است روی نسلی تأثیری گذاشته باشند، تأثیر مثبت یا منفی.
ولی باید برای بازگشت همه به ایران در را باز کرد، این خاک متعلق به همه است. حالا یک پیرمرد حتماً دوست دارد زندگیاش را در خاک مادری به پایان برساند. من اگر تصمیمگیرنده باشم حتماً درها را باز میکردم. اینکه چه باید کرد من نمیدانم و این را باید مسئولین پاسخ دهند ولی بههرحال اگر بیایند از من مشورت بگیرند میگویم خاک را از آنها دریغ نکنیم.