از زمان بر سرکار آمدن دونالد ترامپ و تحقیر ناتو این فکر قدیمی که اتحادیه اروپا نیاز به یک ارتش نیز دارد بین اعضای آن قوت گرفته است. رفتن ترامپ و آمدن بایدن نیز با وجود امیدهایی که در دل اروپایی ها زنده کرد در نهایت نتیجه ای نبخشید. گفتگوی بایدن با پوتین بدون حضور نماینده ای از اروپا، خروج آمریکا از افغانستان بدون مشورت با اروپا و اعضای ناتو و سرانجام ضربه آخر یعنی تشکیل پیمان کشورهای انگلیسی زبان آمریکا، انگلیس و استرالیا موسوم به آکوس دیگر حجت را بر اتحادیه اروپا تمام کرد که نمی توان به آمریکا به عنوان یک متحد استراتژیک تکیه کرد.
اروپایی ها که با داستان برگزیت یا خروج انگلیس از این اتحادیه تکلیفشان با این کشور معلوم شده بود، اکنون خود را در برابر یک ائتلاف نظامی و امنیتی دیگر می بینند که انگلیس عضوی از آن است.
روز ۱۷ سپتامبر در یک کنفرانس خبری مجازی با شرکت رهبران سه کشور آمریکا، انگلیس و استرالیا، ضمن اعلام موجودیت این ائتلاف جدید، فرانسوی ها متوجه شدند که استرالیا قرارداد ۳۰ میلیارد یورویی نوسازی ناوگان زیردریایی های خود را به جای فرانسه به انگلیس و آمریکا داده است.
کار به جایی رسید که وزارت خارجه فرانسه سفرای این کشور را از واشنگتن و کانبرا فراخواهد. ژان ایولودریان وزیر خارجه فرانسه با وجود فراخواندن این دو سفیر، سفیر خود در لندن را فرانخواند. وی در توصیف علت این امر می گوید «ما به فرصت طلبی دائمی انگلیس عادت داریم».
انگلیس پس از برگزیت و این بار با دور زدن فرانسه در این قرارداد، شهرت خود به عنوان یک کشور فرصت طلب را در خاطره ها زنده کرد. اروپایی ها خاطره های زیادی از فرصت طلبی و تغییر مسیر ناگهانی انگلیس دارند. به یاد می آورند که پس از مدتی همراهی با فردیک پادشاه پروس در جنگهای تقسیم امپراطوری اسپانیا در ۱۷۱۱ انگلیس ناگهان سر بزنگاه کنار کشید و فردریک را تنها گذاشت.
بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس با اعلام ائتلاف کشورهای انگلیسی زبان و با درآوردن لقمه چرب و نرم قرارداد زیردریایی ها از گلوی فرانسه تمام پل های پشت سر انگلیس برای بازگشت احتمالی دولتهای آینده این کشور به اتحادیه اروپا را خراب کرد.
بعید است که حداقل تا یک نسل یا پنجاه سال آینده و تا زمانی که نسل فعلی بر سر کار است هرگز دیگر اتفاق آرا برای عضویت انگلیس شکل بگیرد. فرانسه که تا زنده بودن مارشال دوگل مخالف عضویت انگلیس بود اکنون با رحمت فرستادن به روان او که انگلیس را خوب شناخته بود، بی شک هرگونه عضویت دوباره انگلیس را وتو خواهد کرد.
انگلیس حتی باید دور پیوستن به سایر ائتلاف های نظامی و امنیت داخل اروپا را هم خط بکشد. همانطور که وزیر خارجه فرانسه گفته است اعتماد بین دو کشور دیگر نابود شده است. اروپایی ها اکنون نه اعتمادی به آمریکا دارند و نه به انگلیس و نه حتی به سایر اعضای کلوپ انگلیسی زبانها مثل نیوزیلند و کانادا.
وزیر خارجه فرانسه می گوید خبر بهم خوردن قرارداد زیردریایی ها را فقط یک ساعت قبل از اعلام رسمی آن در کنفرانس خبری سه جانبه دریافت کرده است. این حرکت به وضوح برای تحقیر دیپلماتیک فرانسه انجام شده است. وی «زائل شدن اعتماد» بین فرانسه و سه کشور یاد شده را «عمیق» توصیف کرد و برای بی اهمیت جلوه دادن انگلیس در ائتلاف آکوس این کشور را «چرخ پنچم گاری» توصیف کرده است.
زمزمه های تشکیل ارتش اروپایی
وزیر دفاع فعلی آلمان که تازه مخالف استقلال امنیتی اروپا از آمریکا است در گفتوگو با روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ» اظهار داشت که وضعیت پیش آمده در افغانستان نیاز اروپا به یک «نیروی واکنش سریع» را آشکار کرد. انتظار می رود ایده ارتش مستقل اتحادیه اروپا یکی از مسائل مورد بحث مبارزات انتخاباتی پیش رو در آلمان باشد.
وزیر دفاع آلمان می گوید به دنبال مستقل عمل کردن از آمریکا نیست حتی معتقد است باید این ایده به قول او غیرعملی را دور انداخت. به گفته این مقام نظامی آلمان، اروپایی ها نمی توانند جایگزین دیگری برای حمایت های آمریکا پیدا کنند. او با این حال معتقد است که آلمان ممکن است اولویت های امنیتی مستقل از ناتو داشته باشد.
در طرف مقابل او امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه و «گای ورهوفستاد» نماینده و مذاکره کننده سابق پارلمان اتحادیه اروپا در ماجرای برگزیت را می توان نام برد که به شدت به دنبال تاسیس ارتش اتحادیه اروپا هستند. ورهوفستاد می گوید «افغانستان نشان داد که وجود ارتش برای امنیت شهروندان و متحدین ما در خارج حیاتی است». وی افزود: «ورای تابوها و کاریکاتورها فکر کنید، (چرا که) ارتش اروپا یک ایده معقول است». درحالی که توئیت های وی تا همین چند روز پیش می توانست موجب خنده و تمسخر باشد اما پس از پیمان آکوس دیگر خنده های مسخره کنندگان روی لبهایشان خشک شد.
آنچه مسلم است اینکه اروپا برای پرهیز از برانگیختن حساسیت آمریکا به سرعت به سمت تشکیل ارتش نخواهد رفت. مخصوصاً در مورد آلمان به دلیل محدودیت های باقی مانده از زمان جنگ جهانی دوم که این کشور را از داشتن یک ارتش مستقل و قوی محروم می کند شاهد آن خواهیم بود که این کشور در سایه نام جدیدی به نام ارتش اتحادیه اروپا به بازسازی قدرت نظامی خود بپردازد.
در مرحله اول احتمالاً به یک نیروی کوچک چند هزار نفری یا همانکه وزیر دفاع آلمان گفته است یعنی یک نیروی واکنش سریع قناعت کرده و اندک اندک آن را گسترش خواهد داد. فرانسه نیز که از این نیت بی خبر نیست برای عقب نماندن و واگذار نکردن ارتش اتحادیه اروپا به آلمان به تلاشهای خود برای تشکیل سریعتر این ارتش و در دست گرفتن رهبری آن به لطف زرادخانه اتمی اش سرعت خواهد بخشید.
امانوئل مکرون قصد دارد با استفاده از فرصت ریاست دوره ای کشورش بر اتحادیه اروپا روی گسترش توانایی های دفاعی این بلوک تمرکز کند. علاوه بر این «اورسولا فون درلاین» رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا نیز گفته است با همکاری مکرون، دیداری بین سران کشورهای عضو برای بررسی این موضوع تشکیل خواهد داد.
« ینس استولتنبرگ » دبیرکل ناتو که با تشکیل ارتش مستقل اروپا موافق نیست، معتقد است یک نیروی موازی در کنار ناتو می تواند منابع دفاعی اندک کشورهای عضو را صرف خود کرده و موجب تضعیف این ائتلاف شود. ورهوفستاد درتوئیتی در پاسخ به استولتنبرگ می نویسد یک سامانه دفاعی اروپایی نه تنها ناتو را تضعیف نمی کند که آن را تقویت خواهد کرد.
حتی پیش از اعلام موجودیت آکوس، رئیس کمیسیون اروپا در جریان خروج آمریکا از افغانستان گفته بود اتحادیه اروپا باید به سمت مرحله بعدی، یعنی اعزام نیرو به درگیری های بین المللی قدم بردارد. وی در نشست ۱۵ سپتامبر پارلمان اتحادیه اروپا گفت: «اتحادیه اروپا یک تامین کننده منحصر به فرد امنیت است. ماموریت هایی هستند که آمریکا و ناتو در آن حضور نخواهند داشت، اتحادیه اروپا باید حضور داشته باشد». وی به اعضای پارلمان اروپا گفت «خبر خوش اینکه طی سال گذشته توسعه اکوسیستم دفاعی اروپا را آغاز کرده ایم».
اکنون فرانسه در عمل قوی ترین نیروی داخل اروپا برای پیش بردن پروژه ارتش مستقل اروپایی است. پس از خروج ۱۵ اوت آمریکا از افغانستان، رهبران اروپایی بیش از پیش نیاز به یک سامانه دفاعی مستقل از آمریکا را درک می کنند.
اتحادیه اروپا دیگر به چتر امنیتی و حمایتی آمریکا اعتمادی ندارد و اکنون که ائتلاف جدیدی به نام آکوس اختراع شده، پیمانهای قبلی مانند ناتو و اتحادیه اروپا ممکن است به حاشیه بروند. اروپایی ها نگران و منتظر آن خواهند بود که چه زمانی کشورهای انگلیسی زبان دوباره (به تعبیر وزیر خارجه فرانسه) از پشت به آنها خنجر خواهند زد و این در حالی است که سیاستمدارن انگلیسی از جمله وزیر دفاع این کشور «بن والاس» تلاش می کنند از اهمیت لغو قرارداد زیر دریایی ها کاسته و آن را فقط یک اختلاف تجاری معرفی کنند.
نتیجه گیری
تلاش کشورهای اروپایی برای تاسیس ارتش مشترک بی دردسر نخواهد بود. آنها اختلاف ها و رقابتهای عمیق درونی با یکدیگر دارند. نیروهای رزمی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۷ تشکیل شده ولی از آن زمان به دلیل نرسیدن به توافق همه جانبه بین اعضا، هرگز از آن استفاده نشده است. استفاده از آن نیاز به رای مثبت همه اعضا دارد. به همین دلیل فرانسه در حال قانع کردن سایر اعضا است که بپذیرند برای اعزام نیروها، نیازی به موافقت همه اعضا نیست.
فرانسه بدین ترتیب از فرصت پیش آمده برای تحکیم رهبری خود در اروپا استفاده خواهد کرد. این البته از دید آلمان مخفی نمانده و رقابت آن کشور را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر آمریکا ممکن است پیشنهادهای اغوا کننده تری به کشورهای ضعیف تر اروپایی از جمله کشورهای اروپای شرقی داده و آنها را از پیوستن به ارتش مشترک منع کند.