همشهری آنلاین- فاطمه کاظمی: یک پژوهشگر اقوام به همشهری میگوید: کنکاش در وقایع گذشته لرستان، سیری در ژرفای سرگذشت فرهنگی و تاریخی این خطه و همچنین بررسی موشکافانه در چهرههای ناشناخته نیاکان سختکوش این مرز و بوم نشاندهنده انس و الفت عمیق مردمان لر با طبیعت و پدیدههای پیرامون خویش دارد.
معصومه محمدی سیف با بیان اینکه لرستان از حیث فرهنگی بسیار غنی و سرزمینی است که به دلیل صعبالعبور بودن و از نظر جغرافیایی در موقعیت خاصی قرار گرفته، میافزاید: این منطقه نسبت به سایر مناطق کشور از حیث فرهنگی کمتر از اقوام مهاجر تاثیر پذیرفته است. در نتیجه از حیث غذا، لباس، نحوه زندگی، فرهنگ عامه، آیینها، سنتها و باورها کمتر مورد هجمه قرار گرفته و تقریبا میتوان گفت عناصر بیگانه در فرهنگ قوم لر خیلی خیلی اندک است.
وی همچنین درباره لالایی و به عبارتی ادبیات زنانه که در کنار گهوارهها شکل گرفته نیز توضیح میدهد: این مقوله بسیار شیرین و نمایانگر این است که مادران در ارتباط با کودکان خود از همان لحظات آغازین حیات در واقع در قالب آوازهای گهواره با لالایی، دلبندان خود را یاری میدهند تا واقعیتهای زندگی شان را واضحتر و روشن درک کند و به سوی نیکسیرتی، خوش خلقی، خوش بینی، خیرخواهی و مهربانی روی آورند. به اعتقاد روانشناسان نیز، کودکانی که در چنین فضاها و با چنین عادتهای خوشایند و خوش قلبیهایی این چنینی رشد میکنند از همان کودکی از مادران خود مهرورزی را میآموزند و با شنیدن نوای دلنشین مادر آرامشی به کودک دست میدهد.
محمدی سیف با اشاره به یک نمونه لالایی یعنی روله، کراست چیته، چیت ِ کودری/پر قیت پیله، سکه نادری اظهار میکند: در این لالایی که از زبان زنان چغلوندی لرستان شنیده شده است، مادر از زیبایی پوشش فرزندش میگوید و از طریق وصف این زیباییها مقام صاحب این لباسها را نکو میدارد و این به نوعی لالایی توصیفی است. تا چندی پیش زنان لر، سکهای رایج را به عنوان وسیلهای زینتی به جلیقه و پیراهن خود میدوختند. این سکهها وسیله مناسبی برای تزئین کودکان نیز به شمار میرفت. همچنین در آن روزگار پارچه چیت گلدار بین زنان لرستانی بسیار خواستار داشت و اینان از آن نوع پارچه پیراهن و چادر میدوختند.
او سپس به لالایی د یگری یعنی روله: دس بردم گرتم، مچ پات گرتم/گو ایمامی بی طوافت کردم اشاره میکند و میگوید: در این لالایی بختیاری که از زبان زنان لرستان شنیده میشود، مادر با اشاره به روزهای درازی که کبک باید برای گرم نگاه داشتن تخمهای خود در لانه به تنهایی بگذراند، نوید پایان رنج بارداری و روزهای رشد نوزاد داده میشود. ضمن آنکه مادر برای خواباندن فرزند خود، از پرندهای سخن میگوید که نمادی از وفاداری به جوجه بوده و صدایش هم برای بچهها آرامش بخش است.
در لالایی دیگری یعنی لالا لالا لالا لالات و نازه / بالش زیر سرت مخمل تازه/ لالا لالائی ت کنم تا مادر ایه / گوساله گو کویی و شیر بیایه/ گواره ات بَوَم و شاخ بیدی / لالا لالات کنم و یه امیدی سماور جوش زنه اَشیر میشو / دلم پر می زنه سی قوم و خویشو معصومی سیف توضیح میدهد: در این لالایی بروجردی که به احتمال قوی از مناطق مرکزی ایران به بروجرد راه یافته، مادر در کنار تصویرسازی برای فرزندش از مظاهر طبیعت، دلتنگی خود را نیز از دوری خویش و اقوام بیان میکند.
این پژوهشگر اقوام تأکید میکند: البته جای تأسف دارد که امروزه در لرستان اغلب مادران با بچههایشان به لری لالایی نمیخوانند و گویشهای محلی صحبت نمیکنند و لالایی محلی برای آنها نمیخوانند. بسیاری از مادران حتی خود نمیتوانند آنگونه که باید به گویش محلی سخن بگویند و این لالاییهای محلی که به نوعی سرمایههای عظیمی از موسیقی و ملودیهای بینظیر محلی هستند، رو به فراموشی میرود. درواقع، لالاییهای قوم لر، بستر مناسبی هستند برای شناخت و آشنایی با روحیهی این قوم غیور که در گذر زمان با مشکلات زندگی، داغها، دردها، اشکها و لبخندها زیستهاند.
محمدی سیف ادامه میدهد: لالاییهای لری، بخش از ادبیات شفاهی لرستان را تشکیل میدهد که دستنخورده، نسل به نسل به فرزندان این مرز و بوم منتقل شده است. لالاییهای مردم لرستان، عمیق و درخور اعتنا هستند. اشعاری که در این لالاییها گفته میشود، بیانگر زندگی مردم لرستان بوده است. بیانگر رنجهای مادران قوم لر و نشاندهنده سختیها و مشقتهای زندگی کوهستانی است. رنجهایی که مادران و همسران و در مجموع زنان داشتهاند، خود را در لالاییها نشان داده است. لالاییها و ضربالمثلها به عنوان جزئی از فرهنگ عامه که با نقشهای جنسیتی و الگوهای فرهنگی رابطه دارند، نقش مهمی در انتقال فرهنگ به نسلهای آینده ایفا میکنند و باید حفظ شوند.