به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در رتبهبندی مؤسسه منابع جهانی(WRI)، ایران در جایگاه چهارم تنش آبی دنیا قرار دارد. افزایش تنش آبی در فصل تابستان سال ۱۴۰۰ به دلیل کاهش بارندگیهای سال آبی جاری بسیار قابل پیشبینی بود و حدود ۲۰۰ شهر ایران با این معضل تنش آبی روبرو شدند.
به طور مصداقی برداشت از سدهای اطراف پایتخت در حال حاضر با پمپاژ پیگیری شده و میزان ذخایر آبی استان خوزستان 3 برابر نیاز تنها یک بخش کشاورزی است. چنین مصادیقی بیانگر شکلگیری یک بحران فراگیر آب در سطح کشور تلقی شده و مسئولان و متولیان امر باید با استناد به راهکارهای چارهساز زمینه بهبود شرایط را فراهم کنند.
در شرایطی که مدلهای مدیریت منابع آب کشور به شکل سابق مورد استفاده قرار گیرد، دیگر آبی برای پوشش سوء مدیریتهای باقی نیست و هر اقدام غلط در شرایط کنونی میتواند خسارات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد.
در همین راستا به منظور بررسی دلایل شکلگیری و راهکارهای عبور از وضع موجود به سراغ پژمان تیموری، کارشناس حوزه نیرو رفتیم تا در ارتباط با این بحث با وی به گفتگو بنشینیم.
مشروح این گفتگو به شرح ذیل است:
*ناترازی منابع و مصارف آب کشور درحال حاضر 7 میلیارد متر مکعب است
فارس: به عنوان شروع بحث، میخواهم بپرسم آیا در حال حاضر اعداد و ارقام دقیقی از میزان مصرف آب در کشور به همراه منابع آب تجدیدپذیر وجود دارد، به عبارت دیگر آمار ترازنامه آب کشور در حال حاضر چگونه تغییر میکند؟
تیموری: بحران آب در ایران در حال واردشدن به یک الگوی جدید است که اثرات آن در زندگی روزمرهی میلیونها ایرانی مشهود است. امروزه مصرف سالیانهی متوسط آب در ایران حدود 96 میلیارد مترمکعب است، رقمی که حدود 8% بالاتر ازکل منابع آب تجدیدپذیر در ایران (89 میلیارد مترمکعب) است و به بیان دیگر حدود 80% بیشتر از آستانهی کمبود آب کشور (53 میلیارد مترمکعب) به حساب میآید.
فارس: این آثار مشهودی که شما میفرمایید، دقیقا چه مصادیقی دارد، از این جهت میپرسم که الان در شهرها تا شیر آب را باز میکنیم، به آب دسترسی داریم و حتی کاهش فشار را هم مردم با پمپهای قوی جبران کردند و به نظر من عملا هیچ نشانهای از خشکسالی در زندگی و مدل مصرف مردم دیده نمیشود؟
تیموری: در خلال دهههای گذشته، بدلیل مصرف زیاد آب، مصرف این مایع حیات در ایران بطور مداوم تقریبا از حدود 4 برابر آستانه تنش آبی اولیه یعنی حدود یکچهارم کل آبهای تجدیدپذیر فراتر رفته است.
در نتیجهی این گسست عظیم به وجود آمده بین تقاضا و منابع آب پایدار، ایران در حال حرکت بسوی یک بحران زیست محیطی- اجتماعی است که تاثیر سرنوشتسازی بر روی سلامت نسلهای فعلی و آینده دارد. به علاوه، نشانههای آشکار بحران آبی ایران در دریاچههای در حال کوچکشدن و رودخانههای در حال خشکشدن کشور، آبخوانهای دچار برداشت بیرویه، روند نزولی میزان آب موجود در کشور، افزایش مناقشات و درگیریهای بینناحیهای و نیز بخشهای مختلف کشور کاملا مشهود است.
*مصرف آب باید قانونمند و تابع قوانین و ضابطه باشد
فارس: اساسا آیا راهکاری برای بهبود شرایط کنونی یافت میشود و میتوان زمینه بهبود شرایط را فراهم نمود؟
تیموری: هرچه شرایط حاضر بیشتر تداوم یابد، محیط زیست دچار تخریب بیشتری خواهد شد و همزمان احتمال بازگرداندن محیط زیست به شرایط طبیعی آن کمتر و کمتر میشود. راهحل اساسی و بنیادی برای ادارهکردن معضل آب در ایران واضح است، مصرف آب باید قانونمند و تابع قوانین و ضابطه بوده و کاهش یابد.
بهرهوری آب باید افزایش یابد و آبهای مورد استفاده بایست تصفیه شده و در سیستم مورد استفاده قرار گیرند. با این وجود، مدیریت هزینههای اقتصادی و اجتماعی مربوط به این چارهها و اصول بالقوه، تعهد کمی نیست.
در هر سال آبی، آب موجود در بین چهار مصرفکنندهی اصلی توزیع میشود: بخش شهری، صنایع، کشاورزی، محیط زیست. تقاضا برای آب به طور قابلملاحظهای از نظر کیفیت و کمیت و قیمتهای کمینه، یعنی تمایل برای پرداخت کمترین قیمت واحد آب متفاوت است.
با در نظرگرفتن نقش حیاتی آب در زندگی روزانهی مردم و بهداشت، بطور عموم پذیرفته شده که حداقل ارزش آب برای مصرف مستقیم مردم (آب شهری)، در میان این بخشها از همه بیشتر است. به علاوه با در نظرگرفتن سود و منافع کمینه یا حاشیهای آب برای کاربریهای صنعتی در مقایسه با بخش کشاورزی، صنایع به طور شاخص اولویت بیشتری برای بهرهبرداری از آب دارند که سبب میشود رقابت بین بخش کشاورزی و صنعت ایجاد شود.
*اقدامات سازهای جای بهرهوری آب را گرفته و خودبه جای راه حل به مشکل بدل شدهاند
فارس: راهحلهایی که تاکنون پیگیری شده نظیر، فعالیتهایی برای نگهداشت بیشتر آب سطحی با تمرکز بر فعالیتهای سازهای تا چه اندازه زمینه بهبود شرایط را رقم زده است؟
تیموری: تا کنون راهحلهای اعمالشده توسط دولت برای موازنهی عرضه و تقاضای آب تقریبا از هرگونه مداخلهی مستقیم دولت اجتناب نموده که سبب کاهش مشارکت دولت شده است. در عوض تلاشهایی برای جبران گسست بعملآمده است که این کار از طریق افزایش عرضه (ساخت سدهای بیشتر، بهرهبرداری بیشتر از آبهای زیرزمینی) و به مقدار کمتر از طریق افزایش محرک برای تکنیکهای جدید آبیاری بعملآمده تا بهرهوری آب افزایش یابد. با این وجود، ساخت سدهای بیشتر برای مهار هرچه بیشتر آبهای سطحی و بهرهبرداری هرچه بیشتر از آبهای زیرزمینی که زمانی به عنوان راهحل بحران آب مدنظر بودند، اکنون خودشان جزیی از مشکل هستند نه جزیی از راهحل.
فارس: ممکن است این مسئله که اقدامات سازهای الان بخشی از مشکل هستند را توضیح دهید؟
تیموری: ببینید، زمانیکه به مسئله آب بدون بهرهوری مناسب نگاه کنید، تنها راه حل جبران گسست منابع و مصارف از طریق مهیا کردن آب بیشتر است. در این نگاه سد میتواند راه حل افزایش منابع آب باشد اما همین مسئله سبب میشود تا به اندازه و شاید بیشتر از حدی که به منابع آب کشور اضافه میشود، شاهد افزایش مصارف آب باشیم و بر همین اساس عملا باز هم بهرهوری امر مغفول است. از این جهت است که معتقدم الان سازههای مدیریت منابع آب بخشی از مشکل و نه راه حل متقن برای حل مسئله و حرکت به سمت بهرهوری آب به شمار میروند.
*الگوی غذایی مردم تطبیقی با منابع آب کشور ندارد
فارس: همه میدانیم، حوضه کشاورزی یکی از بزرگترین منابع مصرف آب در کشور است، یکی از مواردی که در سالهای اخیر مورد مناقشه شدید بوده و عملا از سوی نهادهای سیاستگذار هیچ تصمیمگیری نشده و جزء امور مغفول است، مسئله الگوی کشت و الگوی غذایی مردم است، به نظر شما این مسئله تا چه اندازه بر منابع آبی کشور اثر گذار تلقی میشود؟
تیموری: ببینید الگوی کشت مسئله دستوری نیست و عملا زمانی که به دستور متوسل شوید، عملا توانایی مدیریت خود را کاهش دادهاید، سیاستگذار در ایران باید به این فهم برسد که الگوی کشت تابع تقاضا و تقاضا نیز از الگوی غذایی مردم پیروی میکند. یعنی مادامی که الگوی غذایی زمینه افزایش تقاضای یک محصول را فراهم کند، کشاورز بازار خوبی دارد و آن محصول را کشت میکند.
فارس: پس این مسئله که الگوی غذایی غلط زمینه تهدید منابع آبی کشور است، مورد نظر شماست؟
تیموری: ببینید، الگوی غذایی مردم که تابعی از رشد درآمد سالیانهی آنها است، به شدت منابع آب کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. الگوهای مصرف مواد غذایی در ایران ابدا صحیح نیست. همهی ما بخوبی میدانیم که کشت برنج مستلزم مصرف بسیار زیاد آب است. هر ایرانی سالیانه 50 کیلوگرم برنج و 56 کیلوگرم سیبزمینی مصرف میکند. فرض کنیم هر ایرانی رژیم غذایی خود را تغییر دهد و میزان مصرف برنج در سبد غذایی خود را به 25 کیلوگرم برساند و بجای آن سیبزمینی مصرف نماید.
یک کیلوگرم برنج دارای 2347 کیلوکالری است، در حالی که یک کیلوگرم سیبزمینی 753 کیلوکالری انرژی دارد که نشان میدهد که برای جایگزینی یک کیلوگرم برنج، باید 3 کیلوگرم سیبزمینی به سبد غذایی افزوده شود. این در حالی است که میزان مصرف آب برای کشت هر کیلوگرم سیبزمینی حدود 85% کمتر از همین مقدار برنج است.
اگر این تغییر رژیم غذایی رخ دهد، ایرانیها نه تنها پول کمتری برای خرید برنج پرداخت میکنند، بلکه 1/1 میلیارد مترمکعب در مصرف آب صرفهجویی خواهد شد که برای رفع تشنگی 14 میلیون نفر در یکسال مکفی خواهد بود.
*اگر استفاده از پساب تصفیه شده در دستور کار بود، خشکسالی هیچ تاثیری در منابع آب نداشت
فارس: آمار و ارقامی که شما ارائه میکنید، به شدت تکاندهنده است، آیا تاریخچهای هم از الگوی کشت در کشور وجود دارد؟
تیموری: بر اساس میانگین درازمدت، گندم با مصرف 200 کیلوگرم به ازای هر نفر در سال بصورت مداوم و پیوسته در سبد غذایی ایرانیان غالب بوده در حالی که سیبزمینی با مصرف 60 کیلوگرم به ازای هر نفر در سال و برنج نیز با مصرف 50 کیلوگرم به ازای هر نفر در سال دو منبع اصلی و مهم دیگر از کربوهیدراتها هستند.
گوجهفرنگی با مصرف سرانهی 67 کیلوگرم بالاترین سهم سبزیجات را در بین سبد غذایی دارد. هر ایرانی سالیانه بطور متوسط 20 کیلوگرم روغن و 29 کیلوگرم شکر مصرف میکند. در بین محصولاتی که بطور عمده برای استخراج روغن و نیز بعنوان غذای احشام و ماکیان مصرف شدهاند، دانهی ذرت و سویا هستند که در 15 سال گذشته افزایش اساسی در تقاضا برای خرید آنها رخ داده است. وزن کلی و ارزش غذاهای مصرفشده توسط ایرانیان در سال 2016 به ترتیب معادل 16 میلیون تن و 37 میلیارد دلار میباشند. بر همین اساس روندهای مورد انتظار برای رشد جمعیت، پیشبینی میکنیم که کل ارزش تقاضای غذا در صورت ثابتماندن ارزش دلار، به 46 میلیارد دلار در سال 1404 خواهد رسید.
فارس: در اظهارات شما مسئله توجه به پسابها به عنوان منبع آب قابل استفاده اشاره شد، ظرفیت استفاده از چه میزان پساب تصفیه شده باید در دستور کار کشور قرار گیرد؟
تیموری: اخیرا مصرف کل آب در ایران سالیانه 96 میلیارد مترمکعب تخمین زده شده که حدود 8% بیش از مقدار کل منابع آب تجدیدپذیر کشور است در حالی که برای کاهش موثر بحرانهای آب، کل مصرف آب شیرین بصورت نمادین نباید بیش از 60% مقدار کل منابع آب تجدیدپذیر تجاوز نماید. این بدان معناست که کل مصرف آب شیرین کشور باید به 4/53 میلیارد مترمکعب کاهش یابد.
ما در سه دههی واقع در بازهی زمانی 1389-1359، یعنی در یک بازهی زمانی 30 ساله، سالیانه 2/1 میلیارد مترمکعب فاضلاب و پساب تولید نمودهایم که معادل 36 میلیارد مترمکعب است. از طرف دیگر در همین 30 سال، حدود 36 میلیارد مترمکعب کاهش بارندگی داشتهایم که معادل 2/1 میلیارد مترمکعب در سال است. اگر همین مقدار فاضلاب بطور کامل تصفیه و مجددا استفاده میشد، میتوانستیم کل کاهش بارش در این 30 سال را جبران نمائیم. البته بنده رقم دقیقی در مورد میزان واقعی پسابهای تصفیهشده در این 30 را ندارم و نمیدانم واقعا این مقدار پساب بطور کامل تصفیه شده یا خیر.
*حل مسئله آب ایران در گرو افزایش بهرهوری است
فارس: یکی از منابع دیگری که بسیار مد نظر افکار عمومی قرار گرفته استفاده از نمکزدایی آب دریا و انتقال این آب به خشکی است، آیا این راهکار را برای مدیریت منابع در کشور صحیح میدانید؟
تیموری: به دلیل هزینههای سرمایهای زیاد، مصرف بالای انرژی و اثرات زیستمحیطی قابل توجه، نمکزدایی یعنی استفاده از آب دریا برای مقاصد غیر از تامین آب شهری به عنوان یکی از راهحلهای بحران آب ایران نسبتا غیرمحتمل است.
بنابراین معضل کمبود آب در ایران باید از طریق تلفیق نیل به بهرهوری آب برای مثال آبیاری مدرن، خاتمهدادن کاملا انتخابی برخی فعالیتها که آب زیاد مصرف میکنند و افزایش کاربرد آب بازیافتی، حاصل شود.
فارس: پیشنهاد شما برای سیاستگذاران حوزه آب به منظور بهبود شرایط کشور از منطر منابع آب چیست؟
تیموری: برای اینکه سیاستگذاران تصمیمات عاقلانه و آگاهانه بگیرند، کارشناسان و متخصصین باید یک ساختار حکمرانی آب مدرن را برای ایران ارائه دهند که شرح مکانی و زمانی حاوی جزئیات موجودبودن آب در مقیاسهای مختلف و نیز حداکثر مصرف مجاز و توزیع عادلانه و اقتصادی و پایدار در بین ذینفعان مختلف را در برگیرد.
آنچه که اهمیت زیادی دارد، تعیین الگوهای ناحیهای محصول است که مصرف آب، مناسب بودن شرایط آب و هوایی و به صرفه بودن اقتصادی آن بهینه شده باشند.
بنابراین کارشناسان باید تلاششان را وقف تحقیق و توسعهی فعالیتهایی کنند که خروجیها و نتایج ملموسی تولید میکنند. به علاوه آنها باید بوضوح و صادقانه واقعیتهای موضوع را به سیاستگذاران و مردم انتقال دهند تا به توسعهی برنامهها کمک کنند و با بحران سختی که کشور با آن مواجه است، مقابله کنند.
علاوه بر این با توجه به اینکه متولی این حوزه در وزارت نیرو تاکنون مشخص نشده به نظر فردی باید امور را در دست بگیرد که علاوه بر شناسایی دقیق مسائل آب کشور، راهکارهای دقیقی برای حل این مسائل داشته باشد، زیرا حتی زمان برای رسیدن به راهکار در این حوزه وجود ندارد.
مصاحبه از: محمد عنایتی نجفآبادی
انتهای پیام/ب