خبرگزاری فارس، - زهرا رسولی: نزدیک ظهر است، ساختمان کوچکی در گوشهای از منطقه است و رو به رو ماشینهایی آشنا که هر کسی در خیابان یک بار آنها را دیده است، سمت چپ محوطه در ورودی به ساختمان ایستگاه است، دری که بر خلاف معمول از داخل به بیرون باز میشود. شاید برای کاهش زمان رسیدن به خودروها و اعزام به عملیات. اینجا ثانیهها نه، صدم ثانیهها هم اهمیت دارد.
زنگ در را میزنم، ساختمان خلوت است و خبری از آژیر و سر و صدا نیست، اما بوی قورمهسبزی همه ساختمان را پر کرده است، یک نفر با لباس فرم آتشنشانی به استقبال میآید.
در حین اینکه به طبقه دوم میرویم، صدای زودپز بیشتر و بیشتر میشود، یک سالن که در گوشه آن تلویزیون قرار دارد، یک میز در کنار آشپزخانه، که چند صندلی کهنه دور آن است و روی میز هم چند استکان لنگه به لنگه وجود دارد که گویی هرکدام مخصوص یک نفر است.
یک گوشه از همین سالن استراحتگاه است که سه یا چهار تخت بیشتر ندارد و اتاق دیگر هم اتاق فرود است، اینها همه تجهیزات و محتویات ایستگاه ۶ آتشنشانی زنجان است که در شهرک الهیه زنجان واقع شده است.
امروز که من اینجا هستم، آقایان سید کمال حسینی، وحید اکبری و حسین عباسی شفیت هستند که او را دکتر صدا میزنند، هرچند احساس میکنم با حضور من راحت نیستند، اما فضای بین خودشان گرم و دوستانه به نظر میرسد، رئیس و فرمانده و آتشنشان چندان قابل تشخیص نیست.
بالاخره دور یک میز جمع میشوند، اما برای مصاحبه دست دست میکنند، بالاخره آقای حسینی که پیشکسوت جمع است از شغلش و نحوه ورودش به آتشنشانی میگوید.
چیزی به اسم خاطره در شغل ما وجود ندارد؛ آنچه می بینیم صحنههایی تلخ و دلخراش است؛ در دیگر شغلها میتوان خاطرات خوبی یافت واقعیت اما این است که آتش نشانان خاطره ندارند این حرفهای یک آتش نشان با سابقه است که ۱۵ سال کارش حضور در عملیاتهای سخت و آتشین بوده است.
فارس: خودتان را معرفی بفرمایید چند سال است که وارد آتشنشانی شدهاید؟
سید کمال حسینی هستم و از حدود 15 سال پیش در این شغل فعالیت دارم و در این مدت در ایستگاههای مختلف کار کردهام.
یعنی شما مامور آتش نشان است؟
بله مامور آتشنشان هستم.
خب در مورد کارتان بیشتر توضیح میدهید؟
ببینید شغل آتشنشانی تقریبا شناخته شده برای همگان است و تقریبا مشخص است که ما چه کاری انجام میدهیم یعنی عملیات امداد و نجات و اطفای حریق که در آن آتشنشان وظیفه اصلی خود را ایفا میکند.
زمان حضور در ایستگاه آتشنشانی کاملا به حالت آماده باش است چه زمان غذا خوردن، ورزش کردن، استراحت کردن و هر موقعی که فکرش را بکنید حتی کفش طوری گذاشته میشود که زمان زنگ خوردن با تمام سرعت آن را پوشیده و آماده رفتن باشیم.
یعنی روزانه چند عملیات از این دست دارید؟
نمیتوان تعداد دقیقی برای عملیات تعیین کرد، چون این دیگر بستگی به حوادثی که در شهر رخ میدهد دارد، اما روزانه دو یا سه عملیات شاید هم بیشتر.
و بیشتر عملیاتها در چه زمینهای است؟
ببینید گاها عملیات حریق بنا به شرایط آب و هوایی زیاد است، یا وقتی برق قطع و وصلی دارد عملیات نجات از آسانسور بیشتر است یا مثلا عملیات تصادفات جادهای که فصل خاصی ندارد.
و نحوه حضورتان در عملیات چطور است؟
حضور در عملیات پس از تماس با تلفن ۱۲۵ اتفاق میافتد، اما یک موضوعی که هست متوسط حضور آتشنشانان در صحنه ۳ دقیقه است، البته این هم بستگی به شرایط دارد.
یعنی پیک ترافیک برای رسیدن به موقعیت کی است؟
مثلا ظهر زمان تعطیلی مدارس برای رسیدن به محل محل حادثه دچار مشکل هستیم یا عصرها زمانی که مردم اغلب در خیابان و خرید هستند، ماشین آتشنشانی برای رسیدن به محل حادثه دچار مشکل میشود.
چه شرایطی؟
ببینید، گاها مردم اصلا به ماشین آتشنشانی راه نمیدهند، نمیدانم چرا؟ البته این کار اغلب از سوی جوانان و شاید برای اذیت کردن آتشنشان اتفاق میافتد، اما شاید فقط یک لحظه دیر رسیدن موجب مرگ یک نفر شود.
هر چند ما وقتی به عملیات میرویم و شهروندی راه نمیدهد، سریع یک نفرمان پیاده شده و درخواست همکاری میکند، اما نباید اینطور باشد و شهروندان خودشان باید شرایط را درک کنند.
اتفاق افتاده که به خاطر عدم همکاری مردم دیر به عملیات برسید و فرصت از دست برود؟
بله بارها این اتفاق افتاده، البته آتشنشانی وظیفه خود را انجام میدهد، اما گاها حتی یک دقیقه دیر رسیدن باعث مرگ یک نفر یا وقوع حوادث تلختر میشود.
البته یک آیتم دیگر در به موقع رسیدن تجهیزات به روز است که اگر این باشد، آتش نشان به موقع در محل حادثه حاضر میشود، اما گاها نه موقعیت جغرافیایی و نه آماده بودن تجهیزات اجازه چنین کاری را نمیدهد.
از خاطرات شیرین و تلخ کارتان میفرمایید؟
ببینید خانم، کار ما خاطره ندارد، کار ما تلخ تلخ است، یعنی عملیاتی که کسی در آن دچار مشکل شده، دیگر شیرین نیست و تو فقط باید به فکر نجات باشی، اما خب وقتی کسی از مرگ نجات پیدا میکند یا مثلا داراییاش با اطفای حریق حفظ میشود، شیرینی کار آتشنشانی است.
تا به حال از این حوادث داشتید؟
بله، یکی از تلخترین عملیاتهایی که داشتیم، قطع شدن پای مردی بود که نصف پایش در ماشین مانده بود و کاملا قطع شده بود یا خاطره شیرین این بود که یک کودک را که در چاه افتاده بود و کسی فکر نمیکرد زنده باشد، آتشنشانی زنده نجات داد.
با همه این سختیهایی که گفتید، بازهم اگر زمان به عقب برگردد، شغل آتشنشانی را انتخاب میکنید؟
بله بدون شک، شغل آتشنشانی بسیار سخت است اما من این شغل را دوست دارم و در واقع با سختیهای آن زندگی کردهام، درست است که به مرور زمان فعالیت در این شغل باعث شده که خلقیاتم نسبت به قبل عوض شود اما شغلم را دوست دارم.
نفر بعدی شیفت شخصی به نام مهدی اکبری است که راننده است، او هم مثل همکارش چندان تمایلی به مصاحبه ندارد و میگوید، چی بگم خانم از کجا شروع کنم؟
بالاخره با معرفی خودش شروع میکند، اکبری ۵ سال است که در سازمان آتشنشانی مشغول به کار است.
خب شما از کی وارد سازمان شدید؟
من ۵ سال پیش که سازمان آتشنشانی جذب نیرو داشت به عنوان راننده وارد سازمان شدم، البته این کار ربطی به مدرک تحصیلیام نداره، چون مدرکم حسابداریست.
حسابداری، آتشنشانی؟ هدفتون از ورود به سازمان چی بود؟
ببینید، گاها در زندگی شرایطی پیش میآید که یک چیزهایی رو آدم خودش انتخاب نمیکند، بلکه شرایط ایجاب میکند که انتخاب کند، مثل انتخاب شغل.
شما فکر کنید، من هم مثل بقیه آدمها وقتی بچه بودم دوست داشتم، خلبان بشم، ولی خب حسابداری خواندم و بعد هم به سازمان آتشنشانی اومدم، ولی خب شغلم را دوست دارم.
یعنی اگر شغل بهتری داشتید، از آتشنشانی نمیرفتید؟
نه قطعا نمیروم، چون دیگر به این شغل عادت کردهام و به آن علاقه دارم، شاید اگر همین الان به من بگویند بروم قسمت اداری، قبول نکنم، چون شیفت را دوست دارم.
شیفت کاری که میفرمایید چطور است؟
ببینید ما ۲۴ ساعت سر کار هستیم و ۴۸ ساعت استراحت میکنیم، یعنی ماهیت کار آتشنشانی همین است.
آنوقت آن ۴۸ ساعت چه کاری انجام میدهید؟
خب با توجه به فشار کاری که در این ۲۴ ساعت داریم قاعدتا باید استراحت کنیم، ولی این کار را نمیکنیم و باید شغل دوم باشیم، چون حقوقمان کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد. یعنی ما نه اضافه کاری نه شب کاری و ... هیچ حقوق و مزایایی نداریم و شرایطمان نسبت به سایر کارکنان متفاوت است.
همین مشکلات و مسائل اقتصادی باعث میشود که به فکر شغل دوم باشیم، تا تامین هزینههای زندگی را داشته باشیم.
شما خاطره خوبی از عملیاتها دارید؟
نه عملیات آتشنشانی که خاطرات خوبی ندارد، تا بوده این بوده که یک نفر در مشکلی گیر کرده است و ما باید نجاتش بدهیم، ماهیت کار ما این است.
در واقع هر شیفتی که در هر ساعتی به عملیات میرود، همه ذهن و فکرش به این است که کمک کند، خسارت کمتری به شخص حادثه دیده وارد شود و حداقل با این کار رضایت قبلی از شغلش داشته باشد.
من به عنوان راننده همیشه اضطراب و استرس رسیدن به موقع در محل حادثه با کمترین زمان ممکن همراهم است، زیرا در مجموعه حریقهای شهری زمان بندی مشخصی برایمان تعریف و کارشناسی شده است.
مشکلاتی مسیر اعم از معبر های تنگ و باریک که به جهت مجوز های غیر استاندارد ساخته شده و یا همکاری نکردن شهروندان برای باز کردن مسیر ما را دچار چالش میکند و بهتر است هرکسی که صدای آژیر آتش نشانی را میشنود به منتی الیه سمت راست خود حرکت کرده تا مسیر بهتر و راحتتر باز شود.
نفر سوم جمع هم آتشنشانی به اسم حسین عباسی است که دکتر صدایش میزنند، دانشجوی دکترای روانشناسی است و یکی از آتشنشانان موفق زنجان محسوب میشود.
به گفته خودش خانوادهاش بهترین مشوق برای ورودش به سازمان آتشنشانی بودند و روز به روز هم علاقهاش برای کار در این شغل بیشتر میشود.
شغل آتشنشانی را با علاقه انتخاب کردید؟
نه، من هم مثل بسیاری از همکارانم ورودم به سازمان آتشنشانی از طریق آزمون و کاملا اتفاقی صورت گرفت، اما کم کم به این شغل علاقهمند شدم، لبخندی میزند و میگوید «شغل ما مثل ازدواج است، علاقهاش بعدا ایجاد میشود».
اشاره کردید که خانواده شما علاقه زیادی به شغلتان دارند؟
بله، زمانی که میخواستم در آزمون آتشنشانی شرکت کنم، خانوادهام مرا بسیار تشویق کردند، الان هم خانوادهام خیلی مرا حمایت میکنند.
هرچند که مادرم همیشه نگران من است و به ویژه وقتی در عملیاتها حضور پیدا میکنم، سریعا تماس میگیرد تا از سلامت من مطمئن شود.
در مورد تلخترین عملیاتهایی که حضور داشتید میفرمایید؟
خب، عملیاتهای ما تقریبا تلخ است، ولی یک عملیاتی که بعد از مدتها هنوز هم در ذهن من مانده است، روایت مردی است که خودکشی کرده بود، البته ما در عملیات وی را نجات دادیم، اما خب پس از چند روز به علت جراحات وارده جان خود را از دست داد، اما شاید خودش اطلاعی نداشت که پس از چند روز فوت میکند.
متوسط هر روز در چند عملیات حضور دارید؟
این دیگر مشخص نیست، بستگی دارد، اما خب هر روز حداقل دو عملیات داریم که باید حضور داشته باشیم.
البته الان یک نوع همکاری بین ایستگاهها شکل گرفته است و وقتی که عملیاتی وجود دارد ایستگاهها به کمک هم میآیند.
دقیقا کدام عملیاتها مشترک است؟
ببینید شهرک صنعتی زیرپوشش ایستگاه ۶ یعنی همین ایستگاه الهیه است و اکثرا هم عملیاتهای آنها خطرناک است، به همین خاطر این عملیاتها به صورت مشترک با ایستگاههای یک و ۲ انجام میشود.
و داستان دکتر شدن شما؟
لبخندی میزند و میگوید، هنوز که دکتری ندارم، و دانشجوی دکترای روانشناسی هستم، البته تحصیلاتم را پس از ورود به آتشنشانی ادامه دادم.
یعنی در ابتدای ورودم مدرک کارشناسی روانشناسی داشتم، اما در همان روزهایی که شیفت نبودم ادامه تحصیل دادم و در حال حاضر دانشجوی دکترای روانشناسی هستم.
دکترا میگیرید که ارتقا بگیرید؟
نه متاسفانه شغل ما ارتقای شغلی ندارد و من همانطور که به شغلم علاقه دارم به رشته تحصیلیام هم علاقه داشتم و ادامه دادم.
و حرف آخر درباره سختیهای کار آتشنشانان؟
هر حرفهای سختیها و شیرینیهای خاص خودش را دارد، اما سختی و دردسر بعضی شغلها نسبت به بقیه بیشتر است، آتشنشانی یکی از این شغلهاست.
در واقع آتشنشانان به دلیل ویژگیهای شغل خود همواره در معرض آسیبهای جسمی و روحی قرار دارند و مسلما استرس زیادی را متحمل میشوند.
آتشنشانان در هر مأموریت به طور معمول در معرض چندین عوارض از جمله عوارض ناشی از استرس رانندگی و ترافیک، عوارض ناشی از اثرات دود و گازهای سمی در محل های عملیات، عوارض ناشی از صدای آژیر، بلندگو و نور چراغ گردان، عوارض ناشی از ترشح هورمونهای دفاعی و آمادگی بدن در برابر حوادث، اثرات ناشی از حرارت در محل حریق، عوارض ناشی از تماس یا جذب مواد شیمیایی از طریق پوست، عوارض ناشی از صدمات فیزیکی در حین انجام وظیفه، عوارض ناشی از دریافت پرتوهای یون ساز وتشعشعات رادیواکتیویته قرار میگیرند.
علاوه بر این آتش نشانان در هنگام انجام عملیات نجات و امداد در معرض عوارضی نظیر رؤیت صحنههای دلخراش و تألمآور، عوارض ناشی از وقوع انفجار در صحنه حادثه، عوارض ناشی از مسائل ارگونومی وسایل و تجهیزات و ماشین آلات، عوارض ناشی از انجام خدمت به صورت شیفتی، عوارض ناشی از عدم تغذیه صحیح و متناسب با حرفه، عوارض ناشی از استرس پس از حادثه، عوارض ناشی از کارکردن در محیطهای آلوده، عوارض ناشی از کارکردن در محیطهای مرطوب نیز قرار میگیرند.
واضح است که یک آتشنشان هنگام مبارزه با حریق و موارد اضطراری به منظور حفظ جان اشخاص و سرمایههای ملی باید بدون تعلل و خطا عمل کند، برای این منظور یک آتشنشان باید از هر حیث آمادگی کامل داشته باشد.
با این شرایط سخت، آتشنشانان در زنجان شیفت شب ندارند با اینکه شبها در ایستگاه هستند، اضافه کاری ندارند با اینکه در ساعت غیراداری مشغول فعالیت هستند، ارتقای شغلی با وجود ارتقای تحصیلات ندارند و حقوق و مزایای آنها در حد یک شخص دارای مدرک دیپلم است، امکانات رفاهی این افراد همانند سایر کارکنان شهرداری نیست.
انتهای پیام/73005