علی دایی در صفحه اینستاگرامش نوشت: تشکر می کنم از همه شما مردم بزرگوار که جویای حال من بودید.
علت عمل جراحی من بر میگرده به بازیهای آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما و ضربه بسیار بدی که دروازه بان بحرین به شکم من وارد کرد و طحالم به شدت آسیب دید و در ژاپن جراحی شدم.
یکسال بعد مجددا مجبور به عمل جراحی شدم و این بار سومه که از همان ناحیه مورد عمل جراحی قرار گرفتم و خداروشکر در حال حاضر خوب هستم.
با خواندن این مطلب احتمالا خیلی ها متاسف شدند و برای علی دایی آرزوی سلامتی کردند. آن ضربه وحشتناک و ناجوانمردانه دروزاه بان بحرینی اما چگونه بود. بد نیست این ماجرا را دوباره با هم مرور کنیم:
در بازیهای آسیایی هیروشیما و مصاف ایران و بحرین که با تساوی بدون گل پایان یافت، علی دایی در یک حمله با در نظرگرفتن احتمال بسیار بالای برخورد با دروازهبان حریف، این ریسک بزرگ را انجام داد و زودتر از او به توپ رسید و با سر به توپ ضربه زد. ضربه دایی گل نشد اما ضربه عمدی "علی حسن" دروازهبان حریف درست به هدف خورد و طحال علی دایی را پاره کرد!
دایی بعد از این صحنه با وجود درد تا پایان نیمه اول بازی کرد و بین دو نیمه تعویض شد و در رختکن ماند. بعد از پایان بازی وقتی اعضای تیم ملی به رختکن آمدند دایی را بیهوش دیدند. پزشک دایی اعلام کرد او دچار پارگی طحال و خونریزی شدید داخلی شده و اگر دیرتر به بیمارستان میرسید اتفاق بدی میافتاد.
سال ها بعد علی دایی در مصاحبه ای با عادل فردوسی پور در برنامه ۹۰ گفت: پاره شدن طحالم در بازی با بحرین در هیروشیما تلخ ترین خاطره ورزشیام بود.۲۰ دقیقه به پایان بازی مانده بود.آن ۲۰ دقیقه شاید ۲۰۰ سال برایم طول کشید تا تمام شود.اولش فکر میکردم یک ضربهای است که میآید و میرود اما بعد متوجه شدم داستان چیز دیگری است.پس از بازی در رختکن بیهوش شدم و به بیمارستان رفتم.به یک مدیرکه تلفن همراه داشت گفتم اگر میشود تلفن همراهتان را بدهید تا به خانوادهام در ایران بگویم زندهام. او دو بار با تلفنش تماس گرفت و گفت تلفن خانهتان اشغال است و رفت پس از آن امیر عابدینی آمد و یک تلفن در اختیارم قرار داد که با خانه تماس گرفتم و خیالم راحت شد. برای این اتفاق مادرم یک هفته برایم روزه گرفت. باید بگویم که عابدینی (رئیس وقت فدراسیون فوتبال) خیلی برایم زحمت کشید. شاید مردم باور نکنند چون رقابتهای آسیایی تمام شد ما باید خودمان هزینههای بیمارستان را میدادیم. من موقع ترخیص مجبور شدم با لباس کیمونو از بیمارستان خارج شوم. باید یک هفته در هیروشیما می ماندم تا درمانم کامل میشد. با سرم و کیمونو از بیمارستان بیرون آمدم.