عصرایران؛ احسان محمدی- هنوز صدای تیر دروازه کرهجنوبی بعد از دو شلیک سعید عزتالهی و مهدی طارمی توی سرم میپیچد. ورزشگاه آزادی بودم و در آن سکوت محض، سکوهای خالی و حسرت غایب بودن تماشاگران، صدای تیر دروازه بیشتر از چیزی بود که در تلویزیون شنیدید.
ایران میتوانست این بازی را ببرد و البته اگر شیرجه هنرمندانه علیرضا بیرانوند نبود میتوانست با یک گل تلخ در آخرین ثانیه بازی بازنده باشد. فوتبال همین است. درست مثل کُشتیهایی که در نروژ دیدیم. گاهی اختلاف برنده مدال طلا و کسی که برنز گرفت یا پنجم شد در حد خارج شدن یک پا از تشک بود. باید بپذیریم که در جهان ورزش رقابتها نزدیک شده و در مسابقات بزرگ بین برنده و بازنده گاهی فقط تیر دروازه، یک سوت داور، یک ذره شانس یا بدشانسی همه چیز را وارونه میکند.
مصاف با کرهجنوبی هیچوقت برای ما دیدار سادهای نبوده. تیم بزرگی در آسیاست، با سابقه درخشان و بازیکنان پرافتخار. با کیروش آنها را در اولسان بردیم و رفتیم جامجهانی اما کسانی که آن بازی را یادشان میآید حتماً میدانند جز آن موقعیت گل که به شکل معجزهآسایی گیر رضا قوچاننژاد آمد تقریباً شانسی نداشتیم و البته بسیار خوششانس بودیم که گل نخوردیم. همینطور در تهران با گل سردار آزمون آنها را شکست دادیم، در یک بازی که کرهایها حتی یک توپ به سمت چارچوب ما نزدند. افکار عمومی این چیزها را ذخیره نمیکند. آن بازیها را بُردیم و حالا تساوی مقابل این تیم در تهران شبیه یک ناکامی بزرگ است. آیا این تمام واقعیت است؟
ایران نیمه اول سردرگم بازی کرد. ترکیب تیم ایران را لژیونرهایی میسازد که حتی 10 جلسه تمرین با هم ندارند. هماهنگ شدن کار آسانی نیست. با این همه انتظار بیشتری داشتیم ولی کره منسجمتر بود و موقعیت ساخت. ما هم میتوانستیم گل بزنیم اما دروازهبان آنها در دو صحنه چالاک بود. نیمه دوم غافلگیر شدیم. اسمش را البته نباید بگذاریم غافلگیری. چون دقیقه مشابه همین صحنه چند روز پیش مقابل امارات رخ داد. یک پاس روی زمین از بین دو مدافع مرکزی تک به تک شدن مهاجم حریف با دروازهبان و موقعیت ... در امارات VAR به دادمان رسید، اینجا سون هیونگ مین گل زد.
این گل انگار بازیکنان را از خواب بیدار کرد. چند حمله موثر. گل آفساید. دو توپ به تیر و یک گل زیبا از علیرضا جهانبخش که انگار تازه در تیم ملی متولد شده است. کیروش معمولاً از او به عنوان یک بازیکن جایگزین استفاده میکرد اما اینجا تقریباً تا آخرین نفس بازی میکند. درست برعکس سامان قدوس که در زمان کیروش بیشتر مورد اعتماد قرار میگرفت و حالا یک نیمکتنشین محض است.
تساوی 1-1 در خانه برای دو غول آسیا نتیجه مناسبی است. تقریباً هر دو تیم شانس اول و دوم صعود از گروه هستند، نباختن در دیدار رویارو بیشتر حیثیتی است مگر اینکه معجزهای رخ دهد و تیمهای دیگر گروه از خواب بیدار شوند اما نقدها به تعویضهای دقیقه 90 درآگان اسکوچیچ کماکان ادامه دارد. تعویضهایی که کسی دلیلش را نمیداند. ما نه سرمربی هستیم و نه با تیم تمرین میکنیم اما منتقدان میگویند مهدی قایدی در دقیقه 90 فرصت بیشتری میخواهد که خودش را نشان بدهد همانطور که مهدی ترابی و کریم انصاریفرد و ... شایستگی بازی کردن دارند نه این همه نشستن روی نیمکت.
با این همه ایران در صدر گروه است. 10 امتیاز از 4 بازی نتیجه ممتازی است. باید در کنار نقدها، بازیکنان تیم و سرمربی را تشویق کرد که بعد از کابوس مارک ویلموتس اعتبار فوتبال ایران را برگرداندند و نکته پایانی اینکه اگر تماشاگر داشتیم آیا بازیکنان کره به این راحتی قادر بودند مسلط و بدون خطا به هم پاس بدهند، از زیر فشار خارج شوند و مقابل حملات تاب بیاورند؟ از آن پرسشهایی که «پاسخ هست و زبان پاسخ نیست!»