به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، گرامیداشت یاد و خاطره سرداران و دلاوران رشید 8 سال دفاع مقدس و میراث گرانقدری است که ضرورت دارد آن را حفظ و حراست کرد. به فرموده مقام معظم رهبری اگر چنانچه امروز به جمعآوری و افزودن بر سرمایه خاطرات جنگ روی نیاورید، دشمن میدان را از شما خواهد گرفت. جنگ را کسانی که در آن حضور داشتند باید روایت کنند که اگر چنین نکردید دشمن آن را هر طور که بخواهد، روایت خواهد کرد. از کلام رهبری چنین برداشت میشود که امروز وظیفه ما بازگویی روایتها و زنده نگاهداشتن یاد و خاطرات جانبازان و رزمندان و شهدا و جاودانه ساختن آن در تاریخ این سرزمین است.
سردار حسین رضایی یکی از یادگاران سالهای حماسه دفاع مقدس دراول فروردین ماه سال1335 در اردستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. او سومین فرزند از جمع سه خواهر و برادرش است. وی با تاسیس سپاه به دستور امام (ره) وارد سپاه شد. او در اردیبهشت ماه 1356 ازدواج کرد و صاحب 5 فرزند شد.سردار رضایی از آغازین روزهای دفاع مقدس در سال 1359 به جبهههای حق علیه باطل شتافت و در مجموع 100 ماه حضور فعال در جنگ را در کارنامه خود دارد.
از جمله مسئولیتهای سردار حسین رضایی در دفاع مقدس میتوان به تک تیرانداز، جانشین دسته، فرمانده گروهان، جانشین گردان امام موسیبنجعفر(ع) و فرمانده تیپ 3 لشکر14 امام حسین(ع) و از جمله مسئویتهای او بعد از دفاع مقدس نیز میتوان به فرمانده تیپ 2 از لشکر امام حسین(ع)، فرمانده تیپ3 از لشکر 14 کاشان، جانشین تیپ قمربنیهاشم شهرکرد اشاره کرد و در سال 1386 بازنشسته شد.
سردار رضایی در خصوص اولین روزهای حضورش در جبهه اظهار داشت: ما از سپاه اردستان به اصفهان اعزام شدیم. یک اتوبوس از نیروهای شهر اصفهان و یک اتوبوس از نیروهای شهرستان اصفهان 7 مهر ماه1359 به اهواز رفتیم. شهر اهواز شهری جنگ زده بود که همه شهر تعطیل شده بود، ابتدا در مدرسهای دخترانه مستقر شدیم.
وی افزود: از زمان ورود به خوزستان هر روز و در شهرستانهای مختلف اتفاقات مختلف رخ میداد و به شهرستانهای مختلف اعزام میشدیم. سوسنگرد، حمیدیه و شهرستانهای مختلف میرفتیم و در آن روزها تحت فرماندهی منسجمی نبودیم. سردار رحیمصفوی فرمانده سپاه اصفهان از کردستان به اهواز آمد و چون فرمانده سپاه اردستان بودم، با من آشنا بود. بعد از آن با سردار رحیم صفوی به جبهه دارخووین رفتیم و شروع نظم نظامی ما از آنجا در آبان ماه شکل گرفت.
رزمنده 8 سال دفاع مقدس بیان کرد: بعد از آن در روستای سلمانیه خط پدافندی تشکیل دادیم. حدود 35 نفر بودیم و خط پدافندی از جاده آبادان تا لب کارون 500 متر عرض و به طول 30 تا 35 کیلومتر تشکیل دادیم. ما 35 نفر در این منطقه خاکریز نداشتیم و در پشت چوبهای کشاورزی کمین میکردیم. هر کدام یک اسلحه ژ.س با 100 فشنگ داشتیم و کم کم شروع به سنگر کندن کردیم، چون عراقیها در آن طرف کارون سمت غرب مستقر بودند، با تاریک شدن هوا یک قمقمه آب برای مصرف روزانه همراهمان میآوردیم.
وی با اشاره به شهرتش در جبهه به نام رضایی اردستانی تصریح کرد: این شهرت را شهید حاج حسین خرازی مشخص کردچون ما دو نفر با اسم و فامیل یکسان یعنی حسین رضایی بودیم و برای اینکه در مسائل جبهه و تقسیمات اشتباه نشویم شهید خرازی من را با عنوان حسین رضایی اردستانی و رزمنده دیگر را حسین رضایی برزانی میخواندند.
سردار رضایی با اشاره به شروع عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا در 21 خرداد ماه 1360 گفت: یک ماه قبل از عملیات منطقهای به نام شهرک انرژی اتمی داشتیم که بعدها مقر تیپ قمربنیهاشم لشکر10 علیابن ابیطالب(ع) شد، بعد از 9 ماه پس از شروع جنگ این عملیات آغاز شد. تا قبل از آن عملیات منظمی شکل نگرفته بود. یک روز قبل از شروع عملیات، بنیصدر که قبلا فرمانده کل قوا بود، عزل شد و خود امام خمینی(ره) فرماندهی کل قوا را به عهده گرفت و به همین دلیل این عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا نام گرفت. در این عملیات در نظر داشتیم تا حدود10 شب دشمن را غافلگیر کنیم اما به دلیل کم تجربگی و اولین اجرای عملیات انجام آن تا اذان صبح به تعویق افتاد. بعد از نماز صبح عملیات را آغاز کردیم.
وی با بیان اینکه این عملیات با حضور350 رزمنده و در 5 محور آغاز شد، ادامه داد: حدود 50 نفر از رزمندگان برای پشتیبانی باقی مانده و با 300 نفر از رزمندگان از جاده کارون عملیات را آغاز کردیم. فرمانده دسته ما که در محور پنجم قرار داشتیم شهید عباس قربانی بود که در بعدها در عملیات خیبر شهید شد.
رزمنده 8 سال دفاع مقدس اظهار داشت: بعد از شروع عملیات همه دستهها ادغام شده بودیم و به هر شیوه هر کس میتوانست با عراقیها مبارزه میکرد. وقتی هوا روشن شدعراقیها جادههای آسفالت را نشانه میرفت تا از رسیدن ما به خاکریزها جلوگیری کند. نیروها هر طور بود خود را به خاکریزها رساندند و درگیری آغاز شد. چون در شروع جنگ بودیم، عراقیها نیز کم تجربه بودند و تانکهای خود را در خط مقدم قرار داده بودند. هر دسته دو آرپیجیزن بیشتر نداشت و هرکس یک اسلحه و صد فشنگ همراه داشت. نمیتوانستیم مهمات را به دلیل تخریب جاده با خود به خط مقدم بیاوریم. آرپیجیها تانکهای دشمن را هدف قرار داده و خط نخست دشمن را با کمترین تلفات باز کردیم.
وی با اشاره به همراهیاش با شهید عباس قربانی در عملیات خیبر و روایت شهادتش در این عملیات بیان کرد: او درعملیات خیبر فرمانده گردان حضرت امیر بود و من مسئول محور بودم. در حین عملیات متوجه شدم که عراقیها سنگر به سنگر در حال پیشروی به سمت ما بودند و از عباس قربانی خواستم تا چند نفر خمپاره زن و آرپی جی زن آماده کند تا مبارزه کنیم و اجازه پیشروی عراقیها را ندهیم. در همین حین خمپارهای با سر او برخورد کرد و شهید شد. گونیهایی که در آن خاک میریختیم و از آن برای دیوار سنگر استفاده میکردیم، پیکر شهید عباس قربانی را که متلاشی شده بود داخل آن گذاشتیم و چون در حین عملیات امکان انتقال پیکر به عقب نبود، در کنار خاکریز گذاشتیم. حدود 15 سال پس از پایان جنگ پیکر او پیدا شد.
سردار رضایی با اشاره به ادامه درگیری در عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا تصریح کرد: عملیات و درگیری به ظهر رسید و گرمای طاقت فرسای آن روزها نیروها را خسته کرد بود. هدف این بود که از خط خودمان تا 5 کیلومتر پیشروی کنیم. عراقیها با ساخت پل به شرق کارون دسترسی پیدا کرده بودند و تا ساعت حدود 2 بعد از ظهر بدون آب و غذا به مبارزه ادامه دادیم. باید این پل را از تصاحب نیروهای عراقی خارج میکردیم. در آن بحبوحه درگیری یک ماشین هندوانه رسید اما از فرط خستگی نمیتوانستیم حتی هندوانه باز کنیم. عراقیها سنگر به سنگر جلو میآمدند، ما از کارون تا جاده آسفالت آبادان به اهواز به نوعی عقب نشینی کردیم، چرا که ممکن بود در محاصره دشمن گرفتار شویم و نیروها خسته و پشتیبانی نداشتیم.
وی ادامه داد: حدود 2 کیلومتر و پشت خاکریزهایی که زده بودیم مستقر شدیم و پدافند کردیم. سه شبانه روز حدود 10 الی15 بار خط پدافندی ما پاتک شد. دشمن میتوانست از سمت شرق جاده آسفالت حمله میکرد، خاکریز و نیرویی نداشتیم و میتوانستند ما را دور بزنند اما به خواست خدا این نقشه به فکر دشمن خطور نکرد و رو در روی ما که خاکریز داشتیم مبارزه را ادامه دادند بعد از سه شبانه روز که ناموفق بودند خاکریز زدند. این خط، به خط شیر معروف شد که به دلیل استقامت رزمندگان و پاسخ به پاتکهای دشمن به این نام معروف شد.
رزمنده 8 سال دفاع مقدس با اشاره به کانال معروف در خط دارخووین و احداث آن با کمترین امکانات برای عملیات کل قوا گفت: با پیشروی و احداث این کانال به خط دشمن میرسیدیم. این عملیات 9 ماه به طول انجامید. مهمات و اسلحه نیز از این کانال عبور میکرد. وقتی وارد عملیالت شدیم و خاکریز اول دشمن را شکستیم دیگر از این کانال استفاده نشد. این عملیات مقدمه و تجربه خوبی برای عملیات ثامنالائمه شد که عملیات بسیار موفقی شد. در عملیات کل قوا تعداد بسیجیان کم بود و اکثرا پاسدار بودند، زمانی که عملیات حصر آبادان و تبلیغات شروع شد نیروهای داوطلب وارد شدند و گردان 300 نفری از بسیجیان حضور یافتند.
وی افزود: در این عملیات و به طور کلی در تمامی جبهههای دفاع مقدس واقعا حضور خدا و یاری خدا میدیدیم، وقتی تنها با صد فشنگ با تانکها و مهمات فروان دشمن روبه رو میشدیم قدرتی از سوی خدا در ما قلیان میکرد تا به مبارزه ادامه دهیم. هر زمان که مانند دفاع مقدس توکلمان به خدا باشد با عزت پیروز و موفق خواهیم شد.
گفتنی است آزادسازی 3 کیلومتر مربع از خاک کشورمان و عقب راندن دشمن به غرب کارون مهم ترین دستاوردهای عملیات "فرمانده کل قوا،خمینی روح خدا" بود.
انتهای پیام/163/ش