به گزارش خبرآنلاین، اصلاح طلبان در کما هستند، نه از اسفند ۹۸ که تکلیفشان با پارلمان یازدهم مشخص شد و وداعی تلخ با ساختمان هرمی شکل داشتند، که حتی قبل از آن سیگنال های ارسال شده حکایت از آن داشت که اختلافات و چنددستگی در اردوگاه اصلاحات آتش زیرخاکستر شده و هر لحظه شعله ور خواهد شد، اتفاقی که در نهایت در اسفندماه رخ داد و شورایعالی سیاستگذاری به عنوان مرجع رسمی تصمیم گیری در اردوگاه چپ نه تنها تن به دادن لیست واحد نداد که حتی خود تبدیل به منشا اختلاف شد تا آتش اختلافات شعله ور شود.
عملکرد نمایندگان اصلاح طلب در مجلس و شورای شهر و لیدرهای این جریان طی چندسال اخیر که سبب ساز نارضایتی بدنه رأی شده بود نیز مزید بر علت شد تا در نهایت کرسی های سبز پارلمان به راحتی تقدیم رقیب شود.
روزهای بعد از انتخابات اسفند، اما بلبشوی اصلاح طلبانه در اردوگاه علنی تر شد و حالا از هر سو زمزمه اختلافی و انتقادی شنیده می شد. برخی پرونده عملکرد عارف را باز کرده و او را چپ و راست مورد نقد قرار می دادند، برخی دیگر به سراغ شورایعالی رفته و معتقد بودند باید سازوکار ناکارآمد را کنار زد و سازوکاری جدید را جایگزین کرد، در این میان گویا انتخابات ۱۴۰۰ از همین حالا امری فراموش شده برای چپ گرایان شده است.
در این میان اما دو اتفاق، شوک بیشتری را به اردوگاه چپ وارد کرد.شوک اول با یک استعفا رقم خورد و شوک دوم نیز یک نامه عجیب از سوی مرد پشت پرده اردوگاه چپ که نه تنها از سوی رقبای سیاسی که حتی با انتقاداتی از درون این اردوگاه نیز روبرو شد.
«عارف استعفا داد» یک خبر کوتاه چند کلمه ای که چند روزیست مرکز ثقل تحلیل ها و اظهارنظرهای اصلاح طلبان شده است. استعفایی که بنا به روایت ها سابقه آن نه به این روزها که به همان اسفند انتخاباتی باز می گردد ولی هنوز مشخص نشده است چرا از یک سو اعضای شورایعالی از این استعفا بی خبر بودند و از سوی دیگر چرا عارف در چندماه اخیر که بارها و بارها عملکردش در این شورا مورد نقد قرار گرفته ماجرای استعفا را فاش نکرد.
داستان این استعفا هرچه که بود با واکنش های زیادی روبرو شد. یک سو موافقان این تصمیم بودند که بر این اعتقادند اصلاح طلبان طی سالهای اخیر در تعارفات با عارف مانده بودند و با وجود نقد به ریاست او بر شورا نمی خواستند او را برکنار کنند و حال با این استعفا فضا برای بازنگری در این شورا یا حتی انحلال و ایجاد سازوکار جدید فراهم خواهد شد.
سوی دیگر تحلیلگرانی هستند که به دنبال کنه و پشت پرده این استعفا می گردند و براین اعتقاد عارف نه به خاطر نقدها به عملکردش که بنا به تصمیماتش برای ۱۴۰۰ دست به این استعفا زده است. تحلیل هایی که نشانه های آن هر روز روشن تر از قبل می شود و به نظر می رسد عارف اصلاح طلبان که بدون مشورت با بزرگان این جریان کاندیدا نشد و بدن مشورت هم استعفا داده است به دنبال عملیاتی کردن رویای پاستوراست.
اردوگاه اصلاحات اما هنوز از شوک استعفای ناگهانی عارف خارج نشده بود که با یک نامه ناگهانی دیگر شوک زده شد. مرد پشت پرده اصلاحات دست به قلم شد و نامه ای به رهبر انقلاب نوشت. نامه ای که نه فقط در جریان اصولگرا که از سوی هم طیفان او نیز مورد اقبال قرار نگرفت.
مجید انصاری عضو مجمع روحانیون که از قضا موسوی خوئینی ها نیز عضوی از آن است این نامه را اقدامی شخصی و خارج از تصمیمات ومواضع این تشکل پرنفوذ روحانی در جریان اصلاحات دانست.
محمد قوچانی عضو حزب کارگزران نیز دست به قلم برد و یادداشتی تن و تیز را خطاب به خوئینی ها نوشت؛«آقای خوئینیها سخنگوی کدام جریان است: جبهه اصلاحطلبان یا جریان اصلاحطلبان رادیکال؟»
هاشم زاده هریسی عضو مجلس خبرگان رهبری نیز که نگاه سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان دارد در یادداشتی به این نامه اشاره کرد و ناصحانه عنوان کرد« شیوه ما در بیان مشکلات نباید به گونهای باشد که خود به جمع مشکلات اضافه شود، همانطور که نباید بیان مشکلات و نقاط ضعف موجود را با حمله و هجمه پاسخ داد. باید واقعگرا باشیم و جهت پنهانسازی واقعیات موجود در جامعه برنخیزیم و بدانیم که این انقلاب و این نظام مفت و مجانی به دست ما نرسیده است. دهها و صدها شهید برای آنکه این آب و خاک و این نظام و انقلاب باقی بماند؛ بنابراین ما موظفیم چنان رفتار کنیم که این نظام مثال گوهری در جهان بدرخشد.»
عباس عبدی اما به گلایه از نقدهای درون جریانی به موسوی خوئینی ها پرداخت و گفت« متأسفانه برخوردی که با این ماجرا شده نشان می دهد که ما حتی یک گام هم در سیاست پیشرفت نکرده ایم. نه تنها اصولگراها و آدم های سنتی، بلکه برخی از کسانی که ادعای روشن فکری هم دارند در برخورد با این نامه به حضیض سیاست سقوط کرده اند بطوری که جز ابراز تاسف چیز دیگری نمیتوان گفت. به ویژه هنگامی که برخی از این برخوردها را که می بینیم، آن هم به نام عقل و منطق، اگر به آنها جواب هم بدهید چاپ نمی کنند. »
اما اردوگاه راست نیز با سکوت از کنار این نامه عبور نکرد. روزنامه کیهان در صف مقدم انتقادات از موسوی خوئینی وارد میدان شد. سیداحمد خاتمی اما نقدهایش را صریح کرد و از توطئه های پشت این نامه گفت و تاکید کرد«از برخی بیانها و قلمها به صراحت بوی انتقام از رهبری به مشام میرسد»
محسن رضایی با نقد صریح این نامه گفت،«انصاف، اقتضا می کرد که آقای خوئینی ها با آن سابقۀ ضد آمریکایی، پس از سال ها سکوت، امروز در کنار مقام معظم رهبری قرار می گرفت .»
2727