محمدامین ناصح در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: روز ۲۷ شهریورماه، سالروز درگذشت استاد شهریار در ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۷ شمسی است که متعاقباً با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، "روز ملی شعر و ادب فارسی" نامگذاری شده است.
وی بیان کرد: زبان فارسی از گنجینههای فرهنگی بشر در حوزة وسیعی از تمدنهای کهن محسوب شده و از گذشتههای دور، بستر انتقال دانش و فرهنگ بشری، به ویژه در دورههای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی در بخشهای زیادی از این کره خاکی بوده است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: جهانیان بر این نکته معترفاند که زبان فارسی، حامل ارزشهای والای انسانی، اخلاقی و عرفانی است و در عصر حاضر که دنیای جنگ تمدنهاست، ضرورت پاسداشت و گسترش این زبان شیرین به عنوان منادی صلح و مدارا و دعوت به همزیستی تمدنها بیشتر احساس میشود. روح عرفان ایرانی- اسلامی به عنوان ساحل آرام جانهای خسته، در میان اشعار فارسیسرایان موج میزند و عاشقان را نوید آرامش و اطمینان میدهد.
ناصح ادامه داد: زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی با هزاران اثر گرانسنگ فرهنگی در زمینههای مختلف همواره مورد توجه مردمان سرزمینهای دور و نزدیک بوده است؛ چرا که منبعث از فطرت ناب و متعالی انسانی است و علی رغم فراز و نشیبها و رویدادهای پر تب و تاب و گاه ناخوشایند سدههای اخیر، بازهم این زبان غنی، شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان حضور و نفوذ داشته و دارد و گواه این مدعا، ترجمه و تألیف هزاران کتاب و مقاله از سوی خارجیان درباره آثار جاودان و جهانی ادب فارسی مانند شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی گنجوی، گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولانا جلالالدین، غزلیات و دیوان حافظ شیرازی، رباعیات خیام نیشابوری و بسیاری از آثار ادبی، کلامی و هنری دیگر است.
وی اظهار کرد: از دیر باز آموزش زبان فارسی به خارجیان برای کشور ما اهمیت زیادی داشته و در سالهای اخیر گامهای مؤثری از سوی دولت، شورای گسترش زبان و ادب فارسی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به همراه دانشگاهها و مراکز پژوهشی، بنیاد سعدی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت امور خارجه و فرهنگستان زبان و ادب فارسی برداشته شده و در زمینه تهیه مطالب آموزشی نیز کوششهای ارزندهای به عمل آمده است.
این مدرس دانشگاه افزود: شادروان دکتر زهرا استادزاده، عضو هیئت علمی فقید وزارت علوم یکی از چهرههای نامآشنای حوزه ترویج برونمرزی زبان و ادبیات فارسی است و فعالیتهای او به ویژه تجربیات ارزندهاش در باب کرسیهای آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای خارج از کشور در طول حیات علمی - پژوهشیاش با داشتهها و یافتههایی همراه بوده است که مرور آنها در کمک به معرفی این خادم راستین عرصه زبان و ادب فارسی و پژوهنده علاقمند شعر فارسی در روز گرامیداشت شعر و ادب فارسی کمک خواهد بود؛ دریغ که ویروس مسری کویید ۱۹ به ناگاه و مظلومانه این شخصیت را در آذرماه سال ۱۳۹۹ در آستانه ۵۰ سالگی از ما گرفت.
ناصح با اشاره به برخی اقدامات و خدمات ارزنده وی در راهبری و نظارت بر روند آموزش زبان و ادبیات فارسی در کرسیهای زبانآموزی ایران در خارج از کشور، افزود: جهان اندیشه زهرا استادزاده به دانستن عروض و قافیه و اوزان شعری محدود نمیشد، بلکه در پی آن بود تا از عروض و قافیه به سوی کاربرد ادبیات در زندگی پرواز کند.
ناصح ادامه داد: این کنشگری عقلانی به او کمک کرد با بهکارگیری ابزار ادبیات و فراهمسازی زمینههای آموزش آن به خارجیان، زمینة کنکاش در کم و کیف زندگی و تفکر شعرا و نویسندگان ایران زمین را برایشان فراهم آورد. از این منظر، در کرسیهای زبانآموزی ایران، زبانآموزان با آموختن درسهایی از میراث فرهنگی و هویتی ایرانزمین در واقع دریچهای به سوی ایرانشناسی میگشایند. او به عنوان رئیس اداره اعزام استاد در معاونت زبان فارسی مرکز همکاریهای علمی- بینالمللی وزارت علوم، عملکرد کرسیهای زبانآموزی ایران در خارج از کشور را با این نگاه مراقبت و نظارت مینمود و ضمن همفکری در گزینش استادان و مدرسین باتجربه و خوشذوق از بین متقاضیان اعزام، در رفع احتیاجات نرمافزاری این کرسیها نیز میکوشید.
وی اظهار کرد: او با مشارکت متعهدانه در فرایند گزینش و اعزام استادان متقاضی به کرسیهای زبانآموزی ایران در خارج از کشور میکوشد چراغ آموزش زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاههای خارج از کشور روشن نگه دارد و به شکلهای مختلف در تعامل با نهادهای مرتبط به ویژه سفرای ایران در کشورهای هدف و نیز کارشناسان مرتبط در وزارت امور خارجه بستر آموزش زبان و فرهنگ ایرانی را در حد مطلوب فراهم آورد و به سهم خود موجب تعمیق روابط فرهنگی ایران با کشورهای هدف میشود.
ناصح بیان کرد: در تعامل با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بنیاد سعدی و نهاد کاری خویش (معاونت زبان فارسی و ایرانشناسی مرکز همکاریهای علمی- بینالمللی وزارت علوم) به تقسیم وظایف و تعیین محدوده شغلی عنایت داشت و بر حفظ این حریمها پای میفشرد.
وی تصریح کرد: استادزاده در ایجاد روابط خلاقانة مقبول و حسن سلوک با فعالان داخلی عرصه آموزش زبان و ادبیات فارسی و از سوی دیگر ایرانشناسان و نیز ایرانیان مقیم خارج از کشور توانا بود و اغلب استادان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای کشورمان خاطرات به یادماندنی از تعاملات شغلی با او در ذهن دارند. هنر او بهرهگیری از ظرفیت علمی و توان اجرایی ایرانشناسان در اقصی نقاط گیتی به منظور همافزایی در اشاعة زبان و فرهنگ ایرانی بود.
این عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند اظهار کرد: فعالیت خلاقانه و اثرگذار او به دو دهه برنامهریزی و بسترسازی برای ترویج زبان و ادب فارسی در معاونت زبان فارسی مرکز همکاریهای علمی- بینالمللی وزارت علوم و کمک به تأسیس مراکز آموزش زبان فارسی در برخی دانشگاههای مادر کشور و نیز همفکری در برپایی نخستین آزمون هماهنگ تعیین سطح زبانآموزان خارجی (سامفا) ختم نمیشود بلکه او در مقالههایی که در همایشهای تخصصی و نشریات معتبر ارائه کرده به طبقهبندی مشکلات کرسیهای زبانآموزی وزارت علوم در دانشگاههای خارج از کشور به تفکیک پرداخته و سپس به طرح راهکارهایی جهت برونرفت از این تنگناها و تقویت مسیر زبانآموزی در آنها میپردازد.
ناصح با بیان اینکه به علاوه این بانوی ادبدوست و شعرشناس در خلال آثار متعدد خود به معرفی زنان پیشکسوت ایران در حوزة شعر و ادب فارسی نیز عنایت داشته و با یادآوری ویژگیهای شعری و ادبی آنان خدماتشان را ارج نهاده است، تصریح کرد: استادزاده در مقالهای تحت عنوان«مقایسة محتوایی اشعار غنایی سه شاعر مرد و زن معاصر (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده و ملک الشعرای بهار، سهراب سپهری و علی موسوی گرمارودی» هنرمندانه به مقایسه سبک شناسانه پروین با ملکالشعرا، فروغ فرخزاد با سهراب سپهری و طاهره صفارزاده با علی موسوی گرمارودی میپردازد و نشان میدهد که این بانوان شاعر چگونه توانستهاند مانند مردان ادیبِ صاحبنام از ادبیات بهعنوان ابزاری برای تراوش داناییهای خود بهره جویند و سرانجام از چه قدرتی در تولید آثار نظم پارسی برخوردار بودهاند.
وی افزود: هنگامی که به سرودههای پروین اعتصامی نگاه میکند درمییابد او چگونه بشریت را دعوت به شناخت ماهیت وجودی زن مینماید. از اینرو، با ذکر نام پروین و تحلیل و مقایسه اشعار او با دیگر شاعران نشان میدهد که در دوره اختناق که بسیاری از مردان سکوت اختیار کردهاند این زن چگونه متهورانه به نقد وضعیت اجتماعی میپردازد یا در جای دیگر ضمن مقایسه معارف ادبی فروغ فرخزاد با سراینده صاحبنامی چون سهراب سپهری نشان میدهد که چگونه این بانوی شاعر با عریانگویی خود زبان نقد اجتماعی را بر علیه دو گرایش جبر انسانشناختی و جبر طبقاتی جامعه به کار میگیرد.
وی اظهار کرد: این قیاس ضمن یادآوری شباهتها و تفاوتهای این شاعران زن با شاعر صاحبنامی چون ملکالشعرا نشان میدهد که اگر این زنان بلندپروازتر از این شاعران نبودهاندحدالاقل به سهم خود در عرصة ادبیات در حد آنان درخشیدهاند. برای خواننده در خلال این تحلیلهای قیاسی، علاقه و تسلط استادزاده در شعر معاصر نمودی عیان مییابد و در کنار مشغلة شغلی، اشراف او بر شعرشناسی را به اثبات میرساند.
ناصح بیان کرد: این شخصیت فرهیخته در مقاله «حجاب و عفاف از منظر شاعران معاصر زن» نشان میدهد که زنانی مانند عصمت ایزدی چگونه و با چه استدلالی با پدیده حجاب ظاهراً مخالفت میکنند و در مقابل از زنان فرهیختهای مانند طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی بهعنوان موافقان پدیده حجاب یاد میکند. همین مقایسه نشان میدهد که چگونه استادزاده در طبقات پر پیچ و خم ملاحظات اجتماعی با ابزار ادبی به موضوع مهم حجاب ظاهری در کنار حجاب باطنی (عفت زن) میپردازد.
وی بیان کرد: از دیگر فعالیتهای ادبی مهم و با ارزش استادزاده، تفسیر دنیای کودکانه در آثار پروین دولتآبادی است؛ شاعری نجیبزاده که خاندانش در قرن معاصر به میهنپرستی و و دانشدوستی شهرت داشته و منشأ خدماتی در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بودهاند. شاعری که سرودههای بسیاری برای کودکان چون مجموعههای شورآب، آتش و آب، گل را بشناس کودک من، مرغ سرخ پاکوتاه، بر قایق ابرها و گل بادام را سروده و شماری از آنها چون «به مادر گفتم آخر این خدا کیست» و مثنوی «پرستو نغمهخوان» زینتبخش کتابهای درسی دانشآموزان بوده و در حافظة چند نسل از کودکان ایرانی ماندگار شده است، اما در سالهای اخیر کمتر یادی از او در کتابها و نشریات به میان آمده و بیم آن میرفت که خاطره او به آرامی از ذهنها برود؛ شاعری که گرچه خود هرگز فرزندی نداشت، اما مادر همه کودکان ایران بود و در اشعار خود به هویت کودک اهمیت میداد؛ با بیانی ساده و کودکانه ولی نگاهی عمیق به زندگی و پدیدههای آن بدون به کارگیری زبان پند و اندرز، مخاطب را به دیدن و چگونه دیدن و کودکانهدیدن فرا میخواند.
وی افزود: استادزاده نیز با توجه به اهمیت نقش این بانوی شاعر در ادبیات کودکان، در مقالهای تحلیلی با عنوان «بررسی محتوایی اشعار کودکانه پروین دولتآبادی: بر قایق ابرها و گل بادام» مضامین آن آثار را در شش محور طبیعتگرایانه، سرگرمکننده و لذتبخش، سیاسی-اجتماعی، دینی، آموزشی- علمی و تربیتی- اخلاقی مورد بررسی قرار داده و نشان میدهد که هریک از این مضامین به چه میزان در اشعار این شاعر به کار رفته و چگونه معناهایی از زندگی کودکان را متبلور میسازد؛ او نتیجه میگیرد «امید»و «مهر و عاطفه» مهمترین مضامینی است که در اشعار آن شاعرخاطرهساز نمود دارد و شاعر چگونه زیبایی طبیعی و دگرگونی فصلها را در دامن طبیعت توصیف میکند، حس میهن دوستی را به کودکان انتقال میدهد و توجه کودک را به زیباییهایی پیرامون خود جلب میکند.
ناصح ادامه داد: این مقاله در جشنواره دهم نقد در سال ۱۳۹۲ مورد تقدیر قرار گرفت و استادزاده پیشتر نیز در سال ۱۳۸۸ موفق به کسب عنوان پژوهشگر شاخص کشوری از سوی دبیرخانة مرکزی ستاد هفتة پژوهش گردید و از فعالیتهای پژوهشی وی تجلیل شد.
وی تصریح کرد: از خاموشی نابهنگام چراغ عمر ثمربخش این بانوی فرهنگ دوست و پرتلاش قریب به ۱۰ ماه میگذرد و خاطره خدمات ارزشمند و محبتهای قلبی او در ذهن و جان استادان بسیاری که با او در ارتباط شغلی بوده اند همچنان زنده است؛ کتاب یادنامه او موسوم به "فراسوی فارسی" مشتمل بر ۲۲ مقالة تقدیمی به روح پاک وی از استادان حوزههای زبانشناسی و زبان و ادب فارسی در نوروز ۱۴۰۰ توسط انتشارات کتاب بهار در حدود ۵۰۰ صفحه منتشر شد و در شب زادروزش در ۲۰ تیر ۱۴۰۰ در نشستی با حضور دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر محمد دبیرمقدم، دکتر سید محمد ترابی، دکتر بهادر باقری و دکتر امید ملاک بهبهانی به جامعه فرهنگی کشور معرفی و ارائه شد. زندگی اجتماعی دکتر زهر استادزاده ترجمان این بیت ماندگار از استاد شهریار است که فرمود: به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم/ به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم.
انتهای پیام