به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از مهر، مارپیچ قیمت - دستمزد یک نظریه در اقتصاد کلان است که برای توضیح رابطه علت و معلولی بین افزایش دستمزد و افزایش قیمتها یا تورم استفاده میشود. این نظریه بیان میکند که وقتی تورم بالا میرود، دستمزدها به تناسب آن افزایش پیدا میکند و سپس تورم مجدداً افزایش ایجاد خواهد کرد. چرخهای که در آن، افزایش قیمت و دستمزدها از یک بخش به بخش دیگر منتقل میشود. مارپیچ قیمت-دستمزد نشان میدهد که افزایش دستمزد، درآمد یک بار مصرف را افزایش میدهد. اصطلاح درآمد یک بار مصرف، به معنی درآمدی است که برای مصرف خانگی، پسانداز و سرمایهگذاری در دسترس است اما این افزایش درآمدی یک بار مصرف، موجب افزایش تقاضا برای کالاها و به طبع آن، قیمتها میشود.
بالا رفتن قیمتها نیز موجب افزایش مطالبات برای دستمزد بیشتر میشود که نتیجه آن به بالا رفتن هزینههای تولید و افزایش فشار بیشتر بر قیمتها ختم خواهد شد. حال اگر کشوری به جهت مهار تورم دست به تصمیمگیری برای افزایش دستمزد بزند اما پشتوانه مالی کافی نداشته باشد و اقدام به چاپ پول کند، تورمهای آینده ممکن است ابرتورمها را به وجود آورد. زیرا رشد تصاعدی عرضه پول باعث ابر تورم میشود. به این صورت که با چاپ و پخش پول زیاد توسط بانک مرکزی، سطح عمومی قیمتها افزایش مییابد و وقتی که بانک مرکزی با سرعت بیش از حد به چاپ پول میپردازد، نتیجهاش ابر تورم است.
به عنوان مثال «زیمبابوه» که زمانی یکی از اقتصادهای پیشرو در قاره آفریقا به حساب میآمد، تحت زمامداریِ دیکتاتوری به نام «رابرت موگابه»، خیلی زود مسیر نابودی اقتصادی را در پیش گرفت. زمانی در زیمبابوه، مردم با یک دلار زیمبابوه یک قرص نان میخریدند. چند سال بعد برای خرید همان نان به اندازه ۱۰۰ تریلیون دلار پول زیمباوه لازم بود! کار رفتهرفته به جایی رسید که نرخ تورم ماهانه حدود ۸۰ میلیارد درصدی را هم تجربه کرد. اتفاقی که در این کشور افتاد این بود که موگابه یکی از نزدیکان خود را به ریاست بانک مرکزی منصوب و اقدام به چاپ پول بدون پشتوانه کرد. این امر تا بدان جا پیش رفت که در ژانویه ۲۰۰۸ عرضه پول از ۸۱۱۴۳ درصد قبل از آن به ۶۵۸ میلیون درصد رسید.
با این همه، «رابرت موگابه» در سال ۲۰۱۷ در جریان یک کودتای نظامی از قدرت کنار گذاشته شد و وضعیت زیمبابوه از آن پس تا حدی بهتر شده است. اما حالا کشوری دیگر، جایگاه بالاترین نرخ تورم در جهان را از آنِ خود کرده است؛ ونزوئلا. سیاستهای اقتصادی ونزوئلا با افزایش شدید دستمزدها موجب رشد ناگهانی تورم شد. باورش سخت است اما اقتصاد ونزوئلا زمانی مورد حسادت آمریکای جنوبی بود. این کشور که دارای بزرگترین ذخایر نفت در جهان است، زمانی ثروت هنگفت سرانه داشت. اما کسری بودجه دولت بر اثر کاهش درآمدهای نفتی و طرحهای حمایتی بدون برنامه، دولت را مجبور به چاپ روزافزون پول برای تأمین هزینههای خود کرد که این امر باعث ایجاد ابر تورم شد. به گونهای که نرخ تورم در این کشور، در سال ۲۰۲۰ به ۳۰۰۰ درصد رسید.
در تاریخ اقتصاد جهان نیز با نمونههای دیگری از ابر تورم در اثر چاپ پول بدون پشتوانه مواجه میشویم. یکی از برجستهترین نمونههای ابر تورم در تاریخ پس از جنگ جهانی اول در جمهوری وایمار آلمان رخ داد. در آلمان بعد از جنگ جهانی اول بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ میلادی سیستم حکومتی وقت آلمان از مکتبی اقتصادی پیروی میکرد که چاپ پول بدون داشتن سرمایه سخت یعنی طلا را برای دولت ممکن میکرد. با توجه به هزینه سنگینی که آلمان باید برای غرامت جنگ پرداخت میکرد، دولت این کشور شروع به چاپ مارک کاغذی برای خرید مقادیری مشابه طلا و افزایش چرخه پول کرد. این کار باعث افزایش نقدینگی در جامعه و ظهور و البته قدرت سفتهبازان شد که سبب ایجاد ابر تورم گردید. نسبت شاخص قیمتها در آلمان در نوامبر ۱۹۲۳ به اوت ۱۹۲۲ (تنها پانزده ماه پیش از آن)، نرخ تورم را به ۳۲۲ درصد در ماه یا نرخ سالانه بیش از ۳ میلیارد درصد رساند. در شانزده ماهی که ابر تورم در این کشور حاکم بود، سطح قیمتها بهطور متوسط در هر ماه چهار برابر میشد.
اگر چه تورم شدید آلمان شناخته شدهتر از ابر تورم مجارستان است، اما تورمی که بعد از جنگ جهانی دوم در این کشور روی داد بسیار بزرگتر بود. تخریب اقتصاد کشور و افت ارزش شدید واحد پولی کشور در آثار جنگ، باعث شد حکومت تصمیم بگیرد تا پول چاپ کند و در کشور، سیل اسکناس راه بیندازد و این اقدام قیمتها را به شدت بالا برد. سطح عمومی قیمتها در مجارستان در فاصله اوت ۱۹۴۵ تا ژوئیه ۱۹۴۶ با نرخ حیرتآور بیش از ۱۹۰۰۰ درصد در ماه یا ۱۹ درصد در روز افزایش یافت. حتی این ارقام بسیار بزرگ نیز تورمی که در بدترین روزهای ابر تورم در این کشورها تجربه شد را کمتر از واقع بیان میکنند. در اکتبر ۱۹۲۳ سطح قیمتها در آلمان با نرخ ۴۱ درصد در روز بالا میرفت. همچنین در ژوئیه ۱۹۴۶ قیمتها در مجارستان در هر روز بیش از ۳ برابر میشد.
نمونه دیگر از ابر تورم را میتوان در تاریخ اتریش جستجو کرد. در بحبوحه جنگ جهانی، این کشور سیاست چاپ پول بدون پشتوانه را برای کنترل مشکلات پیش آمده پی گرفت. به موجب این اقدام، از ژانویه ۱۹۲۱ تا آگوست ۱۹۲۲، درحالیکه پول در گردش، ۳۹ برابر شده بود، قیمتها ۱۱۰ برابر شد و این یعنی ارزش واقعی اسکناس چاپ شده نیز کاهش یافت.
مقاومت در برابر افزایش دستمزد؛ تنها راه دولت رییسی برای جلوگیری از وقوع ابر تورم.
نتیجه اینکه هر زمان با هدف کنترل اوضاع تورمی، دولتها اقدام به چاپ پول بدون پشتوانه کردند، نه تنها مشکل حل نشد بلکه به مشکل بزرگتر نیز تبدیل شد. باید توجه داشت اینکه به دلیل اوضاع سخت معیشتی و افزایش نرخ تورم در کشور برخی اقشار خواستار افزایش حقوق هستند، هرچند ممکن است مسکن موقت به حساب بیاید و تناسب بین تورم و حقوق را متصور کند اما با توجه به شرایط کنونی از جمله وضع فروش نفت، بدهیهای دولت قبل و کسر بودجه، توجه به این مطالبه یعنی اقدام به چاپ پول و این راه حل مناسبی نخواهد بود.