به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، سفر محمود احمدینژاد به امارات آخرین تلاشهای او است برای زنده نگه داشتن نامی که زمانی محبوب مردم بود اکنون چندان رنگی در ذهن مردم ندارد.
محمود احمدینژاد چند روزی است برای شرکت در یک نمایشگاه بین المللی به دوبی سفر کرده است. پرش ذهنی برای مخاطبان این خبر، خاطرات بعضی سفرهای دوران ریاست جمهوری را مرور میکند. البته دیگر نه از آن جمعیت حامی و طرفدار خبری هست و نه از آن ضدانقلابی که بخواهد علیه احمدینژاد شعار دهد. احمدینژاد با اندک همراهانی وارد دوبی شد و با چند نفر عکس گرفت و احتمالا چند روز دیگر به ایران باز میگردد.
احمدینژاد یک خلا جدی دارد و آن اینکه او دیگر برای افکار عمومی مهم نیست. او پس از دوران ریاست جمهوری بسیار تلاش کرد تا در فضای سیاسی کشور موثر واقع شود، اما نشد. در انتخابات ریاست جمهوری با وجود نهی رهبرانقلاب ثبت نام کرد و رد صلاحیت شد. گزینههای مورد حمایتش هم رد صلاحیت شدند. برخلاف انتظارش آب از آب تکان نخورد.
قوه قضائیه برخی از نزدیکانش را محکوم و زندانی کرد. حداقل انتظار احمدینژاد این بود که مردم او را در همراهی دوستان قدیمیاش به زندان تنها نگذارند اما باز هم خبری از مردم نبود.
آخرین انتخابات ریاست جمهوری کشور نیز برای احمدینژاد حاصلی نداشت. احمدینژاد باز هم ثبت نام کرد و باز هم رد صلاحیت شد. او این بار گفته بود اگر ردصلاحیت شود انتخابات را قبول ندارد و در آن شرکت نمیکند. شاید او دوست داشت حداقل بخشی از جامعه با او همراه شوند و پژواک این تحریم سراسر کشور را بگیرد. اما باز هم آب از آب تکان نخورد. انتخابات برگزار شد و حرفی از احمدینژاد و تیمش میان مردم نچرخید.
احمدینژاد لذت همراهی مردم با خود را چشیده است. میداند قدرت یعنی همراهی مردم. اما این همراهی دیگر وجود ندارد. نهتنها این همراهی نیست بلکه خاطرات خوب دوره اول ریاست جمهوری او اندک اندک در ذهن مردم رنگ باخته و رفتارهای خارج از عرف او کم کم جای آن خدمتها را گرفته است.
تلاشهای متعدد احمدینژاد و یارانش برای دیده شدن خود لیست بلندبالایی از رفتارها و حرفهای عجیب و غریب است. این چند مورد را ببینید:
حمید بقایی معاون محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری، برای حضور در دادگاه از زنبیل قرمز استفاده میکرد. این زنبیل در عرف معمول نشانهای مردم عادی است. و صد البته که هیچ کس از این وسیله برای حضور در دادگاه استفاده نمیکند. اما بقایی دوست دارد متفاوت باشد تا دیده شود. اسفند ۱۳۹۶ بقایی به اتهام اختلاس به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
احمدینژاد بارها ادعا کرد که کسانی میخواهند او را ترور کنند. اسفند 1399 بود که او در جریان یک دیدار در مازنداران گفت: "من هم معتقد هستم که بحث ترور جدی است. البته من یک جان ناقابلی دارم که فدای ملت ایران است." مرتضی تمدن هم که از یاران احمدینژاد و استاندار تهران در زمان ریاست جمهوری او بود توییت زد و مسئله ترور را یادآوری کرد.
روزهای قبل از انتخابات ۱۴۰۰ یکی از اماکن مد نظر احمدینژاد امامزادههای تهران بود. شاید سادهانگارانه باشد که هدف احمدینژاد تنها زیارت بوده. شاید جذابترین لحظات این حضور برای احمدینژاد زمانی است که یک نفر به او مراجعه میکرد و به رسم دوران مسوولیتش نامهای یا حرفی به او میزد.
نامه نوشتن در مسلک احمدینژاد تبدیل به یک بازی برد برد شده است. مخاطب نامه یک چهره مشهور سیاسی است پس خود به خود برای رسانهها جذاب است و اصل این نامه نوشتن باعث میشود دوباره نام احمدینژاد بر زبانها بیافتد. و اگر از بخت خوش نویسنده نامه، پاسخی دریافت شود ضریب رسانهای ماجرا چندین برابر خواهد شد که تا کنون چنین نشده است.
احمدینژاد در همین یکی دوسال اخیر به بایدن، پوتین، بن سلمان و ... نامه نوشته و بنا به آنچه خود او میگوید در مورد روابط ملتها و صلح جهانی حرف زده است.
یادداشتی که رسانه نزدیک به احمدینژاد منتشر کرده اینگونه شروع میشود: "درست آنجا که تصور می شد احمدی نژاد تمام شده و سیاست او را پس زده و دفتر عمر رییس جمهور ۸ ساله را بسته اند و حتی آن را مهر و موم کردهاند؛ ناگهان خبری روی تلکس خبرگزاری ها و نشریات و فضای مجازی می نشیند که نشان می دهد متفاوت ترین سیاستمدار قرن حاضر در ایران نه تنها به پایان نرسیده که تازه آغاز شده..." این مقدمه دقیقا اشاره به همان نقطه ضعفی دارد که احمدینژاد دوست دارد با این سفر آن را جبران کند؛ یعنی پایان احمدینژاد! طبیعی است با اینچنین هدفی هر کاری خلاف عرف معمول میتواند به این هدف کمک کند و اینچنین میشود که حتی عکس گرفتن با زنان بیحجاب برای او مهم است؛ اسمش هم میشود ابراز محبت مردم به دکتر احمدینژاد!