به گزارش ایرنا، سالها بود روی نیمکت تیمهای فوتبال، چهرههای همیشگی و ثابتی را میدیدیم. افرادی که حتی در صورت عدم نتیجهگیری، فقط از تیمی به تیم دیگر منتقل میشدند اما همیشه بودند و فوتبال ایران به حیاط خلوت آنان تبدیل شده بود.
اما در نهایت استارت تغییر نسل مربیان فوتبال زده شد. اینکه فوتبال ما بیمار است و مشکلات بسیار دارد بماند اما همین که این فرصت برای مربیان جوان و با انگیزه فراهم شد را باید گامی رو به جلو قلمداد کرد.
جوان و با انگیزه اما بیتجربه
مهمترین فرق و تفاوت اساسی بین مربیان جوان و قدیمی به موضوع تجربه باز میگردد. مربیان جوان به ویژه آنهایی که به تازگی کار خود را آغاز کردهاند بیشک؛ تجربه رویارویی با اتفاقات و حواشیهای فوتبال را ندارد و برای آن که بتوانند تصمیم درستی را در زمان مناسب بگیرند باید سالها حضور به عنوان مربی را تجربه کنند. این که در شرایط بحرانی چه بگوید و یا با یک بازیکن خاطی در فضایی ملتهب چگونه رفتار کند یک موضوع مهم و حیاتی است به ویژه این که بازیکن مد نظر، ستاره و چهرهای محبوب برای باشگاه و هواداران هم باشد.
یک رفتار غیرحرفهای، گفتار نسنجیده و مسایلی از این دست حتی میتواند باشگاه و آینده حضور آن مربی را به چالش بکشد و اگر مروری بر فصل گذشته یا فصل قبل از آن داشته باشیم خواهیم دید چه اتفاقات و حاشیههایی برای تیمهای لیگ برتری رقم خورده است. مربیان جوان انگیزه دارند، اما این کافی نیست و باید این انگیزه را با چاشنی تجربه تلفیق کرد تا بتوان به آینده و نتایج قابل قبول امیدوار بود. باید آنها را آموزش داد و فضای مناسب را جهت ارتقای سطح فنی و ... را برای آنان فراهم کرد.
بیگانه با واژه ترس
مربیان جوان نسبت به مربیان پیشکسوت و قدیمی تفاوت دیگری هم دارند، افراد جوان به واسطه ویژگی سنی خود قدرت ریسک پذیری بالایی دارند و از نظر اندیشه، بهدنبال هیجان هستند. فراموش نکنیم موفقیت آن سوی مرزهای ریسک پذیری است و این خصیصه در میان مربیان جوان به وضوح دیده می شود.
اما آن سوی سکه شرایط کمی متفاوت است، وقتی انسان پا به سن می گذارد چه بخواهد و نخواهد قدرت ریسک پذیریاش پایین میآید. از رفتارهای هیجانی دوری میکند و بیشتر سعی دارد آهسته اما پیوسته قدم بردارد. به بیانی دیگر خود را به گوشهای امن میسپارد تا از اتفاقات و حاشیه ها دوری کند. هر چند دوری از حاشیه بسیار خوب است اما این که بخواهید در امنیت کامل باشید در بهترین شرایط میتوان میانههای جدول را برای یک تیم متصور بود. یعنی نه موفقیتی حاصل می شود و نه خطری شما و تیمتان را تهدید میکند.
مربیانی که هستند اما مدرک ندارند
یکی از اتفاقات عجیب و سووال برانگیز در میان برخی از مربیان فوتبال ما این است که آنها مسوولیت هدایت یک تیم را بر عهده گرفتهاند اما مدرک حرفهای مربیگری را ندارند. مثل فردی که پشت فرمان ماشین مینشیند اما گواهینامه رانندگی ندارد. او رانندگی را بلد است و تصادف نمیکند اما به همه قوانین رانندگی آشنایی ندارد و در شرایط بحرانی نمیتواند تصمیم درستی بگیرد. مگر میشود اعتبار، بودجه و آینده یک تیم و استان را به دست فردی سپرد که مدرک تخصصی و حرفه ای مربیگری ندارد؟ انگیزه و قدرت جوانی برای رسیدن به موفقیت شاید ملاک باشد اما کافی نیست و مساله آموزش و تربیت مربیان حرفهای امری است که باید مد نظر مدیران باشگاهی و فوتبالی ما قرار گیرد.
شاید اگر همین مربیان جوان تجربه دستیاری مربیان با تجربه و کاربلد را در کارنامه داشته باشند به نوعی بتوانند از آموختههای خود بهره ببرند اما اگر یک شبه از زمین فوتبال به روی نیمکت تیمها منتقل شده باشند هنوز در حال و هوای مستطیل سبز هستند و این تغییر عقیده و رفتار کارآسانی نیست.
دستیارانی که به جای مربیان به نشست می روند
مساله دیگری که در این میان روی میدهد به حضور نمایندگان فوتبال ایران در رویدادهای آسیایی و برون مرزی باز میگردد. با توجه به این که برخی از سرمربیان لیگ برتری مدرک حرفهای مربیگری ندارند نمیتوان نام آنها را به صورت رسمی به فیفا یا AFC اعلام کرد و بر همین اساس نام دستیارانی که این مدرک را دارند در این فهرست جایگزین میشود. یعنی سرمربی وجود دارد اما در تاریخ و در سابقه حرفهای فرد، چیزی دیده نمیشود. او هست اما دستیارش در نشست های خبری و در مقابل خبرنگاران پاسخگوی سووالات است و ...
پیوس: چرخش غلطی که از بین رفت
فرشاد پیوس از جمله مربیانی است که از حضور مربیان جوان در لیگ استقبال می کند. او می گوید سالها بود یک چرخش غلط در بین برخی افراد خاص دیده میشد و همیشه همین فهرست در تیمهای باشگاهی وجود داشت. به نظرم حضور مربیان جوان را باید به فال نیک گرفت اما باید شرایط این حضور و فعالیت حرفهای را نیز مهیا کرد تا نتایج قابل قبولی هم به دست بیاید.
بازیکن پیشکسوت پرسپولیس از مدیران فوتبالی میخواهد کمی صبر و حوصله کنند و به مربیان جوان فرصت مناسب را بدهند تا این سرمایهگذاری جواب دهد. او به مربیان جوان هم توصیه میکند زمان و وقت را از دست ندهند و با حضور در کلاسهای مربیگری مدرک حرفهای خود را گرفته دانش خود را افزایش دهند تا این اعتماد دوسویه به سرانجام برسد.
او تاکید میکند که مربیان جوان نسبت به مربیان قدیمی از انگیزه و جرات بیشتری برخوردار هستند و در زمین بازی از علم روز دنیا بهره میبرند و به دنبال فوتبال سنتی و قدیمی نمیروند. همین شاخصه باعث میشود فوتبال ایران رشد چشمگیری داشته باشد که در نهایت به سود فوتبال ملی کشور خواهد بود.
عبدی: فوتبال حرفهای نیازمند مربیان حرفهای است
حسین عبدی دیگر پیشکسوت فوتبال ایران نظری متفاوت دارد. او میگوید این که یک فرد بر روی نیمکت تیمی به عنوان سرمربی بنشیند اما مدرک حرفهای نداشته باشد کار غلطی است چون باعث افت کیفی لیگ برتر خواهد شد. من به حضور مربیان جوان اعتقاد دارم و آن را حرکتی رو به جلو می دانم اما به شرط آن که این حضور با فراهم شدن بسترهای حرفهای و به روز دنیا باشد.
او اعتقاد دارد مربیان جوان باید دوره های آکادمیک فوتبال را سپری کنند، باید دانش روز فوتبال و فوت و فن آن را یاد بگیرند تا در شرایط خاص تیم خود را به خوبی هدایت کنند.
قلعه نویی در نقش آخرین بازمانده
اگر نگاهی به فهرست مربیان لیگ برتری داشته باشیم به نام امیرقلعه نویی بر می خوریم، مربی باسابقه ای که با ۵۷ سال سن بر روی نیمکت لیگ برتر نشسته و مابقی نفرات به نوعی نسل جدید فوتبال ایران به شمار می روند.
مربیان کنونی لیگ برتر دو دسته هستند، گروهی مانند یحیی گل محمدی، تارتار و منصوریان که سابقه چند سال حضور در لیگ را تجربه کردهاند و گروه دیگری که به نوعی تازه کار هستند مانند جواد نکونام، محرم نویدکیا، فرهاد مجیدی و ...
متاسفانه باید قبول کنیم در چند سال اخیر همان قدر که به فوتبال پایه بیتوجه بودهایم به ارتقای دانش مربیان جوان و پشتوانه سازی در این خصوص نیز کم مهری شده است. اگر بخواهیم فوتبال ایران رشد کند باید راه کشوری همچون آلمان را در پیش بگیریم، فوتبالی هدفمند و به اصطلاح ماشینی که مربیان در سیستم سازماندهی شده، رشد و ارتقا پیدا میکنند و برای همین است که همیشه فوتبال آلمان، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
باقری و هاشیمان نمونه مربیان جوان، خوشفکر و آیندهنگر
فراموش نکنیم حضور مربیانی همچون کریم باقری در تیم پرسپولیس و تیم ملی آنقدر تاثیرگذار بوده که جو آرامی را در این دو تیم ایجاد کرده است. باقری با آنکه میتوانست سکان هدایت سرخ پوشان را بر دست بگیرد اما با تدبیر، خود را در کادر فنی به عنوان مربی حفظ کرد تا همچنانی نشان بدهد یکی از نقاط قوت فوتبال ایران به شمار میرود. او در شرایط بحرانی یکی از ارکان موفقیت پرسپولیس در فصل گذشته و فصلهای قبلی بوده است و امروز حضورش در تیم ملی نیز تاثیر مثبتی به همراه داشته است. وحید هاشمیان نیز از این گروه بوده، او نیز به جای آنکه مرد اول باشد با آینده نگری شرایطی را برای خود رقم زده است که در سالیان آینده اثرات مثبت آن را خواهد دید و ...
و اما یک سووال، آیا حضور مربیان جوان در لیگ و تغییراتی که بر روی نیمکت های تیم ها شاهد هستیم، تحولی در فوتبال ایران به وجود آورده است و در مسیر درستی قرار داریم؟