تلاش برای حل ریشهای این مشکل بزرگ باعث شد که گلگهر، چادرملو و شرکت ملی مس نتوانند با فراغ بال پروژههای توسعهمحور خود را دنبال کنند. پروژه انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی ایران تلاشی ستودنی برای مواجه جدی با این معضل همیشگی بود. برای بررسی بیشتر این موضوع با مهدی کرباسیان به گفتگو نشستیم.
پروژه انتقال آب خلیجفارس به عنوان یکی از پروژههای اصلی کشور، قبل از آغاز مسئولیت بنده در ایمیدرو کلید خورده بود. در دو سالی که ریاست هیئتمدیره شرکت مس را برعهده داشتم از نزدیک با این پروژه آشنا شدم.
در این مدت تمام تلاش خود را انجام دادم تا از آن حمایت کنم. در ادامه به عنوان رئیس هیئت عامل ایمیدرو، هماهنگیهای لازم جهت تعامل و همکاری هرچه بیشتر شرکت ملی مس، گلگهر و چادرملو را به عمل آوردم.
تعداد معادن مختلف کشور ما زیاد است اما باید گفت که شمار معادن بزرگ، بسیار محدود است. اغلب آنها در استانهای کرمان و یزد واقع شدهاند؛ بنابراین دولت تصمیم گرفت که طرحهای توسعهای گستردهای را در این بخش از کشور تعریف کند. بهاینترتیب در دورهای مشخص؛ شاهد توسعه اکتشاف، استخراج، رشد کارخانجات کنسانتره، گندله و فولادسازی و کنستانتره مس و کاتد توسط شرکتهایی مثل گلگهر، چادرملو و شرکت ملی مس بودیم.
به موازات توسعه این معادن، کمبود آب به بزرگترین مسئله تبدیل شد. به همین دلیل دولت تصمیم گرفت که برای حل مسئله، آب خلیجفارس را به فلات مرکزی انتقال دهد. آب مایه حیات ۳ شرکت بزرگ معدنی بوده است. با توجه به کاهش منابع آبی، شانس دیگری برای تامین آب موردنیاز این شرکتها وجود نداشت. توجه به این پروژه میتواند ارزشافزوده گستردهای برای کشور به ارمغان آورد.
فلات مرکزی از توسعه معادن روباز به سمت توسعه معادن عمیق پیش میرود. باید بپذیریم که آینده سنگآهن در این منطقه به طور جدی به آب وابسته است. با توجه به پروژههای متعددی که فعالان شرکت معدنی و صنعتی گلگهر برای توسعه اقتصادی پیشبینی کردهاند، دستیابی به آب مسئله بسیار مهمی به حساب میآید زیرا از این طریق میتوان پروژههای معدنی را به نتیجه رساند.
ذخایر معدن چادرملو محدودتر بوده است. البته مدتی است که معدن ۱۹ D به این شرکت واگذار شده تا بتواند سنگآهن را تامین کند. شرکت مس نیز با توجه به وسعت فعالیت و اهدافی که برای خود ترسیم کرده است، برای توسعه اکتشاف معادن مس به منابع آبی نیاز دارد.
خوشبختانه انتقال آب خلیجفارس امروز در حال عملیاتی شدن است. امروز این پروژه با وجود سختیهای ناشی از تحریم، به ثمر رسیده است. یکی از مهمترین دلایل موفقیت این پروژه، حمایت مدیران و ثبات مدیریت پروژه بوده است. تغییر مدیران شرکتهای معدنی و صنعتی گلگهر، چادرملو و مس هیچ خللی در ادامه روند پروژه ایجاد نکرده است.
در ارتباط با موضوع انتقال آب خلیجفارس ۲ نظر وجود دارد. عدهای بر این اعتقاد هستند که مکان کارخانجات صنایع معدنی باید تغییر کند و در کنار آب قرار بگیرند تا برای صادرات به بازارهای بینالمللی با مشکل حملونقل روبهرو نشویم و علاوه بر این مسئله کمبود آب حل شود. نظر دیگر این است که کارخانهها باید کنار معادن قرار گیرند تا هزینه تمامشده حمل و نقل کاهش یابد بنابراین نمیتوان آنها را به کنار آب برد. بههرحال کشورهایی مانند امارات متحده عربی، عربستان، کویت و قطر که در حوزه خلیجفارس واقع شدهاند، مدتهاست که به وفور از آب خلیجفارس برای تامین آب شرب و صنعت خود استفاده میکنند.
بهطور مثال آبشیرینکنهای بسیاری در دبی، ابوظبی و کویت ایجاد شده است. این در حالی است که ایران به دلیل داشتن منابع آبی، توجه چندانی به موضوع آبشیرینکن نداشته است. در واقع میتوان گفت که کشور ما از سهمیه خود در خلیجفارس استفاده نکرده است.
بهاینترتیب استفاده از آب خلیجفارس برای پروژههای بسیار بزرگ شرکتهای معدنی و صنعتی مانند گلگهر، مس و چادرملو میتواند مشکل تولید و توسعه این شرکتهای بزرگ را حل کند.