در روزهای اخیر کشور گینه در آفریقا درگیر کودتا است. اما جدا از بخش سیاسی و نظامی این موضوع؛ جنبه اقتصادی آن نیز پررنگ است. گینه اصلیترین عرضه کننده بوکسیت جهان است و بخش عمده بوکسیت این کشور آفریقای غربی به کارخانههای چینی به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان آلومینیوم ارسال میشود.
این کشور بزرگترین صادرکننده سنگ بوکسیت در جهان است، چین ۵۵ درصد بوکسیت خود را از گینه تامین میکند.
براساس اطلاعات دولت گینه، این کشور سال گذشته ۸۲.۴ میلیون تن بوکسیت را به سراسر جهان صادر کرد. بطوری که تحلیلگران Berenberg در یادداشتی گفتند: بخش آلومینیوم بیشترین نوسان را در خلال اخبار گینه مشاهده کرده است. گینه حدود ۲۵ درصد از بوکسیت جهان را صادر میکند و این امر قیمت آلومینیوم را حدود ۱.۱ درصد افزایش داده اما برای قیمت آلومینا و بوکسیت نیز مفید خواهد بود.
این موضوع همچنین بر پروژه سنگ آهن سیماندو Simandou نیز تاثیرگذار است و به عقیده تحلیلگر بانک مشترک المنافع استرالیا Commonwealth Bank of Australia بیثباتی در گینه پروژه سنگ آهن سیماندو را به تاخیر خواهد انداخت.
این کودتا از سوی کشورهای چین، روسیه و آمریکا و همینطور سازمان ملل به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و رهبران دو بلوک آفریقایی نیز خواهان آزادی رئیس جمهور ۸۳ ساله گینه؛ Alpha Conde که از سال ۲۰۱۰ قدرت را در دست داشت، شدند. از سوی دیگر اتحادیه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا تهدید کرد که گینه را تحریم می کند لذا خواستار نشست فوری شورای امنیت و صلح در این زمینه شد.
جنگ اقتصادی آمریکا و چین این بار در گینه
این کشور فقیر سرشار از فلزات مهم است که پکن به شدت به آن نیاز دارد. آیا تسلط نظامی توسط یک لژیونر فرانسوی سابق با روابط آمریکا، توطئه مظنونان غربی بود؟ کشور گینه در غرب آفریقا به تازگی کودتای نظامی را تجربه کرده است. سرهنگ دوم ممادی دومبویا، با یک گروه نخبه از نیروهای نظامی، دولت آلفا کنده را سرنگون و قدرت را در دست گرفته است، اقدامی که از سوی اتحادیه آفریقا و چین محکوم شد و چین خواستار آزادی رئیس جمهور شده است.
سرنوشت گینه هنوز مشخص نیست، اما خطرات ژئوپلیتیک در حال حاضر آشکار است. گینه سرشار از منابع طبیعی است، اما سالها تلاطم و سوءمدیریت باعث شد تا این کشور یکی از فقیرترین کشورهای جهان باشد. این کشور یکی از صادرکنندگان اصلی فلز مورد نیاز برای ساخت آلومینیوم، بوکسیت، و همچنین دارای ذخایر فراوان سنگ آهن است. همچنین دارای منابع معدنی از جمله سیمان، نمک، گرافیت، سنگ آهک، منگنز، نیکل و اورانیوم است.
محکومیت کودتا توسط چین یک حرکت بسیار غیر معمول از سوی پکن است، زیرا این کشور اغلب اصل "عدم مداخله" را در رابطه با کشورهای آفریقایی حفظ کرده و نشان میدهد که این کشور از لحاظ استراتژیکی برای آن اهمیتی دارد. هنوز برای تأیید انگیزههای سیاسی خارجی در پشت کودتا زود است، اما رسانههای اجتماعی مملو از مشاهدات مربوط به بیعت آقای دومبویا است. او یک افسر نظامی نخبه است که توسط اسرائیل آموزش دیده و در لژیون خارجی فرانسه خدمت کرده است.
بسیاری بر این باورند که این احتمالاً یک کودتای نظامی "تحت حمایت غرب" است که توسط سیا کمک میشد. با این حال، وزارت امور خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا، دست کم بر اساس دیپلماتیک سطحی، کودتا را محکوم کرده و خواستار احیای دموکراسی در این کشور شدهاند، اما بعید است که بسیاری از تردیدها برطرف شود.
اما چرا گینه اهمیت دارد؟ یک ملت کوچک در غرب آفریقا با اندکی بیش از ۱۲ میلیون نفر، به سختی میتوان تصور کرد که این میدان نبرد برای مبارزه ژئوپلیتیک باشد. با این حال، دلیل استراتژیک آن در زنجیره تامین جهانی فلزات است. دولت این کشور افتخار میکند که دارای یکی از بزرگترین ذخایر سنگ آهن جهان است و نه تنها از نظر مقدار بسیار بوده، بلکه از کیفیت بالایی نیز برخوردار و از ۶۵٪ فلز تشکیل شده است. بیشتر این معادن در معدن بحث برانگیزی موسوم به سیماندو قرار دارد که چین سالهاست برای کسب سهمیه و سود آن سهیم هستند.
به دلایل فوق و دلایل دیگر، روابط پکن با گینه از اهمیت استراتژیک برخوردار است. نخست، دسترسی بدون محدودیت به این فلزات برای پیشبرد تولید و صنایع چین مورد نیاز است. دوم، همین مواد برای تقویت ظرفیتهای نظامی و دریایی روزافزون کشور مورد نیاز است. سوم، گینه منبع جایگزینی برای این منابع فراهم میکند و به چین اجازه میدهد تا وابستگی خود به منابع کشورهای مانند استرالیا را کاهش دهد. واردات سنگ آهن چین از استرالیا در ماه گذشته با وجود تحریمهای علیه این کشور به رکورد رسید.
در نتیجه تنشها، چین به طور فزایندهای در تلاش برای کاهش وابستگی خود به استرالیا برای صادرات آهن و آلومینیوم بوده است. نه فقط به خاطر تنبیه کانبرا، بلکه به این دلیل که اگر جنگی با آمریکا شروع شود، این برگ برنده واشنگتن است و پکن فوراً دسترسی به مهمترین منبع این منابع کلیدی را از دست میدهد. در نتیجه، چین اخیراً جاه طلبیهای معدنی خود را در سراسر قاره آفریقا گسترش داده و به دنبال تأمین معاملات و حفاری معادن جدید در الجزایر، سیرالئون، کنگو و گینه است.
به این ترتیب، کودتای نظامی توسط یک رهبر طرفدار غرب باعث ایجاد دردسرهای بزرگی برای پکن میشود، زیرا خطرات زیادی را برای زنجیره تامین، تولید و بلندپروازیهای استراتژیک این کشور به همراه دارد و آن را وابسته به استرالیا میکند.
به همین دلیل پکن، گامی نادر در راستای موضع گیری در امور داخلی یک کشور آفریقایی برداشته و خواستار ثبات و آزادی رهبر آن شده است. باز هم زود است که بطور قطعی بگوییم در آینده چه اتفاقی میافتد، اما با این وجود چین از بیثباتی بیزار است، به ویژه هنگامی که منافع استراتژیک خود در خطر است. برخی از محققان چینی معتقدند که آمریکا تلاش کرده است تا کشورهای آفریقایی را در رابطه با چین و معدن تحت فشار قرار دهد.
اگر بخواهیم بگوییم، جنگ سرد جدید مسابقهای برای تسلط استراتژیک کالاها بین چین و غرب است. چین مدتهاست که در روابط خود با کشورهای آفریقایی برتری دارد، اما هرگز نباید فراموش کرد که در غرب آفریقا، فرانسه با قدرت نظامی و مالی منحصر به فرد بر این کشورها "هژمون نامرئی" دارد. حالا باید منتظر ماند تا نتیجه این نبرد اقتصادی قدرت های اول و دوم جهان، ایا به کشورهای بیشتری نیز سرایت خواهد کرد.