در حالی که این روزها عرصه بین المللی تحولات متنوع و پیچیده ای را از استیلای طالبان بر افغانستان تا افتراقات در محور یورآتلانتیک و نوعی تقابل مثلث استرالیا؛ آمریکا و انگلیس با شرکای راهبردی اروپایی بویژه فرانسه توامان با بحران کووید-۱۹ را تجربه می کند کمتر صحبت از نقش آفرینی سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین نهاد بین المللی در حوزه ایجاد صلح و ثبات می باشد امری که ظاهرا" به عنوان یک واقعیت و هنجار از سوی دولتمردان و افکار عمومی جهانی پذیرفته شده است. راستی چرا سازمان ملل متحد از مهمترین رسالت و آرمان خود فاصله گرفته و بیشتر دلمشغول برخی موضوعات دست دومی؛ رسیدگی به امور آوارگان و صدور تعدادی بیانیه می باشد؟
بعد از جنگ جهانی اول، گروهی از نخبگان سیاسی جهان از مناطق مختلف، طرح ایجاد مجمعی برای پیشگیری از جنگ جدید جهانی ارائه و آن را اجرایی کردند، جامعه ملل متحد آن روز با وجود تلاش گسترده، نتوانست در دستیابی به مهم ترین هدف خود توفیقی حاصل کند و جنگ جهانی از قاره سبز اروپا شروع و پس از به جای گذاشتن میلیون ها تلفات انسانی و صدها میلیارد دلار خسارت مادی به پایان رسید و در سال ۱۹۴۵ رهبران و شخصیت های سیاسی ۵۱ کشور، سنگ بنای سازمان ملل متحد را گذاشتند و دامنه گسترده ای از فعالیت ها از حفظ صلح و پیشگیری از بحران گرفته تا بخش هایی چون حفظ محیط زیست و منابع طبیعی، حقوق بشر و حمایت از آوارگان، بهداشت و سلامت بین المللی، مین زدایی و مبارزه با فقر و ده ها زمینه دیگر، برای آن طراحی و پیش بینی کردند.
همچنین برای انجام فعالیت سازمان، ساختاری متشکل از مجمع عمومی، شورای امنیت، شورای اقتصادی و اجتماعی، دبیرخانه مرکز اسناد و برای دادگستری بین المللی و چند نهاد وابسته از جمله صندوق کودکان ملل متحد، کمپ های عالی پناهندگان، بانک جهانی، صندوق توسعه سازمان ملل در کنار دبیرکلی پیش بینی و ایجاد شد.
منصب دبیرکلی، عالی ترین شغل بین المللی و مهم ترین جایگاه مدیریتی سازمان ملل است که هماهنگی فعالیت های سازمان را در کنار ارائه ابتکارات سازنده برای ارتقای صلح و امنیت بین المللی و رشد و توسعه عمومی بر عهده دارد. دبیرکل در فعالیت های خود در کنار ویژگی های تخصصی، باید استقلال، بی طرفی و جامعیت را حفظ کرده و امکان بروز و ظهور هر گونه بحران و به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی و راهکارهای پیشگیری و خروج حتی در قالب پیش نویس قطعنامه را به اطلاع شورای امنیت و دیگر نهادهای وابسته به سازمان ملل برساند.
بیش از هفت دهه از ایجاد سازمان ملل متحد می گذرد و رایج ترین ارزیابی در مورد این سازمان در جملات زیر خلاصه می شود:
سازمان ملل مهم ترین نهاد بین المللی کمتر دقیق و حرفه ای شناخته شده ای است که به عنوان بهترین ابزار برای قدرت های بزرگ به ویژه دارندگان حق وتو عمل کرده و برای دیگر کشورها و دیگر ملل، مرکزی برای مجادلات لفظی تا رسیدن به راه حل مشکلات جهانی است؛ با این ویژگی که از سویی همواره سخت به راه حل می رسد و ابزاری برای توجیه ناتوانی ها بوده و از سوی دیگر قدرت های بزرگ در موضوعاتی چون حفظ صلح مشاوره فنی، انتخابات دیگر کشورها، حمایت از آسیب دیدگان در مقابل بلایای طبیعی و میانجی گری سیاسی به آن متوسل می شوند.
حق وتو که در ماده ۲۷ منشور آنهم بطور غیر مستقیم به آن پرداخته شده است از عوامل مهم ناکارآمدی سازمان ارزیابی می شود و در دوره فعالیت سازمان بیش از ۳۸۰ بار مورد استفاده قرار گرفته که بیشترین موارد استفاده به ترتیب متعلق به شوروی سابق با ۱۲۴؛ امریکا با ۸۲؛ انگلیس با ۳۲ وتو و کمترین به چین ۷ و فرانسه ۱۸ و روسیه در دوره جدید ۱۴ مورد بوده است. البته پس از فروپاشی شوروی سابق بیشترین مورد استفاده از حق وتو متعلق به امریکا بوده است و جالب اینکه امریکا فقط در ۳۸ مورد قطعنامه های مربوط به محکومیت رژیم صهیونیستی را وتو کرده است.
بسیاری از تحلیلگران در عین حال که حق وتو را مذموم می دانند ولی استفاده آن را انتخاب بین بد و بدتر ارزیابی می کنند چرا که تصمیم مهمی اتخاذ شده و مورد حمایت یکی از قدرت های بزرگ جهانی نباشد، شانس اجرایی و موفقیت محدودی را خواهد داشت با همه اینها این موضوع موجب توسل آمریکایی ها به یک جانبه گرایی و استفاده ابزاری از اصل مداخله نظامی برای پیشگیری از جنگ و ناامنی شده است.
در سال های اخیر حق وتو مورد اعتراض بسیاری از کشورها قرار گرفته و حداقل کشورهای ژاپن، آلمان و هند مصرانه خواستار این حق هستند در عین حال که کشورهای اسلامی نیز در قالب ماده ۲۲ بیانیه اجلاس سران در تهران خواستار چنین حقی شدند. با کمال تاسف باید اذعان کرد که در سال های اخیر کشورهای اسلامی آن قدر دچار اختلاف شده اند که پروژه های مشترک امت واحد اسلامی در ورطه فراموشی مطلق فرو رفته اند و اما ارزیابی عملکرد و فعالیت دبیرکل سازمان ملل متحد، همواره از چند زاویه صورت پذیرفته که مهم ترین آنها در قالب موفقیت براساس اختیارات، توانمندی و مقایسه با اسلاف و دبیران کل قبلی بوده است. موفقیت دبیرکل همواره در سنجش دستاوردهای وی در رسیدن به اهداف و اولویت های این سازمان که تنها سه کشور آمریکا، آلمان و ژاپن بیش از ۵۰ درصد بودجه آن را تأمین می کنند، قابل ارزیابی است.
واقعیت این است که در نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز، هیچ سازمان بین المللی به اندازه سازمان ملل متحد به عنوان قدرت برتر در مرکز توجه افکار عمومی، متخصصان، قدرت های بزرگ، قربانیان انواع جنگ های بزرگ و بلایای طبیعی و رسانه های خبری نبوده است. نتیجه بیشتر پژوهش ها و بررسی های انجام شده، حکایت از موفقیت نسبی سازمان در مقاطع مختلف دارد. این سازمان در موضوعاتی چون جنگ دو کره (۱۹۵۰)، بحران هسته ای کوبا (۱۹۶۲) و اشغال کویت توسط صدام (۱۹۹۱) با حمایت قاطع آمریکا موفق عمل کرده و در اشغال مجارستان در ۱۹۶۵ توسط ارتش سرخ، واقعه کانال سوئز، اشغال افغانستان در ۱۹۷۹ توسط شوروی سابق و تجاوز امریکا به گرانادا در ۱۹۸۳ در جلوگیری از تجاوز به حاکمیت کشورها ناموفق بوده است.
در عین حال که همواره از سال ۱۹۶۰ به بعد، فعالیت های سازمان ملل متحد و اقدامات آن، تحت تاثیر رقابت قدرت های بزرگ در دوران جنگ سرد و پس از آن بوده است و گرچه از زمان تأسیس سازمان، جنگ جهانی جدیدی به وقوع نپیوسته است ولی از سال ۱۹۴۵ تاکنون بیش از ۳۰۰ جنگ و نزاع داخلی به وقوع پیوسته که نتیجه آن ۲۳ میلیون کشته و ده ها میلیون نفر زخمی و صدها میلیون آواره و بی خانمان بوده است.
بعد از موضوع فلسطین از کانون های بحرانی جهان می توان به افغانستان، سوریه عراق و اکراین اشاره کرد در عین حال که در دو دهه اخیر برنامه صلح آمیز هسته ای ایران نیز با تلاش مشکوک قدرت های بزرگ در دستور کار سازمان ملل قرار گرفته است. گرچه قدرت های بزرگ جهانی به ویژه آمریکا در سه کشور اول با روش یک جانبه گرایی و به اصطلاح پیشگیرانه و تحت لوای مبارزه با تروریسم و سلاح های خطرناک، وارد عمل شدند ولی سازمان ملل نیز در ایفای نقش خود نتوانسته کنش و رویکرد فعال و مؤثری نشان دهد.
باید اذعان کرد که کارنامه سازمان ملل در یکی دیگر از اهداف بسیار مهم سازمان؛ یعنی مبارزه با فقر و گرسنگی چندان درخشان نیست چرا که میلیون ها آفریقایی همچنان در فقر مطلق به سر می برند و قحطی و گرسنگی مردم سومالی، مشتی از خروار آن است. جالب اینکه به اعتراف گزارشگران سازمان داشتن یک لیتر آب آشامیدنی و تصفیه شده در روز، همچنان آرزوی بیش از نصف جمعیت جهان است که روزانه با سرانه کمتر از دو دلار تا ۵ دلار سپری می کنند.
موضوع مهم دیگر این که سازمان در رسیدن به اهداف هزاره توسعه، توفیق شایانی نداشته و در حالی که طبق اهداف برنامه هزاره، مهارت کار با رایانه و نداشتن اینترنت، بی سوادی محسوب می شود، هنوز میلیون ها کودک آفریقایی و آمریکایی به ویژه در آمریکای لاتین، آسیا خصوصاً در غرب قاره کهن و حتی اقلیت های رم و کولی های اروپا از نعمت رفتن به مدرسه محروم هستند و یا اگر به یکی دیگر از اولویت های برنامه هزاره در بخش ارتقای حقوق زنان و حمایت از آنان به ویژه در مقابله با خشونت خانوادگی اشاره کنیم، دستاوردها امیدوار کننده نیست.
هر ساله صرفاً در آمریکا و انگلیس بیش از ۱۰ میلیارد دلار، هزینه و ضرر خشونت در خانواده است. در بخشی دیگر در حالی که مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر نیز از اولویت هاست در این زمینه هم آمارها حکایت از رشد تولید و توزیع دارد. صرفاً در افغانستان در دو دهه اول هزاره سوم، تولید مواد مخدر در حضور نیروهای خارجی از ۲۰۰ تن به بیش از هشت هزار تن رسیده است و تولید و توزیع مواد مخدر صنعتی نیز رشد چشمگیری داشته است.
عملکرد سازمان در موضوع کنترل و عدم اشاعه سلاح های مخرب و اتمی نیز گزینشی بوده و در حالی که قدرت های بزرگ و رژیم اشغالگر قدس به برنامه های توسعه ای و تولید سلاح های جدید ادامه می دهند، عمده تلاش های آژانس بین المللی انرژی اتمی بر فعالیت های هسته ای کره شمالی و برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران متمرکز شده و رویکرد دو گانه و یک بام و دو هوا اعمال می شود.
این ایام برگزاری مجمع عمومی فرصت جدیدی برای کشورهاست که در عین رایزنی های سیاسی دو و چند جانبه؛ از طریق رییس دولت خود پیامی جدید را به دنیا مخابره نمایند و در این راستا سید ابراهیم رئیسی با توجه به اولویت دادن به موضوعات داخلی و مدیریت چالش هایی چون کووید-۱۹ و گره گشایی اقتصادی ترجیح منطقی دادند تا بصورت برخط پیام دولت سیزدهم را به جهانیان برسانند. بدون شک موضوع برجام برای کشورهای خارجی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است؛ موضوعی که در دیدارهای وزیر امور خارجه کشورمان با همتایان دول مختلف و رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز مورد توجه قرار گرفته است.
رییس جمهوری به موضوعات مختلف تحت عنوان چالش های جهانی؛ تحریم های ظالمانه و اوضاع منطقه اشاره و در مبحث هسته ای و برجام بر گذار از دوره مذاکره برای مذاکره و انتخاب رویکرد مذاکره نتیجه محور منطبق با مقررات آزانس بین المللی انرژی اتمی و لغو تحریم های یک جانبه آمریکا تاکید کرده اند.
در یک جمع بندی کلی در مورد عملکرد سازمان ملل باید اذعان نمود که از طرفی ساختار کنونی کارآمدی خود را از دست داده است و بدلیل عدم موفقیت شایان در هزاره سوم؛ نیاز مبرم به دگردیسی اساسی و اصلاح ساختار با رویکردی منشورگرایی و عدالت محور دارد و از طرف دیگر افول نقش و جایگاه این سازمان مورد صحه بسیاری از کشورها و رجال سیاسی و بین المللی قرار گرفته و در معادلات دیپلماتیک ظرف ظرفیتی بالایی را برایش در نظر نمی گیرند.
کارشناس ارشد مسائل بین الملل