به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست «امام رضا(ع) در شعر شاعران فارسیزبان» شب گذشته، 16 مهرماه، با حضور شاعرانی از ایران، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و هندوستان به صورت مجازی برگزار شد. در حاشیه این نشست، مراسم تودیع علیرضا قزوه، وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در دهلینو، برگزار و از خدمات او در این مدت تجلیل شد. شاعرانی چون ولىالله کلامى زنجانى، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، مصطفى محدثی خراسانی، مصطفی امیدی، محمدحسین انصارىنژاد، محمدمهدى عبدالهى، جواد عسگرى، غلامرضا کافى، علی هوشمند، علیرضا حکمتی، نغمه مستشارنظامى، مرضیه فرمانی، وحیده افضلى، فاطمه نانیزاد، حمیده پارسافر، فاطمه ناظری و ... و سیده فاطمه بلقیس حسینی، سید نقی عباس کیفى از هند، مهدی باقر خان از دهلی هند، فاطمه صغری زیدی از دهلی هندعباس، عبدالقانی، سرویش تریپاتی هند، عمادالدین ربانی از هند و ...در این مراسم حضور داشتند.
محمدمهدی عبدالهی، شاعر، در ابتدای این نشست با اشاره به خدمات قزوه گفت: خبر خوبى که در حلول ماه ربیع الأول شنیدیم، بازگشت استاد بزرگوار، علیرضا قزوه به میهن عزیزمان ایران بود که بعد از اتمام مأموریت درخشان و سرشار از خیر و برکتشان در سرزمین هند بود.
وی ادامه داد: انصافاً این استاد نام آشناى شعر انقلاب، پل ارتباطى خوبى را بین شاعران ایران، هند، پاکستان، تاجیکستان، افغانستان و ... ایجاد کرده و با صبر، حوصله، مهربانى و تلاشهاى شبانهروزى گسترده، بسیارى از دانشجویان سرزمین هند را با زبان و ادبیات فارسى آشنا و علاقهمند کرده است. از سوی دیگر، خدمات ارزنده اى در سرودن شعر به این دانشجویان داشته است. او شاعرى دغدغهمند، انقلابى، صاف و صمیمى، مثل شعرهایش زلال و همچنین به معنى تمام کلمه آتش به اختیار است.
به گفته عبدالهی؛ همانطور که تا کنون شاهد بودیم از هیچ تلاشى در جهت رشد و ارتقای شعر و ادب فارسى و همچنین ایجاد انگیزه و روحیه مضاعف در شاعران پارسىزبان کشورهاى مختلف و تشویق آنان به سرودن اشعار متعهد و موضع مند دریغ نکرده و نخواهد کرد.
جواد عسگری، استاد دانشگاه از هند، نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه قزوه هیچگاه دیپلمات نبود، گفت: نمیدانم چطور و از کجا شروع کنم. بگذارید خودمانی حرف بزنم مثل خود استاد قزوه؛ مردی که هیچ وقت دیپلمات نبود. مردی که خود انقلاب است. هرجا که باشد در هر حالی ذکر و فکرش تحول است. هیچ وقت به وضع موجود راضی نیست، دنبال تکامل است. مسولین زیادی آمدند و رفتند و خواهند آمد اما هیچ کس قزوه نشد و شاید نخواهد شد.
وی با بیان اینکه قزوه اگر بخواهد فرش را به عرش میرساند، ادامه داد: همه مرثیه ادبیات فارسی را در هندوستان خواندند، اما قزوه دنبال راه حل بود. به آب و آتش زد. دم هزاران ادیبنما را دید. برای زبان فارسی به هر کس و ناکسی رو زد. انجمن ادبی بیدل، احیای قند پارسی، گروههای مجازی، دور هم جمع کردن هر کسی که از کنار فارسی رد شد. اما این دو سال دیدم که قزوه زجر کشید؛ تنها با دستان خالی و در شرایط بد بیماری کرونا. کاش میشد استاد هند میماند و حتماً اتفاقهای بهتری برای ادب فارسی رخ میداد. دلمان برای قلب تپنده ادبیات فارسی هند تنگ میشود. دلمان برای انقلابی و بی پروا بودنش تنگ میشود.
نغمه مستشار نظامی، شاعر ایرانی، نیز در ادامه این نشست با اشاره به تلاشهای علیرضا قزوه طی سالهای گذشته برای اعتلای ادبیات فارسی گفت: اگر بگوییم علیرضا قزوه حاضرترین و پای کارترین ادیب انقلاب اسلامی است که بیش از 40 سال است قلمش را جز در راه عشق به ایران و زبان فارسی بر لوح دل نگذاشته گزافه نگفتهایم؛ شاعری که هم همپای لحظههای سخت مردم بوده و هم با شادیهایشان از ته دل شاد شده است. قزوه نه تنها یک شاعر که ادیبی است تمام عیار. چه بسیار دلهای شکسته و تنها که با سفرنامههایش به سفر رفتهاند و چه فراوان کسان که با خواندن «برادر انگلستان» با قطار خاطرات کهن دژ همسفر شدهاند. قزوه چمدانهای قدیمیاش را پر از سوغات مهربانی میکند و به بشاگرد میرود تا به بچهها الفبای مهربانی بیاموزد، به هند میرود تا احیاگر شعر فارسی باشد در دیار بیدل، به دوشنبه میرود تا موسیقی تاجیکی را با غزلهایش زندگی بخشد و در همه این احوال در همه جا هست.
وی ادامه داد: در این دوسال اخیر هرگز حس نکردیم که استاد ما را رها کرده و به دیار هند رفته، او در لحظه لحظه غم و شادی تکتک ما حاضر و بر شادیهایمان ناظر بود. هرگاه خواهش کردیم در برنامه همراهمان باشد، با وجود مشغله فراوان مهربانانه اجابت کرد و با وجود همه سختیهای این دو سال ما را بر بال پرندگان مجازی به هندوستان برد و با شاعران مهربان آن دیار آشنا کرد؛ شاعرانی که حالا دوستان مهربان ما هستند، هندوها از سردار سلیمانی، از امام علی(ع)، امام حسین(ع) و امام رضا(ع) مینویسند. قزوه چه در ایران باشد و چه در هند و تاجیکستان، حاضرترین شاعر لحظههای انقلاب است، مقدمش گلباران.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز در یادداشتی به همین مناسبت درباره خدمات قزوه به شعر و زبان فارسی نوشت: فطرتاً و ذاتاً شاعر است. شعر در وجودش به چشمه ای زاینده میماند که همواره در حال جوشش است . آن چنان که هر لحظه و در هر شرایطی که بخواهد، میتواند از این چشمه آب بر دارد. او هم دکتر است و هم - بدون هیچگونه اغراقی - استاد. ولی به خاطر سلوک دوستانه و صمیمانهای که با شاعران دارد، اکثراً او را به نام کوچکش صدا میزنند. با این که اکنون در ششمین دهه از زندگی خود قرار دارد، هنوز کودک درونش شیطان و بازیگوش است و از هر فرصتی برای شوخ طبعی و بذلهگویی استفاده میکند تا خنده را به دلهای شکسته پیوند بزند. فعال و پر انرژی است. آرام و قرار ندارد. به هر کجا که پا میگذارد، طوفان به پا میکند! طوفانی که در بطن آن کارهای بزرگ نطفه بسته است.
وی در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: شاعری است اهل درد و دغدغههای انسانی ارجمندی دارد. به دنبال آرمانشهری است که در آن انسانها در سایهسار «بندگی خدا»، آزاد و سربلند زندگی کنند؛ از همین رو تمام زندگیاش را وقف تعالی فرهنگ انقلاب کرده است، فرهنگی که طلایهدار «آزادی و بیداری» است. او شاعر مردم است و شعرش از جنس «آب و خرد و روشنی». پیشانی نوشتش «شاعر انقلاب» است، ولی با همۀ شاعران - از همۀ نحلهها و طیفها – آمد و شد و نشست و برخاست دارد. مردمدار است. با هر که نان و نمک برادری خورده باشد، در دوستی برایش سنگ تمام میگذارد. یک جورهایی سنگ صبور همۀ شاعران است. بسیاری از شاعران سفرۀ دل شان را تنها و تنها در خانۀ مهربانی او پهن میکنند. دست به خیر و بخشنده است. خدا میداند تا به حال زیر بال و پر چند نفر را گرفته و به چند نفر پریدن آموخته است؟! کسانی که طعم دوستی او را چشیدهاند خوب می دانند که در دوستی اهل کمفروشی نیست و برای دوستانش سنگ تمام میگذارد. چنان که از آغاز انقلاب تا به امروز، هر جا که دری به رویش باز کردهاند، با سخاوت و گشادهرویی به دوستانش هم «بفرما» زده است.
اسماعیلی در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: خوشفکر و خلاق و جسور است. انقلابی تصمیم میگیرد و انقلابی عمل میکند. خطشکن است. اهل مصلحتاندیشی نیست. از این که از آبرو و اعتبارش برای اسلام و انقلاب مایه بگذارد ترسی ندارد. به همین خاطر از چپ و راست زخم میخورد، دوست و دشمن برایش خط و نشان میکشند، و از کودک دو ساله تا پیرمرد 90 ساله - هر گاه که تب دارند - برای خُنکی دلشان، فحش و ناسزا حواله اش میکنند. ولی مرام او با دوست و دشمن، غیر از مدارا و جوانمردی نیست. در زندگیاش هیچ خط قرمزی نیست جز «انقلاب» و «ولایت». برای همین همیشه خودش را به آب و آتش میزند تا گرد غفلت و فراموشی بر دامن ارزشهای انقلاب ننشیند. «او» کیست؟ دیدهبان فرهنگی انقلاب: «علیرضا قزوه».
در بخش دیگری از این مراسم نیز جمعی از شاعران حاضر، تازهسرودههای خود را همزمان با ایام عزاداری پایان ماه صفر، به پیشگاه مقدس ثامن الحجج، حضرت علی ابن موسیالرضا(ع) تقدیم کردند.
انتهای پیام/