آرش وثاقتیجلال فعال دانشجویی و دانشجوی کارشناسی علوم قضایی طی یادداشتی نوشت: از وقتی که دفاع مقدس آغاز شد، حیات طیبه ای که حضرت امام(ره) به دنبال آن بودند، بیشتر به چشم آمد و فراگیرتر شد.کسانی که زندگی شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را گزارش می کنند، با قاطعیت اعتراف می کنند که زندگی رزمندگانِ دوران دفاع مقدس از زیباترین و عارفانه ترین حالتهای زندگی است که جامعۀ ایران اسلامی تاکنون تجربه کرده است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
روایت اوّل: حیات طیبه
عرفان شیعی بر این باور است که زندگی انسان علاوه بر چرخۀ مادی، دارای یک چرخۀ عرفانی است که بر اساس آیۀ کریمۀ «انّا لِلّه و انِّا اِلیه راجعون» شکل گرفته است. طبق روایتهای دینی، انسان با دمیده شدنِ روح نورانی و الوهی در گِل وجودش به آفرینش رسیده است. انسان به عنوان طینت طیبه بعد از مدتی اقامت در قرب الهی به هبوطی سخت در دنیای دنی گرفتار شد. از آنجایی که خداوند بر مفهوم «یُحِبّهم» در قرآن کریم بارها تأکید فرموده، انسانِ عاصی را در جهان ماده تنها رها نکرده، بلکه باب توبه و طی طریق الی الله را در زندگی آدمی طراحی فرموده و آن را از طریق آیاتی چون: «اِنّا لِلّه و انّا اِلیه راجعون» و به برکت «نور محمدی» از طریق رسالت انبیاء به آدمی ابلاغ فرموده است تا انسان با روی آوردن به زهد و تقوا وارد چرخۀ کمالگرایی گردد و در قالب شریعت و با دستاویز شدن بر طریقت به سوی حقیقت پیش برود و در انتهای راه، ندای «اِرجعی اِلی رَبّک راضیه مرضیه» را بشنود. قرار گرفتن انسان در این چرخه نقطۀ آغاز حیات طیبه است که انبیا و امامان معصوم و جانشینان آنها راهبران این راهند.
طبق باور شیعه، وظیفۀ انسان مؤمن در حیات طیبه، قبل از فنا شدن در خدا و «الیه راجعون»، فنا شدن در ولایت است. وی باید در ولایت امامان و نور محمدی ذوب شود تا در چرخۀ حیات طیبه لیاقت «الیه راجعون» را دریافت نماید. در دوران غیبت امام معصوم (عج) رهبران شیعی با برجسته کردن موضوع «ولایت و امامت» و پیوند آن به نبوّت و نور محمدی بذرهای اوّلیه حکومت «ولایت فقیه» را در جهان تشیّع کاشتند تا با قیام حضرت امام خمینی(ره) به یک مدل حکومتداریِ نوین و پیشرفته تبدیل گردد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حیات طیبه به یک ایدۀ متعالی در قانون اساسی تبدیل شد و هدف غایی تعلیم و تربیت اسلامی قرار گرفت.
روایت دوم: ولایت فقیه
ولایت اصل و اساس عرفان ناب شیعه است که با مفهوم «نور محمدی» آغاز میشود و با امامت امامان شیعه ادامه پیدا می کند و در نهایت در دوران غیبت معصوم (ع) در شخصیت ولی فقیه تجلی مییابد. طبق آیۀ شریفۀ «اللّه نورالسموات و العرض» خداوند نور مطلق است که انسان را به صورت نور خود آفریده است. «انّ اللّه خلق آدم علی صورهالرّحمن». از آنجایی که حضرت رسول(ص) کاملترین انسان است، نور الهی به بهترین شکل ممکن در وجود مبارکشان تجلی یافته است. این باور موجب شده تا در میان عرفای شیعه نظریۀ نور محمدی ایجاد گردد. اصطلاح نور محمدی، بیانگرِ حقیقت نورانی پیامبر اکرم(ص) است که سابق بر همۀ موجودات است. این که وجود مبارک حضرت رسول(ع) نوری است از انوار الهی مدام در نیایش های پیامبر (ع) نیز یادآوری شده است.
«اجعلنی نوراً.....اجعلنی نوراً» شارحان و مفسران بزرگ اسلامی به تفصیل در این باره سخن گفته و متوسّل شدن به نور محمدی را شرط ورود به منزل توحید دانسته اند. حضرت رسول(ع) به عنوان انسان کامل رسالت داشتند تا از طریق نبوّتِ خویش مدلی از حیات طیبه را طراحی و اجرا نمایند تا انسانها با واسطۀ فیض قرار دادن ایشان در مسیر هدایت و حیات طیبه قرار بگیرند. از این رو، آن حضرت مدام در حال اشاعۀ حیات طیبه برای پیروان خود بودند. زندگی سراسر نورانی حضرت چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ وقف ایجاد این حیات طیبه گردید. به طوری که دوران رسالت ایشان در مدینۀ منوّره، مدینۀ فاضله ای را ایجاد کرد که در آن جامعه تمام ابعاد حیات طیبه انسان شکل گرفت. پیامبر اسلام به قدری به تداوم این حیات طیبه حساس بودند که حتی در دوران جنگ نیز با قدرت بدان پای می فشردند.
بعد از وفات حضرت رسول(ص) رسالت حیات طیبه بر دوش حضرت علی (ع) نهاده شد. برخی از مفسران قرآن کریم در تفسیر آیۀ 103 سورۀ آل عمران در تفسیر اصطلاح حبل الله معتقدند که مراد از حبل الله، حضرت امیرالمؤمنین است. حبلی که میان خداوند و بندگان کشیده شده است، نه ریسمان بلکه رشتۀ نور ولایت الهی است که حق تعالی به آن حضرت و بر هر کس که در نور او داخل شود و بر او محبت داشته باشد، وارد میکند حضرت علی (ع) نیز به روش تربیتی پیامبر اسلام(ص) برای پیوند انسانها به حبل الله تلاش می فرمودند تا خود واسطۀ فیض باشند و آنها را به مسیر حیات طیبه هدایت فرمایند. این رسالت نورانی توسط ائمّۀ اطهار(ع) نیز ادامه پیدا کرد تا در زمان غیبت امام دوازدهم(عج) بر دوش ولی فقیه قرار گرفت.
امام خمینی(ره) با علم به این رسالت، تمدن بزرگ اسلامی را که به نوعی خودباختگی در برابر فلسفه غرب دچار گشته بود؛ مجددا احیا کرد تا در آن حیات طیبه را به بهترین شکل ممکن ادامه دهند. بنا به اعتراف دوست و دشمن مدل زندگی مردم ایران در آغاز این تمدن ایران اسلامی نمونه ای فاخر از حیات طیبه بوده است. به طوری که حضرت امام در صحیفۀ نور به این نکته اشاره فرمودند و مردم ایران را با یاران حضرت رسول(ص) مقایسه کرده اند. از آنجایی که جنگ نور و ظلمت یک جنگ مستمر و همیشگی است، اهریمنان زمانه وقتی احساس کردند که جامعۀ ایران اسلامی در راستای مدینۀ فاضلۀ دوران حضرت رسول قرار گرفته، بر دشمنی خویش افزودند و شمشیرهای خود را از رو بستند و جنگ همه جانبۀ کفر و ظلمت را علیه ایمان و نورانیت راه انداختند تا از ادامۀ حیات طیبۀ مسلمان جلوگیری کنند. این دشمنی ها سرآغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شد و در قاموس ملّت ایران، فرهنگ دفاع مقدس شکل گرفت. چگونگی زیستِ مردم ایران با حیات طیبه در دوران دفاع مقدس موضوعی است که در ادامه بدان پرداخته ایم.
روایت سوم: دفاع مقدس
چهل سال پیش در چنین روزهایی بود که حماسۀ دفاع مقدس شکل گرفت. هنوز که هنوز است آثار آن در وجب به وجب خاک ایران اسلامی احساس می شود. اگر امروز پای صحبت های رزمنده ای از دلیر مردان دفاع مقدس بنشینی خواهد گفت:
« آه...ماندن.....ماندن. ....رفتن و باز ماندن.... تو چه میدانی درد ماندن چگونه دردی است؟! درد باز ماندن از یاران شهید رهایم نمی کند جوان. جنگ هنوز در گوشِ ذهنم چنگ می زند و باز ماندن از غافلۀ شهادت را برایم تکرار می کند. صدای توپها و خمپاره ها و انفجارها و ناله های گنگ و مبهم یک لحظه از گوشِ ذهنم بیرون نمی رود. آه.... درد ماندن رهایم نمی کند جوان. آن روز که من از کاروان شهادت بازماندم؛ تانکها محاصره ام کرده بودند و با صداهای وحشتناک دور سرم می چرخیدند و صحرا همه صدا شده بود. صدای سرِ سربازانی که زیر تانکها منفجر می شد و تنها یک صدا از همه بلندتر به گوش میرسید: خدایا.....مرا دریاب..... فُزتُ و رَبّالکعبه....
من در آشوب و غوغا این سو و آن سو می دویدم. ناگهان همۀ صداها قطع شدند و جوان زیبایی که چشمانی به رنگ آسمان داشت، از میان آن همه آشوب سر بر آورد و رو به من کرد و گفت: چه خبرته؟! چی شده اینقدر سر و صدا راه انداختی؟! تو با این حال و روزت نمیتونی با ما بیای. برگرد!
التماس کردم. اشک مثل باران بهاری از چشمانم جاری شد و باز التماس کردم امّا مردی که چشمانش رنگ آسمان بود، لبخند ملیحی زد و گفت: این پایان خوش حیات طیبه است. تو هنوز آماده نیستی....برگرد....
این را گفت و رفت. من ماندم و ماندنی دردناک... »
این نگرش، دیدگاه مشترکِ رزمندگانی است که دفاع مقدس را به خوبی درک کردهاند و از جنگ به عنوان حیات طیبه ای یاد می کنند که حضرت امام(ره) پایه گذاری کردند.
امام خمینی(ره) ادامۀ همان نور محمدی است که در باور شیعه از انبیا به امامان معصوم(ع) و ولی فقیه رسیده است. کسانی که با آثار حضرت امام(ره) آشنا هستند، نیک می دانند که آن حضرت به دنبال گسترش حیات طیبه در میان امت اسلامی بود. دشمنان اهریمن صفت با درک این هدف به تکاپو افتادند تا از شکل گیری این حیات مقدس جلوگیری کنند امّا آنان غافل از این بودند که هر چیزی با ضد خودش به کمال و برجستگی می رسد. سپیدی زمانی برجسته تر می شود که در کنار رنگ سیاه باشد. حیات زلال و پاک زمانی نمود بیشتری پیدا می کند که حیات اهریمنی در مقابلش قرار گیرد.
حیات طیبۀ شهدای کربلا نمونۀ فاخری از این تقابل و تضاد است. این خصلت در دوران دفاع مقدس نیز دیده می شود. هر اندازه که دشمن بعثی در جنایت خویش غوطه ور می شد در این سوی رزمندگان و سپاه اسلام در طی طریق معرفت و انسانیت رو به جلو می شتافتند و حماسه های عارفانه خلق می کردند.
از وقتی که دفاع مقدس آغاز شد، حیات طیبه ای که حضرت امام(ره) به دنبال آن بودند، بیشتر به چشم آمد و فراگیرتر شد.کسانی که زندگی شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را گزارش می کنند، با قاطعیت اعتراف می کنند که زندگی رزمندگانِ دوران دفاع مقدس از زیباترین و عارفانه ترین حالتهای زندگی است که جامعۀ ایران اسلامی تاکنون تجربه کرده است. این زیستِ عارفانه در نزد جوانانِ رزمنده بسیار برجسته تر بود. حماسۀ عارفانۀ علم الهدی ها و هزاران دانشجوی شهید نظیر شهدای دانشجوی دانشگاه علوم قضایی دلیلی بر این ادعاست. از این رو، دفاع مقدس فرصت نابی بود تا نقش رهبریِ ولی فقیه در ایجاد حیات طیبۀ انسان خود را نشان دهد. بر ماست تا ارزشهای دفاع مقدس را پاس بداریم و پشتیبان ولایت فقیه باشیم تا حیات طیبه دوام و قوام یابد.
انتهای پیام/