به گزارش خبرگزاری فارس، حجت الاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشتی نوشت: اگر چه دولت مردمی آیه الله رئیسی بارقه امیدی در دلها ایجاد نموده است و بفضل الهی می رود تا طعم شیرینی از دولتی مردمی و انقلابی را به کام توده های مردم شریف ایران اسلامی بنشاند، اما آنچه نباید هرگز از آن غفلت نمود زمینه سازی و قرار گرفتن در مسیر شکل گیری جلوه کاملی از حکومت اسلامی است که علاوه بر بازکردن گره های کور معیشت و رفاه مردم و ساماندهی اقتصاد در حوزه های واردات و صادرات و تولید و توزیع و مصرف بعنوان هدفی نزدیک، نباید هرگز از اهداف راهبردی و بالنسبه دور ، ولی دست یافتنی هرگز غفلت نمود. دولت مردمی جناب آقای رئیسی نیز خواه ناخواه همچون دیگر دولتها خیلی سریعتر از آنی که بشود تصورش را کرد به پایان خط چهار ساله و یا هشت ساله خود خواهد رسید. تنها در یک صورت هست که نام جناب رئیسی و دولتش میتواند به زیبایی بر بام عزت ایران اسلامی جاودانه و ماندگار بماند و مرزهای زمان و محدویت های حیات سیاسی را بدرد و آن اینکه در کنار زمینه سازی برای رسیدن به اهداف نزدیک از هدفهای بلند و اصلی هرگز غافل نگردند، که از آن اهداف بنیادین و مهم است" زمینه سازی برای تشکیل حکومت اسلامی ". حکومتی که به اقتضای مبانی و آرمانهایش از ساز و کار و ساختار و سازمان و نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خاص خود ، برخوردار می باشد. چیزی که متاسفانه در گام اول انقلاب کمتر به آن توجه گردید و لذا مصیبتها و چالشهای فراوانی در عرصه های مختلف، گریبان جامعه و نظامات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کشور را فرا گرفت.
آن روز که امام خمینی رض در دهه اول انقلاب اسلامی، در مقام اثبات تئوری ناب ولایت فقیه و تبیین مبانی حکومت دینی و اندیشه نجات بخش سیاسی مبتنی بر ارزشهای دینی ، فریاد می زدند و در همین راستا از راهبردهای بنیادینی همچون امامت محوری ، امت گرایی ، عدالت گستری و بالاخره از دو قطبی مستکبرین و مستضعفین سخن می راندند..... و البته بودند کسانی که تحت تاثیر فرهنگ بیگانه در مخالفت با آن حرکت می نمودند. و یا حتی بودند شخصیت های مدعی که خود دارای اندیشه و نوعی تفکر انفعالی و ارتجالی بودند و در عین حال از انقلاب و خط امام نیز دم میزدند.و یا بودند چهره های انقلابی که در عین تلبس به لباس روحانیت و وابستگی به جریان انقلاب ، اما به بهانه روشنفکری ، چه بسا تحلیل ها و فهم سیاسی خود را از امام هم برتر می دیدند و لذا گاهی برای تاثیر گذاری بر تفکرات و تصمیم های امام ، به محضر ایشان جسارت نیز می نمودند .
از این میان می توان به آقای هاشمی رفسنجانی ، اشارتی کرد. شخصیتی که پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفت:
۱- ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوئیم.
۲- «خبرگان مرجع تعیین نکرده است»
یعنی جانشین امام خمینی می تواند نه مرجع باشد و نه امام.
وقتی ایشان جای کلمه «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» هم شد «ملّت»
یعنی عملاً سیستم " ملت_رهبر " انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم " امت-امامت" امام خمینی را کنار گذاشتیم.
وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که امام آن را از جمله اهداف اصلی نهضتش مطرح فرموده بود ، اما در مقابل کلمه ای که مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به نظام تحمیل کردند، کلمهی «توسعه» بود.
فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و امامان معصوم (ع) و در امتداد امامت ، ولی فقیه ، تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و نظام سلطه و صهیونیستهای عالَم.
در عرصهی بینالملل هم دو کلید واژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوئیم «قدرتهای جهانی»!
خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. که البته پلورالیزم و گفتگوی تمدن ها و بعد از آن مذاکرات برجامی و غیر برجامی نیز در همین راستا تعریف می گردید.
«مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛
یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
جای بسی تاسف است که از غفلت اندیشه ورزان مومن به انقلاب اسلامی استفاده گردید و به مرور ، پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، خواسته یا ناخواسته توسط مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تغییر پیدا کرد به همان کلید واژههایی که دشمنان میخواستند.
ولذا اقدام اساسی که باید در گام دوم انقلاب برداشته بشود بواقع جبران غفلتهای گذشته است و تا موقعی که کلید واژههای قرآنی امام خمینی که در رأس آنها امام بودن ولی فقیه است، احیاء نشود، هر کاری که بکنیم، وصله پینه کردن است.
در دولت تحول گرا و مردمی جناب آقای رئیسی آنچه بعنوان هدف اصلی باید مد نظر باشد ایجاد انقلابی در نوع نگاه هاست. زیرا تازمانی که به قدرت و سیاست و ثروت و بیت المال نگاه لیبرالی و سکولاری و انفعالی و بعبارت بهتر سطحی و توسعه ای و تجملی و ارباب و رعیتی باشد قطعا شکاف بین مستضعفین و مستکبرین و اشرافیت و فقرا بیشتر و بیشتر خواهد شد و لذا انتظار توده مردم مسلمان و انقلابی ایران عزیز از دولت سیزدهم این است که انقلابی و جهادی در پی نهاد سازی و ریل گذاری مناسب و مطمئنی باشند تا با زمینه سازی شکل گیری حکومت و دولت ناب اسلامی، قطار جامعه و نظام ، پیش برندگی و رشد و تعالی و پیشرفت را پیش روی مردم به حرکت درآورد و این بدون حرکت و تلاشی خستگی ناپذیر امکان پذیر نیست. زیرا مشکلی که هست این است که همه میگویند: «دیگران بگویند ما هم میگوئیم».
اصولگراها میگویند صدا و سیما شروع کند، ما هم میگوئیم! صدا و سیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم!
روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند ، که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوئیم!
مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟!
و ...
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به این عنوان
«حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای»
البته یک هفته بعد شهیدش میکنند.
آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای».
سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای!
آن وقت ما اینجا نشستهایم و استخاره میگیریم که آیا بگوئیم یا نگوئیم!
شما هر لعن و نفرینی که به دشمنان بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگوئید «امام خامنه ای "
و آنقدری که نظام سلطه از تئوری ناب ولایت فقیه و رابطه امام و امتی برخواسته از مبانی سیاسی اسلام و در تداوم آن از اتحاد و یکدلی و آگاهی و بصیرت و ایمان ملتهای مسلمان و در نهایت از بیداری و مقاومت اسلامی هراس دارد از چیز دیگری نمی هراسد.
اکنون که خدای متعال بر توده مردم ایران و امت حزب الله منت نهاده است و شرایطی را به وجود آورده است که حجت را بر همگان تمام نموده ، باید از این فرصت استثنایی پیش آمده بخوبی استفاده کرد و به شکرانه این نعمت بزرگ علاوه بر خدمت بی منت به مردم ، برای تحقق حکومت و دولتی در طراز آرمانهای الهی، از هرگونه تلاش و اقدامی دریغ ننمود . جای بسی تاسف است که پس از ۴ دهه از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی و سپری کردن ۱۲ دولت ، هنوز باید در تکاپوی نان و آب مردم باشیم، این در حالی است که در گام دوم انقلاب انتظار می رفت تا با استفاده از تجربه سالها و دهه های قبل ، با بازنگری قوانین و ساختارها و سازمانهای اجرایی ، نظامات اجتماعی و حکومتی متحول گردیده و با فاصله گرفتن از سیستمهای طاغوتی و وارداتی ، الگوی جامعی از نهاد های متناسب با ارزشهای دینی و مکتبی و دولت و حکومت ناب اسلامی، به جامعه داخل و خارج عرضه می گردید تا هم دنیا و زندگی مادی و طبیعی آحاد مردم تحت لوای حکومت دینی سامانمی یافت و به راحتی تامین می شد و هم عدالت و تربیت و سیاست اسلامی ، با نقشه راهی روشن ، قله های پیشرفت و تعالی و کمال را سریعتر فتح می نمود. به این امید که از شرایط پیش آمده نهایت بهره برداری و استفاده برای تحقق این مهم صورت پذیرد.
انتهای پیام/