شمس عباسپور اسفدن در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: شاید بهتر باشد که بجای واژه استثنایی و یا کودکان استثنایی بگوییم کودکانی با نیازهای ویژه که به طبع همین نیازهای ویژه این کودکان را از کودکان عادی جدا میکند چراکه گاها همین واژه استثنایی میتواند تاثیری منفی بر فرد القا کند به خصوص در کودکانی با ناتوانیهای ذهنی خفیف.
وی افزود: اولین راه کمک به هر فردی شناخت کامل از آن فرد است و این شناختها است که ما را به راههای نجات هر فرد میرساند و درخصوص نحوه رفتار صحیح با این افراد نیز مهم ترین بحث درک آنهاست.
ترحم؛ تهدیدی برای استقلال و خودباوری
عباسپور با بیان اینکه ابتدا باید بپذیریم که این کودکان عادی نیستد پس سطح توقع خود را از این افراد پایین بیاوریم و در واقع منتظر هر نوع پیامد رفتاری از سمت آنها باشیم، ادامه داد: با وجود تاکیدی که بر درک و محبت کردن به این کودکان میشود، نباید از این واقعیت غافل بود که تسلیم محض بودن در برابر تمام خواستههای آنان و ترحمهای گاه و بی گاه نتیجهای جز تضعیف روحیه خودباوری و خوداتکایی نخواهد داشت و چه بسا به این امر منجر شود که ویژگی دستورپذیری از این کودکان رفع شود.
وی افزود: این کودکان به این منظور که بتوانند در سطح ذهنی و با توجه به شرایط ویژه خودشان توانمند شوند، باید اعتماد به نفس بالایی داشته باشد؛ بنابراین بزرگترین کمکی که میتوانیم به آنها عرضه داریم آموزش کارهایی است که ظرفیت یادگیری آن را دارند؛ باید تلاش در راستای مستقل شدن در حد گنجایش هر کدام را در اولویت بگذاریم.
از پذیرش تفاوت تا سازش با تقابل
مدیر مسئول مرکز خانه پناهگاهی پسران عقیق بیرجند گفت: در وهله اول باید حضور این افراد را در کنار همه افراد جامعه بپذیریم، تمسخر را کنار بگذاریم و در کنار آن در نظر بگیریم که کمک با ترحم متفاوت است چراکه زمانی که تفاوتها را بپذیریم، پذیرش و به دنبال آن تحمل مشکلاتی که در مسیر ارتباط گیری با این کودکان قرار دارد آسان تر خواهد شد؛ البته آستانه تحمل بالایی میخواهد چه از سمت خانواده و چه از سمت جامعهای که با این فرد در ارتباط هستند؛ باید یاد بگیریم که نگاههای سنگین و متفاوت خود را برداریم تا حضور موثر آنها را در جامعه تسهیل کنیم.
عباسپور ادامه داد: برای برآورده سازی صحیح و بهینه ملزومات کودکان با نیازهای ویژه، لازم به شناخت تخصصی هر گروه از این کودکان است که باید توسط یک کادر مجرب و متخصص این حوزه صورت گیرد؛ برای مثال افراد کم توان ذهنی که خود زیر مجموعههای خفیف، متوسط و شدید را شامل میشوند و طبیعتا نیازهای هر کدام متفاوت است و یا کودکان اوتیسم، ناشنوا، نابینا و معلولیتهای جسمی-حرکتی؛ بنابراین زمانی که یک کادر تخصصی وارد عمل میشود میداند که برای یک فرد نابینا باید محیط را مناسب سازی کند و یا برای یک فرد ناشنوا تامین سمعک و جلسات گفتاردرمانی متعدد و خدمات مرتبط با بخش شنوایی سنجی در اولویت است.
این کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی بیان کرد: بطور خلاصه باید گفت که یک سری از نیازهای این طیف کاملا تخصصی است که برای هر گروه هم متفاوت است از وسایل کمک حرکتی گرفته تا وسایل و ملزومات کمک آموزشی.
جای خالی مراکز موقت و دائم نگهداری کودکان اوتیسم در میان مراکز استان
وی گفت: در شهرستان بیرجند برای برآورده ساختن نیازهای ویژه این کودکان مراکز متعددی وجود دارد و میتوان گفت که برای هر گروه، مجموعه بهزیستی و آموزش استثنایی که با هم در یک راستا کار میکنند به همراه مراکز آموزشی و مراکز تربیتی و نگهداری مختص هر گروه مشغول به خدمت رسانی هستند، اما مطالبهای که وجو دارد این است که این مراکز تخصصی تر باشند و تقویت شوند مخصوصا در زمینه بکارگیری نیروهایی متخصص و مجرب که با این کودکان در ارتباط تنگاتنگ هستند و همچنین تخصصی شدن وسایل کمک آموزشی با تاکید بر حوزههای گفتار درمانیها و کاردرمانی.
وی افزود: امری که در حال حاضر کمبود آن حس میشود بحث کمبود مراکز نگهداری شبانه روزی(دائم و یا موقت) برای کودکان اوتیسم است و میتوان گفت تنها مرکزی است که آن را در شهرستان بیرجند نداریم؛ نیازی که وجود مرکز اوتیسم روزانه که در حال حاضر در شهرستان مستقر است به تنهایی قادر به پاسخگویی نبوده و در کنار آن تاسیس مرکز شبانه روزی اوتیسم ضروری به نظر میرسد.
مراکز حرفه آموزی و کارگاهها؛ جامعهای همگن برای تمرین خوداتکایی
مدیر مسئول مرکز خانه پناهگاهی پسران عقیق بیرجند گفت: مراکز حرفه آموزی و کارگاهها اماکنی برای افراد 15 سالبه بالا با ناتوانی ذهنی و یا جسمی-حرکتی هستند که امکان حضور در یک جامعه عادی را ندارند؛ مراکز حرفه آموزی در راستای توانمندسازی سازی این کودکان اقدام کرده و بستری را برای حضور کارآمد آنان در کارگاهها فراهم میکنند.
عباسپور اظهار کرد: پس از حضور در مراکز حرفه آموزی، این افراد در کارگاهها بعنوان نیروی کار شناخته خواهند شد و امکان این را خواهند یافت که در جامعهای همگن و بدون دغدغه از بابت متفاوت بودن، مشغول به فعالیت شوند.
کارخانههای صنعتی؛ حلقهای گمشده در میان چرخدندههای کارگاهها
عباسپور بیان کرد: کارگاههای خوداشتغالی برای پیشبرد بهتر اهدافشان به مراکز صنعتی و تولیدی وابستهاند، اما به دلیل محدود بودن تعداد مراکز صنعتی در استان همکاری بین بخش صنعت و کارگاههای خوداشتغالی کمتر صورت گرفته است و بنابراین حوزههای کاری کارگاه ها غالبا به امور هنری محدود شده است که امید است با رایزنیهایی که در آینده مسئولین مرتبط با این حوزه ترتیب خواهند داد شاهد توانمندسازی هرچه بیشتر کارگاهها باشیم.
انتهای پیام