به گزارش همشهری آنلاین، لکی یکی از زبانهای بسیار قدیمی ایران است که درمردادماه ۱۳۹۶، به درخواست استان لرستان، بهعنوان اثری در حوزه میراث ناملموس، ثبت ملی شد. لکی زبانی است مملو از اشعار، لالاییها، ضربالمثلها، تمثیلها و افسانهها و بسیاری از کلمات و جملات آن، دارای اوزان عروضی است، با این تفاوت که شعر لکی همهجا ۱۰هجایی است، اما گاهی ۸ و ۱۲هجایی نیز دارد. دراین میان لالایی، یکی از حوزههای ادبی بهشمار میرود که از دیرباز بسیار مورد توجه مادران لکزبان قرار داشتهاست و سرایندگان غالبا گمنامی هم درطول تاریخ برغنای ادبی این حوزه افزودهاند. اگرچه عشق به فرزند بهعنوان اصلیترین درونمایه لالاییها در زبانها، گویشها و اقوام مختلف کشور بهحساب میآید، اما به کار بردن ظرافتهای زبانی، توصیفهای بیبدیل از زیباییهای طبیعی و رنجهای زندگی در کوهستان، لالاییهای زبان لکی را بسیار دلنشین کردهاست. درچنین شرایطی بهنظر میرسد درسالهای اخیر با وجود اینکه توجه ویژهای نسبت به ثبت و ضبط لالاییها در نقاط مختلف کشور مبذول شده، اما لالاییهای زبان لکی، بهعنوان زبانی که به ثبتملی هم رسیده، همچنان مهجور ماندهاست. با توجه به این موضوع، همشهری در پرونده ویژهای درونمایه و ویژگیهای لالایی در زبان لکی را در ۴ استان لرستان، ایلام، کرمانشاه و همدان، که بیشترین گویشوران لکزبان را دارد، مورد بررسی قرار داده که در ادامه میخوانید.
لالاییهای فراموش شده لرستان
لالاییهای لرستان از غنا و گستردگی قابلتوجهی برخوردارند و از گنجینههای فرهنگ فولکلور مردم این استان بهحساب میآید؛ روایتهایی به غایت ظریف و لطیف که هریک راوی وقایع و داستانهایی است که در برهههای مختلف بر مردم این مرز و بوم گذشتهاست. کنکاش در وقایع گذشتهای که مردم لرستان شاهد آن بودهاند و سیری در ژرفای سرگذشت فرهنگی و تاریخی این دیار و همچنین بررسی موشکافانه در چهرههای ناشناخته زندگانی نیاکان سختکوش این مرز بوم، نشان دهنده انس و الفت عمیق مردم لرستان با طبیعت و پدیدههای پیرامون خویش است که پیوند ناگسستنی آنها را نمایان میکند. لرستان ازنظر فرهنگی، بسیار غنی است و در طول تاریخ چهرههای فرهنگی بیشماری را به مردم ایران معرفی کردهاست. لرستان، همواره بهعنوان سرزمینی مطرح بوده که بهدلیل سختگذر بودن و اینکه ازنظر جغرافیایی در موقعیت ویژهای قرار گرفته، نسبت به سایر مناطق کشور، ازنظر فرهنگی کمتر از اقوام مهاجر و البته مهاجم، تأثیر پذیرفته است. در نتیجه مردم لرستان در حوزههایی مانند غذا، پوشش، آداب و رسوم زندگی، فرهنگ عامه، آیینها، سنتها و باورها کمتر دچار تغییر و دگرگونی شدهاند و تقریبا میتوان گفت عناصر بیگانه در فرهنگ قوم لر بسیار اندک است. دراین میان مقوله لالایی و بهعبارتی ادبیات زنانه که در کنار گهوارهها شکل گرفته و گستردگی امروز را پیدا کردهاست، بسیار شیرین و نمایانگر این موضوع است که مادران در ارتباط با کودکان خود از همان لحظات آغازین حیات، در واقع در قالب آوازهای لالایی، دلبندانشان را یاری میدهند تا واقعیتهای زندگی را واضحتر و روشنتر درک کند و بهسوی نیکسیرتی، خوشخلقی، خوشبینی، خیرخواهی و مهربانی روی آورند. به اعتقاد روانشناسان نیز، کودکانی که در چنین فضاها و با چنین عادتهای خوشایند و خوشقلبیهای این چنینی رشد مییابند، از همان کودکی، از مادران خود، مهرورزی را میآموزند و با شنیدن نوای دلنشین مادر آرامشی وصفناپذیر به کودک دست میدهد؛ ویژگیهایی که در لالاییهای زبان لکی بهخوبی میتوان آنها را مشاهده کرد. بهعنوان نمونه، همانطور که دراین لالایی میخوانیم: «روله، کراست چیته، چیتِ کودری/ پر قیت پیله، سکه نادری»؛ یعنی: «فرزندم، جنس پیراهنت از چیت است، چیتی که از آن چادر میدوزند/ به سر تا پای تو سکه نادری آویزان است.» دراین لالایی که از زبان زنان «چغلوندی» لرستان شنیده شدهاست، مادر از زیبایی پوشش فرزندش میگوید و از طریق وصف این زیباییها، مقام صاحب این لباسها را نکو میدارد و این به نوعی لالایی توصیفی است. باید درنظر داشت که تا چندی پیش زنان لر در لباسهای سنتی خود، سکهای رایج را بهعنوان وسیلهای زینتی به جلیقه و پیراهنشان میدوختند. این سکهها وسیله مناسبی برای تزیین لباس کودکان نیز بهشمار میرفت. همچنین در آن روزگار پارچه چیت گلدار بین زنان لرستانی بسیار خواستار داشت و اینان از آن نوع پارچه پیراهن و چادر میدوختند. در لالایی دیگری، مادر چنین روایت میکند که «روله، دس بردم گرتم، مچ پات گرتم / گو ایمامی بی طوافت کردم»؛ یعنی: «فرزندم، دست خود را دراز کردم و مچ پایت را گرفتم/ گویی امامی بودی که تو را طواف کردم.» دراین لالایی لکی که از ادبیات و فرهنگ عامیانه مردم چغلوندی گرفته شده، به اعتقادات پاک زنان لر نسبت به ائمه اطهار(ع) اشاره میشود. در لالایی دیگری اینگونه روایت میشود که: «لالا لالا لالا لالات و نازه / بالش زیر سرت مخمل تازه/ لالا لالاییت کنم تا مادر ایه / گوساله گو کویی و شیر بیایه / گواره ات بَوَم و شاخ بیدی / لالا لالات کنم و یه امیدی/ سماور جوش زنه اَشیر میشو / دلم پر میزنه سی قوم و خویشو»؛ یعنی: «لالای لالای لالای لای خوابیدنت چه آرام است/ متکای زیر سرت از مخمل تازه است(نرم است) /آنقدر برایت لالایی میخوانم تا ماه از پشت کوه درآید / و گاو کوهی برای گوسالهاش پر شیر شود/ گهوارهات را بر شاخ درخت بیدی آویزان میکنم/ و آنگاه به امید آنکه بزرگ شوی (و دستم را بگیری برایت لالایی میخوانم) /سماور که پر از شیر گوسفندان است، دارد میجوشد/ و دل من همچون دل این سماور، برای دیدن اقوام و خویشاوندانم پرمیزند (میجوشد). دراین لالایی بروجردی، که به احتمال زیاد از مناطق مرکزی ایران به بروجرد راه یافته، مادر در کنار تصویرسازی برای فرزندش از مظاهر طبیعت، دلتنگی خود را نیز از دوری خویش و اقوام بیان میکند. با وجود این غنای فرهنگی که در لالاییهای زبان لکی متبلور است، جای تأسف دارد که امروزه در لرستان، بیشتر مادران با بچههایشان به لری لالایی نمیخوانند و با گویشهای محلی صحبت نمیکنند و لالایی محلی برای آنان نمیخوانند. امروزه بسیاری از مادران حتی خود نمیتوانند آنگونه که باید، به گویش محلی سخن بگویند و این لالاییهای محلی که بهنوعی سرمایههای عظیمی از موسیقی و ملودیهای بینظیر محلی هستند، رو به فراموشی میرود. درواقع، لالاییهای قوم لر، بستر مناسبی هستند برای شناخت و آشنایی با روحیه این قوم غیور که در گذر زمان با مشکلات زندگی، داغها، دردها، اشکها و لبخندها زیستهاند. لالاییهای لری، بخش از ادبیات شفاهی لرستان را تشکیل میدهد که دست نخورده، نسل به نسل به فرزندان این مرز و بوم منتقل شدهاست. لالاییهای مردم لرستان، عمیق و درخور اعتنا هستند و اشعاری که دراین لالاییها گفته میشود، نمایانگر ویژگیهای زندگی مردم این دیار بودهاست؛ بیانگر رنجهای مادران و سختیها و مشقتهای زندگی کوهستانی. لالاییها و ضربالمثلها، بهعنوان جزئی از فرهنگ عامه، نقش مهمی در انتقال فرهنگ به نسلهای آینده ایفا میکنند و باید بیشاز گذشته بر حفظ آنها همت گماشت.
لاؤه لاؤه مادران لکزبان همدان
لکی از زبانهایی بهشمار میرود که گویشوران بسیاری بهویژه در مناطق غربی و شمالغربی ایران، ازجمله استان همدان دارد. ساختار اصلی دستوری و افعال لکی در زمره زبانهای شمالغربی ایران قرار میگیرد. زبان لکی تاحدودی شبیه به زبان کردی بوده و از زبان لری نیز متفاوت است. لالایی در زبان لکی، «لاؤه لاؤه» نامیده میشود و اشعار لالایی معمولا ۱۰هجایی هستند. لالایی از دیرباز درمیان لکها، بهویژه لکهای جنوب همدان، وجود داشتهاست و توسط زنان برای کودکان خردسال خوانده میشود. هرچند لالایی در فرهنگهای مختلف به گونههای متفاوتی اجرا میشود، اما عشق به فرزند، وجه مشترک تمامی آنهاست؛ مادر لکزبان نیز مانند مادر لر، کرد یا ترک زبان، صداقت، لطافت، استحکام ادبی و بار عاطفی عمیقی را درهم میآمیزد و حرف دلش را بهصورت لالایی با فرزندش درمیان میگذارد. لالاییها را از چند دیدگاه میتوان تقسیمبندی کرد؛ یکی ساختار و دیگری محتوا. از طرفی نیز، چنین میتوان گفت که لالاییهای لکی را از نقطه نظر توجه به جنسیت فرزند به ۲دسته تقسیم میکنند که دسته نخست لالاییهایی هستند که بدون توجه به جنسیت فرزند بیان میشوند و درباره موضوعهای عمومی است و دسته دیگر، نیز لالاییهایی هستند که بهصورت اختصاصی برای دختر یا پسر، متناسب با جنسیتشان، خوانده میشوند و توصیف زیباییهای فرزند است. دراین لالاییها، اگر شِکوه و گلایهای هم هست، از رنجی است که طی آن به کودک از همسالان خود رسیدهاست. لالایی مادر از نخستین آوازههای زندگی است که همواره با نغمههای کهن و ابیاتی دلنشین و سرشار از عشق و عاطفه مادری همراه میشود و فرزند را به خوابی آرام و دلچسب فرو میبرد. مادران، ناآرامیهای کودکانشان را با سرودهای ذهن خود، که تبلوری از امید، آرزو و گذشتههای مادرانهشان بود، به خوابی شیرین تبدیل میکردند. آوازهای بومی این دیار، انعکاسی از رفتارهای کار و زندگی است. دراین نوع لالایی لکی، مادران نقش حیاتی دارند؛ آنان عهدهدار وظایف بسیاری هستند که نگهداری از دامها و تولید فراوردههای دامی یکی از این وظایف است. آنان دامهایشان را همچون فرزندانشان، عزیز میدارند، چراکه گذران زندگی در گرو سلامت دامهاست. لالایی یا همان آواز مادران و دایهها برای خواباندن کودک خود نیز نوعی موسیقی فولکلور قلمداد میشود. در موسیقی فولکلور یا محلی میتوان نقش ادبیات، احساسات درونی، باورها و بهطورکلی زندگی گذشتگان را مشاهده کرد. لازم به ذکر است که در برخی از این لالاییها که شاعران گمنام لک سرودهاند، اشعاری با مضمونهای حماسی، لطافت، شیفتگی، دلداگی، عشق و امید و آرزوهای بلند، همراه با تخیلات کودکانه بهوصف آمدهاند. مضمون اشعار لالاییها مناسب حال و احوال و روح ظریف کودکان است و ازنظر علمی، روانشناختی و تربیتی در نوع خود بینظیر است. کودکان موقع شنیدن لالایی از گریه باز میمانند و دچار حالاتی خوش و انسانی میشوند و در آرامش به خواب میروند. متأسفانه اکنون کمتر نشانی از سرایندگان این اشعار زیبا که به زبان لکی سروده شدهاند و مناسب لالایی است، میتوان یافت.
نغمههایی سرشار از زیبایی و سادگی
در استان ایلام تنوع زبانی یا گویشهای محلی وجود دارد. مردم ایوان، ایلام و سیروانوچرداول با مناطق جنوبی استان مانند دهلران، درهشهر و آبدانان ۲لهجه متفاوت دارند و گویشهای متعددی در سراسر استان رایج است. شهرستانهای سیروان وچرداول، هلیلان و آبدانان در استان ایلام گویش لکی دارند و لالاییهای لکی دراین شهرستانها متداول است. از مشخصات لالاییهای استان ایلام این است که با آنکه از قواعد عروضی به دورند، اما نوعی حسن و زیبایی سرشار از سادگی در آنها نهفته است. همچنین در لالاییها کودک به زیباترین مظاهر طبیعت تشبیه میشود و در لالایی ایلامی بیشتر به جنسیت پسر توجه میشود، زیرا پسر در زندگی عشایری نقش بهسزایی دارد. در لالایی، مادران و خواهران اشعاری عاطفی و حماسی را با چندین ریتم و مقام موسیقایی برای کودکان میخوانند. سرایندگان لالایی گمنام هستند و این اشعار، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. این اشعار از مایههای عاطفی و حماسی مملو بوده و نیز با مضمونهای امیدبخش همراه هستند. «لاوهلاوه» معادل کردی و لکی لالایی در ایلام است که در حدود ۴سال پیش در فهرست آثارملی ناملموس به ثبت رسیدهاست.
عاشقانههای مادران لکزبان کرمانشاه
لکی یکی از زبانهایی است که در استان کرمانشاه رواج دارد و مادران کرمانشاهی زیادی برای فرزندان خود به این زبان لالایی میخوانند. به هر مصرع از شعر در زبان لکی «خشت» گفته میشود و لالایی یا لاوه لاوه، ازجمله این خشتها یا مصرعهای شعر لکی است که در کرمانشاه زیاد شنیده میشود. به شعر در ادبیات عامه لکی «دَمچر» یا «دَموَش» میگویند و دارای سبکهای خاص خود است، اما لالایی نیز شعر بهحساب میآید. لالایی آوازی با جملات کوتاه است که مادران لک زبان برای ابراز محبت به فرزند خود میخوانند. معمولا این اشعار کوتاه حماسی و عاطفی توسط زنان سروده و خوانده میشود. کاربرد چنین اشعاری بیشتر برای کوکان است که درآن مادر برای کودک آرزوهای خوب دارد و آیندهای روشن برای کودکش متصور است. نوع لالایی برای کودکان نیز بسته به اینکه فرزند دختر یا پسر باشد، فرق میکند. لالاییهای لکی در کرمانشاه بیشتر برای نوزاد پسر سروده و خوانده میشوند و فقط چند لالایی معدود به نوزاد دختر اختصاص دارد. این روزها لالاییهای اصیل لکی را باید بیشتر از زبان مادران میانسال و مادربزرگهای کرمانشاهی شنید. نسل جدید مادران شاید کمتر از لالایی برای فرزندان خود استفاده کنند. در واقع خواندن لالاییهای قدیمی درمیان مادران نسل جوان بسیار کمرنگ شدهاست. از لالاییهای معروف درمیان لکهای ساکن کرمانشاه برای کودکان میتوان به اشعار زیر اشاره کرد که درآن با زیبایی کودکانهای، ناز و عاطفه مادر به فرزند منتقل میشود.
لاوه لاوهکهم ارانت بووشم
دنان مرواری کاکول اوریشم
لاوه لاوهم براکهم ری نازمه
ارا گهپ دل براکهم هوم رازمه
ترجمه:
لالالالا برایت لالایی بگویم
ای دندان مروارید، زلف چون ابریشم
لالایی من میگوید، برادرم راه امید من است
برای رازهای دلم محرم من است
دراین میان باید به این موضوع هم اشاره کرد که لالاییهای لکی همچنین در مرثیه بر مردگان و افراد تازه از دنیا رفته و بهویژه جوانان ناکام نیز گفته میشود. لالایی «روله لای علی لای» در مرثیه حضرت علیاصغر (ع) نیز از لالاییهای معروف لکی است که هنوزهم در ایام محرم خوانده میشود. حدود ۶۵درصد از جمعیت استان کرمانشاه را لک زبانها تشکیل میدهند و بیشتر لکزبانها در شرق و جنوب استان سکونت دارند. در استان کرمانشاه ایلات و عشایری ازجمه «زوله»، «کاکاوند»، «ترکاشوند»، «جلالوند»، «خالوند»، «قیاسوند»، «جلیلوند»، «نامی وند»، «پایروند»، «بالوند»، «همه وند»، «شیرازی»، «عثمانوند»، «هوزمانوند»، «احمد وند»، «اولاد قباد»، «کرمعلی یا کرمعلی وند»، «خزل»، «قلایوند»، «دیناروند»، «همایون وند»، «مافی وند»، «بهتولی وند»، «فولادوند»، «باجولوند»، «سالاروند» و... به زبان لکی صحبت میکنند. درحالحاضر لکها در شهرهای کرمانشاه، هرسین، اسلامآباد غرب، کرندغرب، صحنه، کنگاور، چمچمال، دینور، درودفرامان، ماهیدشت و سرفیروزآباد حضور پررنگتری دارند. این درحالیاست که دراستان کرمانشاه شاعران بسیاری نیز به زبان لکی شعر سرودهاند، اما تاکنون کمتر آثار خود را به چاپ رساندهاند.