بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، ناصر امانی خاطرنشان کرد: افزایش عوارض یا مالیاتهای محلی با توجه به نداشتن ضمانت اجرا، در شرایط معیشتی و اقتصادی فعلی مردم مورد قبول این دوره مدیریت شهری نیست.
این موضعگیری نسبت به منابع درآمدی پایدار کلیدی شهرداری تهران در حالی صورت گرفته که علیرضا زاکانی، شهردار تهران تقویت درآمدهای پایدار در بودجه شهرداری را جزو برنامههای اصلی خود عنوان کرده بود.
کارشناسان شهری به شهرداری تهران توصیه میکنند اگر به جای اصرار به دریافت کمک از دولت، بر ظرفیت اخذ عوارض تردد و نیز اخذ بهای واقعی خدمات در شهر تهران تمرکز شود، این امیدواری وجود دارد که سالانه معادل نیمی از بودجه اداره شهر از این مسیر به صورت پایدار تامین شود.
مشخص نیست مخالفان واقعی کردن بهای خدمات شهری چه منبع درآمدی جایگزینی را که بتوان آن را در زمره منابع «پایدار» دستهبندی کرد، سراغ دارند که با افزایش عوارض و شارژ شهری پرداختی شهروندان مخالفت میکنند. با توجه به یک فوریت طرحی در راستای ارائه خدمات مشاوره شهرسازی به شهروندان که اخیرا در صحن شورای شهر تهران تصویب شد، به نظر میرسد تمرکز پارلمان شهری در حال حاضر روی کسب درآمد از حوزه ساختوساز است و فعلا نه تنها ورودی به اصلاح سایر منابع درآمدی شهرداری نداشته، بلکه حتی بعضا مخالفتهای صریح با افزایش سهم درآمدهای پایدار در مدیریت شهری از سوی برخی صورت میگیرد که سوالبرانگیز است.
روی دیگر مساله واقعی کردن عوارض و شارژ شهری، برقراری عدالت و کمک به کاهش عمق گسل «شمال، جنوب» در پایتخت است؛ موضوع دیگری که شهردار تهران اخیرا در دیدار با نمایندگان مجلس به آن اشاره و بر ضرورت کاهش فاصله شمال و جنوب شهر تاکید کرد. به عنوان مثال در حال حاضر میزان عوارض نوسازی در پایتخت به شکلی تنظیم شده که اختلاف معناداری بین عوارض پرداختی مالکان آپارتمانهای چند میلیاردی در شمال شهر و آپارتمانهای ارزانقیمت زیر یک میلیارد تومان در جنوبیترین نقاط شهر وجود ندارد و این اختلاف حداکثر چند صد هزار تومان است. به عنوان نمونه، میانگین عوارض نوسازی یک واحد آپارتمان با ارزش روز حدود ۱۵ میلیارد تومان در منطقه یک تهران، حول و حوش ۵۰۰ هزار تومان است، در حالی که این عوارض برای املاک جنوب شهر حدود ۲۰۰ هزار تومان یا قدری کمتر و بیشتر است. این نابرابری در میزان شارژ شهری که مالکان املاک در دو قطب شمال و جنوب شهر باید به صورت سالانه به شهرداری تهران بپردازند، در حالی است که میانگین سرانه خدمات شهری در مناطق لوکس شمال تهران شش برابر میانگین سرانه خدمات شهری در جنوب شهر است و این ادعا گزاف نیست که اکنون شمالشهرنشینها میهمان جنوب شهر هستند و شارژ خدمات بالای شهر از ساکنان جنوب شهر اخذ میشود. به این ترتیب مدیریت شهری برای کاهش فاصله دوقطب شمال و جنوب شهر که اکنون شکل گرفته و شهردار تهران را برای رفع این دوقطبی دغدغهمند کرده است، ناگزیر است به مساله اصلاح عوارض و شارژ شهری ورود کند. در غیر این صورت بعید به نظر میرسد برنامه کاهش فاصله طبقاتی در پایتخت بدون استفاده از ابزارهایی از این دست نتیجهبخش باشد.