فروغ از تاثیرگذارترین شاعران معاصر ایران بود و توانست مسیر جدیدی را در ادبیات معاصر ایران باز کند. او خاطرات بسیاری در همان خانهای دارد که این روزها قرار است موزه شود. پیش از این خانه در تملک شخصی بود که راضی به واگذاری ملک نمیشد.
در سال ۱۳۹۱ خبر تخریب خانه فروغ دهان به دهان چرخید و در رسانهها بازتاب پیدا کرد. مالکان این خانه، تلاش داشتند تا با تخریب بنای قدیمی آن، آپارتمان بسازند. در همان زمان جریانی رسانهای شکل گرفت و کار تخریب بنا متوقف شد. اما پس از چند سال دوباره در سال ۱۳۹۷ حرف و حدیثهایی درباره تخریب خانه در رسانهها نشر یافت و نگرانی جامعه ادبی را به دنبال داشت.
از آن زمان خانه قدیمی حیاط و حوضدار واقع در انتهای کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران مورد توجه همگان قرار گرفت. شبکههای اجتماعی پر از عکسهای این خانه شد و کمپینهای بزرگ و کوچکی شکل گرفت تا به این طریق بر لزوم حفاظت از این بنا تاکید شود.
در پی این موضوع شهرداری تهران قولهایی برای حفظ این خانه داد و سازمان وقت میراث فرهنگی هم مهرماه همان سال خبر داد که خانه به ثبت ملی رسیده است. اما وضعیت این خانه در یکی دو سال اخیر نامشخص بود و پیگیریهایی برای حفظ آن وجود داشت تا اینکه سرانجام به تملک شهرداری درآمد.
خانه پدری فروغ فرخزاد پس از چند سال کش و قوس سرانجام به تملک شهرداری درآمد و کارهای مرمت و بازسازی آن آغاز خواهد شد.
دیانا قوقاسیان، همسر مهرداد فرخزاد (برادر فروغ فرخزاد) که پیگیر کارهای این خانه بوده است، میگوید: انشاءالله از هفته آینده کارهای مرمت خانه آغاز و به زودی به روی علاقهمندان باز میشود.
او میافزاید: قرار شد کارهای مرمت توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران و با نظارت من انجام شود؛ زیرا تقریبا آخرین کسی هستم که همه مسائل را میداند. همسر من کوچکترین فرد خانواده بود و دائم به آن خانه میرفتیم، توضیحات را داریم، از قبل هم نقشه اولیه را برای شهرداری آماده کردهام و امیدوارم خانه هرچه زودتر به روز اول برگردد و موزهای شود برای آیندگان. عروس خانواده فرخزاد گفت:بهزودی اشیای باقیمانده از فرخزادها در این خانه به نمایش گذاشته خواهد شد.
کوی خادم آزاد در محله امیریه تهران متشکل از دو کوچه به هم متصل است که یکی به خیابان مولوی امروز میرسد و دیگری به خیابان ولیعصر؛ (خیابان دراز لکههای سبز). خانه پدری فروغ فرخزاد درست در نقطه اتصال این دو کوچه قرار گرفته است. البته فروغ در سالهای زندگیاش در این خانه با پدرش تنشهای بسیاری داشته است. او بارها در نامههای متعددی به پدرش، به برادرش و نامزدش و... از این خانه یاد کرده است.
به گفته پوران فرخزاد (شاعر و پژوهشگر فقید و خواهر فروغ فرخزاد) سروان محمد فرخزاد، پدرشان (که بعد سرهنگ شد) این خانه را سالها پیش در میان باغی در این کوچه بنا کرده بود.
شاید جالب باشد که بدانید علی نصیریان، بازیگر برجسته ایرانی نیز در سالهای جوانی به این خانه رفت و آمد میکرده است. او گفته: «من در سالهای جوانی با فریدون فرخزاد رفیق بودم و پیش میآمد که گاهی برای تمرین به خانه آنها میرفتیم»
فروغ فرخزاد در یک نامه نوشته است که«کودکیهای او در خانهای گذشته که پر از کتاب و مجله و روزنامه بوده»، همچنین او در خاطرات سفرش به اروپا در سال ۳۵ نوشته است: «من یادم هست وقتی که به دبستان میرفتم، تمام تعطیلات تابستان را با برادرانم در خانه مینشستیم و کتابهای قدیمی و بیمصرف و روزنامههای باطله را به پاکت تبدیل میکردیم و نوکر ما پاکتها را به مغازهها میفروخت و هرقدر پول از این راه در میآوردیم، به غیر از پول توجیبی که پدرم به ما میداد، اجازه داشتیم به هر مصرفی که دلمان میخواهد برسانیم. پدرم با این ترتیب میخواست به ما بفهماند که «کار عار نیست» و کسی که بتواند از بازوی خودش نان بخورد، حق دارد که خودش باشد و همیشه سرش را بلند نگه دارد.» او همچنین در شعری در کتاب تولدی دیگر، نوشته: «کوچهای هست که قلب من آن را/ از محلههای کودکیام دزدیدهست»
فروغ همچنین در سال ۱۳۲۹ در نامهای به پرویز شاپور که بعدها با او ازدواج کرد، نوشته: «جواب نامه مرا به آدرس منزل خودمان نده چون بچهها میگیرند و باز میکنند. روی پاکت بنویس خیابان سلیمانخان کوچه مظاهری، اداره روزنامه سیروس ما و گوشه پاکت هم یک علامت x بگذار. مطمئن باش مستقیما به دست خودم میرسد. چون پاکتهای اداره مجله را به خانه ما میآورند و کسی هم آن را باز نمیکند و من به آنی می توانم کاغذ تو را دریافت دارم. اگر به این ترتیب موافقی جواب بده...»