نرگس کیانی: «من از دشمنان شاملو نیستم و بسیاری از اشعارش را دوست دارم. پس از موضع دشمنش حرف نمیزنم اما کاری که شاملو درباره حافظ کرد به لحاظ موازینِ علمیِ تصحیح، کاری بسیار پرغلط بود و من این را از روی تعصب یا شاملوستیزی نمیگویم.»
این بخشی از صحبتهای رضا ضیاء، دکترای ادبیات فارسی و حافظپژوه است در مورد تصحیح احمد شاملو از دیوان حافظ.
موضوعی که پیش از این و به بهانه بیستم مهر؛ روز بزرگداشت حافظ در تقویم رسمی ایران با منوچهر فروزندهفرد نیز در مورد آن صحبت کرده بودیم.
رضا ضیاء که در حال انجام تصحیح دیوان حافظ است، بهترین تصحیح را متعلق به رشید عیوضی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ میداند و در مورد کاری که خود انجام میدهد، چنین میگوید: «من خودم مشغول تصحیح جدیدی از حافظ هستم ولیکن جرات ندارم بگویم چون اولین واکنش این است که وای! دوباره حافظ. سال ۱۳۵۲ زندهیاد فرزانه امیریفیروزکوهی مقالهای نوشت با این عنوان که «حافظ بس!» یعنی دیگر به حافظ نپردازید یا چهقدر میخواهید به حافظ بپردازید؟! در حالی که این در دیگر کشورها شوخی است و شما میبینید که به عنوان مثال دهها تصحیح از شکسپیر در بازارشان هست.» متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
با جستوجوی کلیدواژههای «حافظ» و «تصحیح» در اینترنت، با عبارات و سؤالاتی چون «معرفی بهترین تصحیح دیوان حافظ شیرازی»، «کدام تصحیح دیوان حافظ را بخریم؟» و «بهترین تصحیح دیوان حافظ شیرازی کدام است؟» مواجه میشویم. پاسخ شما به این سؤال چیست و اگر این سوال را یک فرد دانشگاهی بپرسد پاسخی که به او میدهید با پاسختان به یک فرد عادی متفاوت است و در این میان تفکیکی قائل میشوید؟
پاسخ من به بخش دوم سوالتان منفی است. به نظر من نیازی به این تفکیک نیست و نباید مردم را با این تعابیر که عادیاند و عامی، دست کم گرفت. مردم هم باید بدانند همانطور که هنگام خریدِ بهعنوان مثال لباس پرسوجو و بررسی میکنند، برای خرید متون کهن نیز میبایست همان کار را انجام دهند. تصحیحهای غیرمعتبر در بازار فراوان است و کمترین ضرر عدم پرسوجو و بررسی این است که آثار کسانی که عمرشان را بر سر حافظپژوهی گذاشتهاند، در ویترین مغازهها خاک بخورد. بازارِ کتابِ حافظ بسیار پرفروش است و متاسفم که باید بگویم بعضی از بهترین چاپهای آن، سالها در کتابفروشیها یا انبارها خاک خورده و مدت زمان درازی گذشته است تا به فروش برسد. مشکل اینجاست که متاسفانه عدهای ناشرِ بازاری با اعمال تخفیفهای بالا برای کتابفروشان، بازار را اشباع کردهاند و آنهایی که اهلش بودهاند، نتیجه کارشان را نگرفتهاند.
بهترین تصحیح حافظ از نظر من متعلق به دکتر رشید عیوضی است و امیدوارم چاپ مجددی از آن صورت بگیرد. یکی از دلایل عدم تجدید چاپ این تصحیح از سوی ناشر که در سال ۱۳۸۵ تیراژی دو هزار نسخهای داشت، عدم استقبال مخاطب از آن است و این در حالی است که موردی داشتهایم که حدود یک میلیون نسخه در یک سال از حافظ چاپ شده است
در جوابِ بخشِ اولِ سوالتان باید بگویم به نظر من بهترین تصحیح حافظ متعلق به دکتر رشید عیوضی است. دکتر عیوضی، استاد دانشگاه تبریز در سه نوبت دیوان حافظ را تصحیح کرد. او این کار را اولین بار در سال ۱۳۵۶ به همراه دکتر اکبر بهروز انجام داد. چاپی که بهنوعی بیشتر مخالفخوانی با معتبرترین تصحیح رایج در آن ایام یعنی قزوینی- غنی بود و در مجموع، چندان مهم و علمی هم تلقی نمیشد ولی آغاز راهی بود که عیوضی در تصحیح حافظ به آن دست زد. پس از آن در سال ۱۳۷۶ این بار به تنهایی مجددا دیوان حافظ را منتشر کرد. در این چاپ بسیاری از نواقص چاپ اول برطرف شد ولی هنوز نمایانگر کوشش نهایی عیوضی نبود. مهمترین و آخرین تصحیح و ویرایش عیوضی از دیوان خواجه، چاپ انتشارات امیرکبیر بود که در سال ۱۳۸۵ انجام شد.
دکتر عیوضی در این چاپ، بسیاری دیگر از اشکالات طبعهای پیشین را رفع و از هر حیث از دو ویرایش قبلی بهتر عمل کرد و من میپندارم، این چاپ با وجود مغفولماندن، در مجموع تا امروز برترین تصحیح دیوان حافظ است و امیدوارم چاپ مجددی از آن صورت بگیرد چراکه چاپ سال ۱۳۸۵ بسیار نایاب است.
با این تفاصیل در مورد «بهترین تصحیح موجود از حافظ در بازار کتاب»، دلیل این عدم تجدید چاپ را چه میدانید؟
یکی از دلایل عدم تجدید چاپ این تصحیح از سوی ناشر که در سال ۱۳۸۵ تیراژی دو هزار نسخهای داشت، عدم استقبال مخاطب از آن است و این در حالی است که موردی داشتهایم که حدود یک میلیون نسخه در یک سال از حافظ چاپ شده است.
در کنار تصحیح عیوضی، کدام یک از تصحیحهای دیگر را قابل اعتماد میدانید؟
چهار تصحیح دیگری را که نام میبرم همعرض تصحیح زندهیاد رشید عیوضی نمیدانم و همچنان بر بهترین بودنِ آن تاکید دارم اما در ادامه میتوانم از تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری (چاپ اول: ۱۳۵۹، آخرین تجدیدنظر: بین ۱۳۶۲-۱۳۶۹) در دو جلد، انتشارات خوارزمی، تصحیح زندهیاد سلیم نیساری، انتشارات سخن، ۱۳۸۷، تصحیح هوشنگ ابتهاج با عنوان «حافظ به سعی سایه» ۱۳۷۳، نشر کارنامه و تصحیح علامهمحمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، ۱۳۲۰ نام ببرم. البته بسیاری از ناشران هم دیوانهایی از روی نسخه قزوینیـ غنی چاپ کردهاند که نباید به آنها اعتماد کرد و اگر بخواهید اصل نسخه قزوینیـ غنی را مطالعه کنید باید چاپ افست انتشارات زوار یا چاپ انتشارات اساطیر را تهیه کنید.
«حافظِ شاملو» و «حافظ به روایت کیارستمی» از جمله تصحیحهایی بودند که در زمان انتشار در میان اهالی فرهنگوهنر سروصدای بسیاری به پا کردند. هرکدام از اینها را چگونه میبینید؟
من از دشمنان شاملو نیستم و بسیاری از اشعارش را دوست دارم. پس از موضع دشمنش حرف نمیزنم اما کاری که شاملو درباره حافظ کرد به لحاظ موازینِ علمیِ تصحیح، کاری بسیار پرغلط بود و من این را از روی تعصب یا شاملوستیزی نمیگویم. آن تصحیح بسیار پرغلط است و البته اُدَبا هم با شدتوحدت به آن حمله کردند ولی چون شاملو از یک سو مشهور بود و از سوی دیگر در هر دو حکومت قبل و بعد، نقش اپوزیسیون را داشت مردم گمان کردند اینها موضع حکومتی است.
من از دشمنان شاملو نیستم و بسیاری از اشعارش را دوست دارم. پس از موضع دشمنش حرف نمیزنم اما کاری که شاملو درباره حافظ کرد به لحاظ موازینِ علمیِ تصحیح، کاری بسیار پرغلط بود
مهمترین ضعف حافظِ شاملو این است که غزلهای بسیاری در آن است که اصلا متعلق به حافظ نیست. در همه تصحیحهایی که نام بردم چندتایی شعر از دیگران به غلط به نام حافظ ذکر شده است اما حافظِ شاملو از این نظر نورعلینور است. از آن سو غزلهایی هست که به شکل قطعی متعلق به حافظ است اما چون عبارات عربی در آن آمده یا ملمع است و شاملو نه از آن خوشش میآمده و نه سررشتهای در آن داشته حذفش کرده است. او در مجموع در این تصحیح کارهای عجیبوغریبی کرده که بیشتر به شوخی و مایه عبرت شبیه است تا تصحیح و البته به درستی هم گفته است «حافظ به روایت شاملو» نه «حافظ به تصحیح شاملو»؛ یعنی حافظی که من میشناسم.
حافظ کیارستمی نیز اصلا تصحیح نیست و او هم مدعی تصحیح نبوده است. اتفاقا من از آن بدم هم نیامد. بهخصوص این که در زمان خودش برگزیدن یک مصراع و درشتنماییکردنش اینقدر که حالا هست، رایج نبود و نگاه کردن به حافظ از زاویهای جدید و کاری جالب محسوب میشد که البته اسم کیارستمی هم پشتش بود. کار او کاری تحقیقی نبود، ذوقی بود و کیارستمی هم مدعی کار تحقیقی نبود. اتفاقا بعدا آن نوع نگاه کیارستمی در میان مردم جا افتاد و الان در اینستاگرام بسیار میبینید که یک مصراع از مولوی یا دیگر شعرا را برجسته میکنند و حروفچینیاش هم طوری است که مانند شعر نو به نظر میرسد. درمجموع هرچند میدانم بسیاری از دوستانم در میان ادبا، حافظِ کیارستمی را قبول ندارند اما به نظر من بد نیست.
به عنوان سوال پایانی عدهای میگویند اگر قرار باشد هرکس دیوان حافظ را از دید خود روایت کند یا درباره آن شرح بنویسد، اشعار حافظ و درک ما از آنها دچار آسیب میشود. با این اظهارنظر موافقید؟
اصلا و ابدا. من خودم مشغول تصحیح جدیدی از حافظ هستم ولیکن جرات ندارم بگویم چون اولین واکنش این است که وای! دوباره حافظ. سال ۱۳۵۲ زندهیاد فرزانه امیریفیروزکوهی مقالهای نوشت با این عنوان که «حافظ بس!» یعنی دیگر به حافظ نپردازید یا چهقدر میخواهید به حافظ بپردازید؟! در حالی که این در دیگر کشورها شوخی است و شما میبینید که به عنوان مثال دهها تصحیح از شکسپیر در بازارشان هست.
تصحیح جدید اصلاوابدا کار اشتباهی نیست و بسیار هم مورد نیاز است. بهخصوص در مورد حافظ که خودش در اشعارش دست میبرده و ما نمیدانیم کدام یک از این موارد نهایی بوده است. برای همین است که بهعنوان مثال دکتر خانلری تصحیحاش را سه مرتبه ویرایش کرد. زندهیاد عیوضی و نیساری هم همینطور. سایه این کار را نکرد اما مطلعم که در مواردی از چیزهایی که آورده عدول کرده است. قزوینی هم که عمرش کفاف نداد.
اشاره کردید که مشغول تصحیح جدیدی از حافظ هستید. گمان میکنید چه زمانی منتشر خواهد شد؟
امیدوارم تا دو سال آینده منتشر شود. من در این تصحیح همه چاپهای معتبری را که اسم بردم به شکلی دقیق روایت کردهام. این کار قبلا هم شده است ولی نه دقیق و کاری که من کردهام جامعِ همه آن پنج روایت قبلی به صورت دقیق است و همچنین چند نسخه دستنویس خطی جدید هم پیدا شده است که حاصل کار را با آنها نیز سنجیدهام. هرچند باز هم فکر میکنم تصحیحم بیشترین شباهت را به کار عیوضی داشته باشد همانطور که عیوضی هم بسیار در امتداد خانلری بود.
۵۸۲۵۹