از اولین روزهای عکاسی در اواسط قرن نوزدهم تا مبهوتکنندهترین عکسهایی که هماکنون در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود، تاریخ مملو از عکسهای ترسناک واقعی است که از هر چیزی حتی از دلهرهآورترین فیلمهای ژانر وحشت نیز وحشتناکترند. به گزارش وبگاه All That's Interesting، عکسهایی که در این مطلب گردآوری شدند ترسهای مختلفی را برمیانگیزند، برخی از این تصاویر شامل صحنههای جنایت، آزمایشهای خوفناک روی انسان، پدیدههای ماوراءالطبیعه و حتی آدمخواری میشوند. درحالیکه اکثر این تصاویر ترسناک واقعی حتی در نگاه اول بسیار آزاردهندهاند، ولی ماجرای پشتپرده هر کدام از عکسها واقعا میتواند کابوس هر کسی باشد.
یک مثال واضح عکس خانوادگی کریسمس ۱۹۲۹ از خانواده لاوسون در ژرمانتون، کارولینای شمالی است. درحالیکه در این عکس اعضای خانواده لاوسون همچون هر خانواده دیگری برای یک عکس دستهجمعی ژست گرفتهاند، ولی ماجرای پشتپرده، این عکس خانوادگی را تبدیل به یکی از ترسناکترین عکسهایی میکند که تا به حال روی کاغذ عکاسی ظاهر شده است. پدر خانواده، چارلز لاوسون، برای همسر و فرزندانش لباسهای نویی خرید تا همه برای این عکس مخصوص نوونوار باشند. این عکس هم تنها چند روز قبل از کریسمس آن سال گرفته شد. ولی هیچکدام از اعضای خانواده لاوسون نمیدانستند این آخرین عکس آنها خواهد بود، چون همه در روز کریسمس توسط چارلز لاوسون بهطرز دلخراشی کشته شدند. تصویر مسحورکننده خانواده لاوسون تنها یکی از این نمونهها بود. همچنین مورد دیلن پوآ در شهر اوآهو، ایالت هاوایی هم یکی از همان عکسهای خوفناکی است که هیچوقت جادوی مهیب خود را از دست نمیدهد.
دیلن پوآ روز ۲۷ فوریه سال ۲۰۱۵ ناپدید شد. او به والدین خود گفت که میخواهد به «پلههای هایکو» برود، مکان زیبایی که به «راهپله بهشت» شهرت دارد و ایدهآل برای کوهنوردی و پیادهروی است. ولی او هیچوقت دوباره دیده نشد. اما در آخرین عکسی که دیلن برای والدینش فرستاد، شمایل مبهمی پشت سر او دیده میشود که به احتمال زیاد قاتل او است. با این وجود، این فرد از روی عکس غیرقابل تشخیص است. گذشته از داستانها، برخی از عکسهای ترسناک واقعی هیچ نیازی به اطلاعات اضافی ندارند و میتوانند در همان نگاه اول هر بینندهای را تا مغزِ استخوان بترسانند.
در این دسته، نقاب مخوف ادوارد پیسنل، قاتل سریالی دهه ۱۹۶۰ ملقب به «دیو جرزی» جای میگیرد که حتی نگاه کردن به عکس آن هم دل و جرأت میخواهد. ادوارد پیسنل در طی دهه ۱۹۶۰ شب هنگام سراغ همسایههایش در جزیره جرزی انگلستان میرفت. او به زور وارد خانهها میشد و پیش از قتل به زنان و کودکان شکنجه و آزار جنسی میداد. این قاتل مخوف تمام این کارها را در حینی انجام میداد که یک لحظه هم نقاب فوقالعاده وحشتناک و مچبندهای سیخدار خود را درنمیآورد. این قاتل بدنام تا مدتها بدون اینکه هؤیتش فاش
شود به جنایتهای هولناکش ادامه میداد تا اینکه سرانجام روزی از یک چراغ قرمز رد شد و وقتی افسران گشت خودروی او را متوقف کردند، متوجه نقاب و مچبندهای او در صندوق عقب شدند. به این ترتیب، بالاخره کابوس اهالی جرزی تمام شد.
ادوارد پیسنل ملقب به «دیو جرزی» ادوارد پیسنل ملقب به «دیو جرزی»
یک نمونه دیگر از این عکسهای ترسناک بیشک عکس فروشندگان آدمخوار شوروی در سال ۱۹۲۱ است. در یکی از این عکسها، زن و شوهری از استان سامارا را در زمستان آن سال در حین فروش اعضای بدن انسان میبینیم. کشور شوروی در سال ۱۹۲۱ درگیر یک قحطی و گرسنگی مهلک شده بود که سرانجام موجب مرگ نزدیک به ۵ میلیون شد و بیشماری از مردم برای زنده ماندن به خوردن گوشت انسان روی آوردند. کوتاه سخن اینکه در روایت تصویری امروز عکسهایی ترسناکتر از هر کابوس شبانهای که به خواب دیدهاید را خواهید دید.
راسپوتین؛ قدیس شفابخش یا موجودی اهریمنی
گریگوری افیمویچ راسپوتین نووی، راهب اسرارآمیزی بود که با نگاه نافذ و هیپنوتیزمکننده خود هر کسی را شیفته و مفتون خود میکرد. افسون راسپوتین به حدی بود که در برههای نیکلای دوم، تزار روسیه و آخرین امپراطور خاندان رومانوف و آلکساندرا فیودوروفنا، ملکه روسیه، بدون مشاوره با او دست به هیچ کاری نمیزدند. ولی دخالتهای او در امور دولتی (از جابجایی وزرای کابینه تا حتی اعمال نظر درباره استراتژیهای جنگی) سرانجام برای او گران تمام شد. اعضای خاندان رومانوف که دیگر تاب تحمل کارشکنیهای یک دهقان بیسواد سیبریایی را نداشتند تصمیم گرفتند برای همیشه از شر او خلاص شوند. ولی غافل از اینکه دهقان روزگاری پیشگویی کرده بود با کشته شدنش توسط یکی از اقوام تزار، طومار رومانوفها هم در هم پیچیده خواهد شد.
مرگ راسپوتین و کابوس سیاهی که شروع شد
تمام زندگی راسپوتین در هالهای از راز و رمز فرو رفته. عدهای او را قدیس شفابخش و عدهای نیز او را شخصیتی اهریمنی میدانند. راسپوتین علاوه بر زندگی اسرارآمیز خود که از راهب و زاهدی دورهگرد به مقام مشاور تزار روسیه رسید، حتی مرگ مبهم و رازآلودی داشت. بنا به روایت قاتلان راسپوتین یعنی فلیکس یوسوپف، همسرِ دخترخاله تزار و دیمیتر پاولووییچ، پسرخاله تزار، آنها به راسپوتین سیانور خوراندند، دستکم ۶ گلوله به او شلیک کردند، حتی پس از همه اینها سر و صورت او را با میلهای آهنی خُرد کردند و نهایتا او را در آبیخ زده غرق کردند. (بماند که در راه ماشین حامل پیکر نیمهجان او چند بار خراب شد! ) ولی بعدا که جنازه گریشا (مصغر نام گریگوری) را از رودخانه سنپترزبورگ بیرون آوردند، همچنان در ریههای او آب جمع شده بود که نشان میداد در هنگام غرق شدن همچنان زنده بوده است.
عکسی که میبینید جنازه راسپوتین را پس از گرفتهشدن از رودخانه نشان میدهد. حالت دستهای راسپوتین به شکلی است به تعبیر ادوارد رادزینسکی، مورخ نامدار تاریخ روسیه و زندگینامهنویس راسپوتین، انگار دارد شهر و آسمان را تهدید میکند. تهدیدی که توخالی نبود و در کمتر از یک سال عملی شد و خاندان مضمحل رومانوف برای همیشه به تاریخ پیوست. درحالیکه در مورد نحوه مرگ راسپوتین همچنان اختلافنظرهای زیادی وجود دارد، ولی اکثر مورخان بر این عقیدهاند که ترور او برای همیشه مسیر تاریخ بشر را تغییر داد.
جرج متسکی، بمبگذار دیوانه
جرج مِتسکی ملقب به «بمبگذار دیوانه» در بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۶ اقدام به کارگذاری بیش از ۳۰ بمب در اماکن عمومی سراسر شهر نیویورک کرد. طی این عملیاتها دستکم ۱۵ نفر مجروح شدند. او بمبهای خود را در مکانهایی مانند تالار موسیقی رادیو سیتی، کتابخانه عمومی نیویورک و ایستگاه پنسیلوانیا کار میگذاشت. جرج متسکی معمولا به روزنامههای محلی نامههای تمسخرآمیزی مینوشت. نهایتا او در سال ۱۹۵۷ دستگیر شد. او را پس از اینکه به لحاظ قانونی دیوانه تشخیص دادند، به یک بیمارستان روانی منتقل کردند.
دستکشهای از پوست انسان اد گین
اِد گین ملقب به «قصاب پلینفیلد» قاتل بدنامی است که نهتنها به دلیل قتلهایش بلکه به خاطر کارهای عجیب و غریبی که با جنازهها انجام میداد شهرت دارد. شهرت اد گین در دهه ۱۹۶۰ آنقدر زیاد شد که حتی رمانهای مشهوری همچونی «روانی» و «سکوت برّهها» -که هر دو بعدا صاحب نسخههای سینمایی درخشانی شدند-مستقیما از او الهام گرفتند. اد گین ظاهرا مرد خجالتی و کمرویی بود که شبها سراغ قبرهای روستای پلینفیلد، ویسکانسین میرفت. او جنازههایی که درست شبیه به مادرش بودند را با خود به خانه میبرد و بعد از سلاخی از اعضای بدن آنها انواع وسایل خانه میساخت. وقتی بالاخره با دستگیری او در سال ۱۹۵۷ این دیوانگیها به پایان رسید، ماموران پلیس وسایل دستساز خانگی را در خانه او پیدا کردند که در نگاه اول فوقالعاده ماهرانه ساخته شده بودند وسایلی همچون صندلی، دستکش، کمربند، شلوار، کاسه سوپ و آباژور از جمله مجموعه غنایم ترسناک اد گین بودند که بعدا مشخص شد همگی از پوست، استخوان و جمجمه انسان ساخته شدهاند. [ماجرای اِد گین؛ قاتل بیرحمی که الهامبخش فیلم سکوت برّهها شد]
رونالد مکدونالد، دلقک ترسناک
بدیهی است که درصد بالایی از مردم از دلقکها میترسند، به همین جهت اصلا تعجبی ندارد بچهای که در دست رونالد مکدونالد است، اینطور زیر گریه بزند. اگرچه رونالد مکدونالدی که در این عکس میبینید نسخه اصلی ۱۹۶۳ دلقک تبلیغاتی رستورانهای زنجیرهای مکدونالد نیست، بلکه نسخه دهه ۱۹۷۰ آن است. (ظاهرا نسخه ۱۹۶۳ ترسناکترین دلقک مکدونالد بوده! ) با این حال، این دلقک بهخصوص در چشمانش چیزی دارد که واقعا میتواند ترس را به جان هر کسی بیندازد.