به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، حجت الاسلام علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا در گفتگویی تفصیلی به بررسی علل، ریشهها و عوامل فتنه ۸۸ پرداخته است.
*عوامل و ریشه های فتنه ۸۸ متعدّد است امّا می توان عوامل و ریشه ها را به دو بخش تقسیم کرد: بخش مربوط به عوامل و ریشه های پیشین و در دهه های قبل می باشد و بخشی هم مربوط به یکسال قبل از انتخابات وپس از آن است.
*درمورد عوامل و ریشه های پیشین می توان گفت ریشه اصلی غائله ها، نفوذ یک اندیشه خزنده التقاطی، لیبرالی و سکولاری در درون حاکمیت و رشد و باروری آن بود. در دهه اوّل انقلاب، حاکمیت با اندیشههای لیبرالی غرب گرایانه دولت موقت و نهضت آزادی و تبلورآن در اندیشه بنی صدر مواجه شد که نتوانست چندان ریشه بزند اما در دهه دوم با حاکمیت کارگزاران و ورود برخی عناصر تکنوکرات در دولت و قرار گرفتن مرکز تحقیقات استراتژیک در سال ۶۸ در اختیار آقای موسوی خوئینی و استقرار آقای حجاریان به عنوان معاون سیاسی مرکز مذکور زمینه نفوذ و تئوریزه و نهادینه شدن اندیشه لیبرال سکولاریستی فراهم آمد.
*کتاب حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی صحفه ۴۷ از قول آقای حجاریان نقل میکند: «معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت وآن هم پروژهی توسعه سیاسی بود... پروژه توسعه به دنبال تغییر ساختار و فرهنگ سیاسی جامعه براساس مدل های توسعه غربی بود.» سند مذکور همکاران حجاریان را از عناصری نام برد که بسیاری از آنها در فتنه ۸۸ ایفای نقش داشتند. سند فوق الذکر می نویسد دوحلقه یکی کیان به عنوان حلقه فکری و دیگری حلقه آئین به عنوان شاخه سیاسی با هدایت مستقیم سروش و انتشار دو نشریه کیان و آئین اندیشه های توسعه براساس مدل غربی تئوریزه و نهادینه گردید و زمینه شکلگیری دولت اصلاحات و سکولاریزه کردن دولت فراهم شد. بشیریّه می گوید: توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون و دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون.
*البته رئیس دولت کارگزاران درشکل گیری دولت اصلاحات بی نقش نبود. در مجموع در طول یک دهه تلاش، اندیشه های توسعه براساس مدل غربی یعنی اندیشه لیبرالی و سکولاریستی در عرصه قوه مجریه قرار گرفت و غائله ۱۸تیر۷۸ یکی از پیامدها و بسترسازی برای تغییر ساختار بود که با شکل گیری ۲۳تیر۷۸ این غائله خنثی شد.
* تغییر رفتار مردم به سمت دولت با شعار اصولگرایی در حقیقت گام سوم مردم در اصلاح ساختار قدرت اجرایی بود گام اوّل تغییر ترکیب شورای شهر تهران و بسیاری از دیگر شوراها بود گام دوم تغییر در مجلس شورای اسلامی و قرار گرفتن اکثر نمایندگان اصولگرا در ترکیب مجلس و گام سوم تغییر دولت بود.
*ریشه تغییر در رفتار مردم و چرخش به سمت اصولگرایان، دین ستیزی، ارزش ستیزی و تقابل با مبانی و اصول مورد تأکید حضرت امام و رهبری و حرکت به سمت ساختارستیزی بود. مردم احساس کردند همه ارزشها در معرض تخریب مجموعهای قدرت طلب غربگرا قرار گرفته که با حاکمیت دینی و ولایت فقیه سر ناسازگاری دارند. لذا با ورود خود مسیر دولت اصلاحات را تغییر دادند؛ البته دولت نهم به رغم اقدامات خوبی که در دوره چهارساله انجام داد در دوره دهم مسیر خود را تغییر داد و با کج رفتاری زمینه به قدرت رسیدن دولت اعتدال را فراهم کرد.