نگاهی به مشکلاتی که در حال حاضر بارسلونا با آن دست به گریبان است خیلیها را یاد افرادی میاندازد که سال گذشته معتقد بودند حضور لیونل مسی در این تیم مشکل اصلی بارسا است.
هر کسی میتواند نظر خود را در فوتبال داشته باشد که متفاوت از دیگران باشد. سال گذشته هم بخشی از هواداران بارسا به این نتیجه رسیده بودند که بهتر است بارسلونا با مسی قطع همکاری کند و فصل جدیدی را در فوتبال خود هرچه زودتر رقم بزند. آنها به تمایل مسی به جدایی در ابتدای فصل گذشته اشاره میکردند و حضور او را برای تیم غیر مفید میدانستند.
آنها میگفتند بهترین کار این است که باشگاه اجازه جدایی به فوق ستاره آرژانتین بدهد تا او هم دوره جدیدی را در فوتبالش تجربه کند. اما حالا اوضاع عوض شده است.
مسی بهترین بازیکن تاریخ باشگاه بود و بدون شک تاثیرگذارترین بازیکنی که این باشگاه از ابتدای تاسیسش به خود دیده است. او در هر فصل زدن ۴۰ تا ۵۰ گل برای تیم را تضمین میکرد و البته به همین تعداد یا بیشتر هم پاس گل میداد.
بله، هزینه نگهداری او در باشگاه زیاد بود چون او بهترین و شاید گرانترین بازیکن جهان بود. مشارکتش در امور دفاعی هم کم بود. اما تیم فعلی بارسلونا وضعیتی دارد که به نظر میرسد فقط به دفاع و گل نخوردن فکر میکند اما باز هم در دفاع ناکام است و هم در گل زدن.
منتقدان مسی همچنین میگفتند که لئو باعث میشود استعداد دیگر بازیکنان زیر سایه او قرار بگیرد و اینکه ترمز آنها همیشه در این تیم کشیده میشده چون مجبور بودند همه توپها را به مسی پاس بدهند. در واقع نظر آنها این بود که این بازیکنان با بازی کردن در کنار مسی فوتبالشان دچار افت و بدتر میشد.
شاید این سؤال را باید از یکی مثل جوردی آلبا دفاع چپ بارسلونا پرسید که ایا فوتبالش بعد از بازی کردن با مسی بهتر شده یا بدتر و نظر او میتواند پاسخ این نقد باشد.
هفته گذشته یک شب قبل از آنکه بارسلونا در بنفیکا تحقیر شود، همین بازیکن غیر مفید، یعنی لیونل مسی گلی به ثمر رساند که خیلی شبیه گلهای او در بارسلونا بود، حرکت از سمت راست به سمت داخل و سپس زدن یک ضربه مرگبار و با پای چپ.
در سالهای قبل او این کار را در بارسلونا در کنار ژاوی، اینیستا یا لوئیس سوارس انجام میداد. اما آن زمانها گذشته و هواداران بارسلونا تا وقتی که همه این ستارهها را از دست دادند متوجه نشدند که چه ستارههایی را در اختیار داشتند.
بارسلونا با از دست دادن مسی خیلی چیزها را از دست داد و آنهایی که معتقد و منتظر بودند که این اتفاق بیفتد شاید حالا به اشتباهشان پی برده باشند.