به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، محمد محمودینورآبادی نویسنده شهرستان ممسنی استانِ فارس که نوشتن را با شعر شروع کرد و بعد از آن به خاطرهنویسی و سپس به داستان رسید.
او اولین اثرش یعنی «گلابی وحشی» را زمستان ۸۴ نوشت که شامل خاطرات نویسنده از عملیات کربلای ۴ و ۵ بود. استقبال از این کتاب موجب شد تا او در دنیای نوشتن باقی بماند و کتابهایی نظیرِ ، «هزار و یک جشن»، «خندهزار» و... را بنویسد.
نورآبادی در دوره ششم، تا نهم جشنواره پاسداران اهلقلم رتبه اول را کسب کرد و پس از آن هم در بیست جشنواره کشوری حائز رتبه شد.
او معتقد است که همچنان باید حوادث گفتنی و شنیدنی دفاع مقدس را پیدا و آنها را آنقدر بازنویسی کرد تا به زبانی روان تبدیل شوند و در اختیار علاقهمندان قرار گیرند. این نویسنده به تازگی دو اثر جدید «نوشانوش» و «رنجهور» را توسط انتشارات «بهنشر» روانه بازار نشر کرد.به بهانه چاپ این دو کتاب با او گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
قلمزدن در خصوص ادبیات دفاع مقدس برای شما چگونه و از چه چیزی سرچشمه گرفت؟
پس از دورانِ حکومت صفویه، مردم و جوانان کشور عزیزمان در برهههای مختلف تاریخ، هیچگاه طعم موفقیت را در درگیری با کشوری بیگانه، نچشیده بودند، مخصوصا در دورانِ قاجار که بخشهای زیادی از کشور از دست رفت، مردم دچار سرخوردگی و یاس شدند و اتفاقا بسیاری از شاعرانِ ماهم معترض این وضعیت شدند، یعنی این ناامیدی بر جامعه حاکم شده بود.
در دورانِ پهلوی هم شاهد بودیم که بحرین از ایران جدا میشود و از دست میرود، اما با پیروزی انقلاب اسلامی شاهد تحول عظیمی هستیم چرا که جنگِ تحمیلی شروع میشود و کشوربه لحاظ امنیتی و سیاسی در وضعیتِ بد و بحرانی قرار گرفت و درست در همین زمان کشوری ثالث به ما ما حملهور میشود و عملا ما دچارِ بحرانی میشویم و او از مرزها عبور میکند و وارد بخشهایی از کشور نظیر خوزستان، کرمانشاه، ایلام و... میشود و برای کوتاهمدت این بخشها از دست میرود.
در این برهه مردم و حکومت تازه استقرار یافته منسجم میشوند و هشت سال مقابل این دشمن میجنگند، لذا افتخار نوشتن در خصوص ادبیات دفاعمقدس برای من از این مسئله نشات گرفت و اگرما این مهم را در دفاع مقدس نداشته باشیم، حرف زیادی برای گفتن باقی نخواهد ماند. نکته دیگری که نباید فراموش کنیم عنصر ایمان و اعتقاد دینی و مذهبی مردم ما است.
ملت ما، کشور، دین، عقیده و آرمانشان را دوست دارند، لذا ایران را ظرف میدانند و دین و آرمانشان را مظروف، پس هم از ظرف و هم از مظروف دفاع میکنند. باید در منطقهای در آرامش زندگی کنی تا بتوانی دین خود را حفظ کنی، وقتی کشورت مورد هدف قرار گرفت و ظرف از بین رفت، دین هم دچار لطمه میشود. پس دین و عقیده بعلاوه عرقملی در کنار یکدیگر حل شده و افتخاری هشتساله را خلق کردهاند و ما اینگونه دشمن را فراری دادیم.
ما برای این کار هزینه دادیم، ۲۳۰ هزار شهید دادیم و از طرفی به اهدافمان هم رسیدیم، اما دشمن بیش از اینها لطمه دید، هزینه کرد و به هیچ هدفی جز تلاشی بیخاصیت نرسید.
با توجه به نوشتههایتان مشخص است که شما خودتان هم در جنگ حضور داشتید.
بله، من جنگ را در دو عملیات کربلای ۴ و ۵ درحالیکه ۱۵ سال داشتم چشیدم وآن مرارتها را دیدم. از ابتدا این توفیق را داشتم که دست به قلم بودم، بنابراین حضورم در جنگ نیز دستمایه این نوشتن شد و رغبت به نوشتن روزبهروز در من اضافه شد و تا امروز ادامه پیدا کرد.
برای ماندگاری یک اثر باید تفاوت در آن اثر دیده شود مهمترین تفاوت آثار شما چیست؟
همیشه دوستداشتم کارها و طرحهایم را متفاوت انتخاب کنم. تفاوت عمده آثار من همواره لوکیشن و پسزمینه داستان است. به این معنی که عمده آثار دفاع مقدس در بستر جنگ اتفاق میافتد یعنی نقشآفرینان از شهرها به جنگ رفتهاند و کمتر پیش آمده که کسی به عشایر، روستانشینان و حضور آنان در جنگ اشاره کند. در «رنجهور» نقشآفرینان از دل روستا بیرون آمدهاند و ایلیاتی و عشایر هستند که به خاکریز و جبهه میرسند.
من هیچگاه نخواستم در آثارم طرحهای کلیشهای داشته باشم به عنوان نمونه یک رزمنده خوب و اهل کمال و بهتمام معنا از پایگاهی به نام مسجد برود و پشت خاکریز جنگ قرار بگیرد و در نهایت شهید شده و یا برگردد.
ما در جنگ اینطور شخصیتها را به کرات داشتهایم اما تکرار این اتفاق برای خواننده ملالآور میشود، بنابراین تلاش کردم در برخی آثارم از جمله «رنجهور» این نقیصه را برطرف کنم و به قول حافظ «طرحی نو» دراندازم و آن طرح هم این بود که قاتلی درگیر با پدیده قتل را ببرم و در دل جنگ قرار دهم.
اقلیمی که جنگ در آن قرار دارد و آدمهایی که درگیر جنگ هستند دقیقا نظیرِ آدمهایی هستند که در شهر زندگی میکنند، تیپها، باورها، سلیقهها و خردهفرهنگهای متفاوت دارند. لذا انگار چند شهر یا چند روستا کنار هم و پشت یک خاکریز هستند و در «رنجهور» تلاش کردم تا این تفاوت هم دیده شود و آن شخصیت اصلی و نفر دوم داستان هردو با شعار دفاع از کشور وارد جنگ نمیشوند، بلکه یکی از ترس اعدام و دیگری به جهتِ پیدا کردنِ قاتلِ پدرش وارد جبهه میشود و خواننده در خلال روایت، گفتگو، دیالوگ و نقشههای بین این دوشخص به جزیره مجنون شناخت پیدا میکند. مثل این است که یک نفر را کنار دریا میبرید تا هم اتفاقات کنار ساحل را ببیند و هم دریا را و در «رنجهور» هم همین اتفاق میافتد، خواننده با جنگ بینِ دونفر مواجه میشود، اما در کنارِ آن حال و هوا و مشقتهای جنگ هم او را تحت تاثیر قرار میدهد.
دفاع مقدس ما و یا به عبارتی این جنگ هشت ساله چگونه باید روایت شود تا مانا بماند، یا وظیفه نویسنده در این مقطع چیست؟
در دفاعمقدس ، ما بعد از سالها و قرنها شاهد یک پیروزی بودیم و این افتخار باید دیده شود. ما در مقابل تاریخ مسئولیم، همه کسانی که در برهههای مختلف تاریخ زندگی میکنند در مقابل حوادث آن برهه مسئولیت دارند تا آنچه بر سرخودشان، مردمشان و عصر و فصلی که در آن زندگی میکردند آمده را، به درستی روایت کنند. دفاع مقدس یک پازل زیبا و دیدنی در این برهه از تاریخ ماست که وظیفه داریم تمام و کمال به آن بپردازیم، اگر اینکار را نکنیم به تاجِ عظمتها و موفقیتهای این ملت کملطفی کردهایم.
آنچه که طی سالهای گذشته در عراق، سوریه و یمن اتفاق افتاد و جانفشانی جوانان وطنمان در مقابل آنهمه ظلم، داستانی بس شنیدنی و نوشتنی و گفتنیاست. اما در جنگ هشت ساله هنوز خیلی ناگفته داریم تا در اختیار نسلهای بعد قرار گیرد. اگر اینها گفته نشود، دشمنان ما تاریخ را مصادره به مطلوب کرده و تاریخ را آنگونه که خودشان میخواهند، خواهند نوشت. هرچند که همین الان پیش روی خودِ ما که جنگ را چشیدهایم بنگاههای شایعه پراکنِ شبهروشنفکری گاهی در رسانههای داخلی خودمان، تاریخ را وارونه جلوه میدهند و این وارونگی، خیانت به تاریخ است پس ما وظیفه داریم در این برهه دین خود را تمام و کمال اِدا کنیم.
انتهای پیام/