به گزارش رکنا، سه نکته در این خصوص نوشتنی است.
۱) در جامعه حقوقی به درستی مشهور است که وکیل و قاضی، دو بال فرشته عدالت هستند. اولین مفهوم این عبارت این است که در دسترسی به عدالت، وکیل کارویژهای همانند قاضی دارد: هرجایی که وکیل میتواند ورود داشته باشد، بدونوکیل یا نمیتوان بهحق رسید، یا با مشقت فراوان حق محقق میشود یا اینکه فقط میتوان به بخشی از حق رسید؛ مفهوم مخالف این مهم این است که اگر اقدامات و اظهارات وکیل، کمک کارِ نائلشدن بهحق نباشد، از کارکرد اصلی خود عدول کرده و مستوجب نکوهش است.
۲) انحراف در مسیر دادرسی، فقط ناظر به اظهارات و لوایح ارائهشده در دادگاه نیست. بعضی پروندههای کثیرالشاکی یا رسانهایشده وضعیت متفاوتی دارند. در این قبیل موارد یک وکیل، فقط در دادگاه نیست که از موکل دفاع میکند. هیچکس منکر نقش بیبدیل افکار عمومی در تصمیمگیریهای مسئولان نیست. از طرف دیگر، قاضی هم در صدور رای مستقل است و صرفا بر اساس محتویات پرونده رای صادر میکند. ممکن است وکیلی که محتویات پرونده را صدور رای به نفع خود نمیداند از ابزار افکار عمومی برای فشار به قاضی در صدور رای بهرهبرداری کند. رسانهای کردن اطلاعات غلط، مانور صرفا روی بخشی از اطلاعات درست، آمیخته کردن اطلاعات غلط با اطلاعات درست و تهییج افکار عمومی با سخنرانیهای پرطمطراق بخشی از این ابزارها است؛ نظیر مورد جولیانی، بارها دیده شده که انحراف در مسیر دادرسی از سوی برخی وکلا به همین شیوه صورت میگیرد: به اقتضای اصل استقلال قاضی و جلوگیری از انحراف در مسیر دادرسی، رسانهای شدن یک موضوع در دست رسیدگی نباید بدون حد و مرز و بیقید و شرط باشد.
۳) اولین فایده در نظر داشتن این بدیهیات، ارتقای شأن و تقویت استقلال نهاد وکالت است. نانوشته پیداست وکیلی که با عدول از فرشتگی عدالت، در مسیر دادرسی انحراف ایجاد کند و عملا بر سر راه رسیدن به عدالت مانع ایجاد کند، چهره وکلا را بین مردم مخدوش کرده است. نگاه منفی بخشی از جامعه به صنف وکیل ناشی از عملکرد همین بسیار معدود وکلا است.
نویسنده:بهادری جهرمی