انجمن فرهنگی افراز در نامۀ سرگشاده ای به عزت الله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به سخنان او دربارۀ «حریم تاریخی پاسارگاد» واکنش نشان داد و نکاتی را یادآور شد.
به گزارش عصر ایران متن نامه از این قرار است:
«آنگونه که در خبرگزاری تسنیم آمده شما در شورای اداری استان فارس در عین آنکه اشاره کردید «فارس بهنسبت وضعیتهای نسبی فوقالعادهای که در امر گردشگری و میراث فرهنگی دارد، بسیار دچار عقبماندگی است»، گفتید «همه جای استان در خصوص ساختوساز در بخش حریمها دچار مشکل است. امروز مردم پاسارگاد بهدلیل مقبره کوروش نمیتوانند کشاورزی کنند، چاه بزنند، باید این مشکلات برطرف شود و قوانین حریمها مقداری انقباض پیدا کند».
از این رو، خواهشمندیم اگر در اینباره خبرنگار محترم آن خبرگزاری در انتقال سخنتان اشتباهی کرده نسبت به تصحیحش اقدام کنید و اگر چنین نبوده خوشحال خواهیم شد که زین پس دو نکتهی زیر را مد نظر قرار دهید:
۱. حریمها مهمترین مؤلفهی ثبت یک بنای تاریخی هستند که سبب نمایان ماندن یک اثر و باقی ماندن فضای اصیل تاریخیاش میشوند و بیتوجهی به آنها و فضا دادن به ساختوسازها در درون شهر یا کشاورزی در بیرون شهر، دیر یا زود و به دلایل مختلف، آثار را از میان خواهد برد، همچنان که لایههای باستانشناسی پیرامونشان را هم نابود خواهد کرد.
این پیامد تلخ را در شهر بسیار ارجمند اصفهان شاهد هستیم. اتفاقا مشکل بزرگ در میراث فرهنگی کشور ما همین عدم توجه به تعیین حريم آثار، که سازوکاری کاملا علمی و کارشناسی دارد، است تا آنجایی که نزدیک به اکثر بناهای تاریخی ما فاقد حریم مصوب هستند. در نبودِ حریم است که بسیاری فسادها در ساختوسازهای پیرامون آثار شکل میگیرد. افزون بر آن، مثالی که شما برای سخنتان آوردید آرامگاه شخصیتی است که او را بنیادگذار کشور ایران - نه تمدن ایرانی، که شما هم اشاره داشتید دیرینگی و قدمتی هفت هزار ساله دارد - میدانیم، آن هم بهگونهای که بر خلاف بسیاری از کشورهای کهن و نو که بنیادگذاریشان با کشتار دیگران پا گرفت توانست سیاستِ باستانی کشتار، غارت و بردهگیری را به سیاست احترام به فرهنگها و دینها و تلاش برای آبادانی بدل سازد و شادی را برای همگان بخواهد، و از همین رو نه تنها دشمنانش او را ستوده و شیوهی کشورداریاش را الگو دانستهاند بلکه در همهی کتابهای آسمانی دینهای ابراهیمی نیز بزرگ داشته شده است.
آیا نباید حریم چنین یادگار ارجمندی را بیشتر قدر دانست، به ویژه آن که در شرایطی ویژه و با دارا بودن همهی شاخصههای ثبت جهانی به این ثبت نائل آمده است و نگین گردشگری کشور و استان فارس به شمار میرود؟
افزون بر موردهای یادشده، شما وزیر میراث فرهنگی هستید و نه وزیر کشاورزی، و وظیفهی شما نخست پاسداری از این میراث و سپس منظم و بهینه کردن سازوکار گردشگری بر پایهی آن است و طبیعتا آخرین فردی باید باشید که آن سخنان را بر زبان براند.
۲. جهت آگاهی شما، که حتماً میتوانید در اینباره با کارشناسان مربوط نیز رایزنی کنید، یادآوری میشود که روی آوردن به حفر چاه به جهت کشاورزی به این معناست که آن منطقه مستعد گسترش کشاورزی نیست، چرا که آبهایی سطحی برای این کار در دسترس نیستند. چاه، یعنی رشد و گسترش کوتاهمدت کشاورزی به قیمت نابودی همیشگی یک زمین، چون با زدن چاه آبهای زیرزمینی را که در حکم پسانداز - آنهم پساندازی راهبردی - هستند خرج میکنیم.
اینچنین است که توسعهی ناپایدار، پایداریِ یک سرزمینی را از میان میبرند که نمونهاش را در وضعیتِ امروزینِ دریاچهی گرانبهای ارومیه میبینیم. خشک کردن سفرههای آبهای زیرزمینی به فرونشستها میانجامند که این روزها، به سبب مدیریتِ نادرست حوزههای مختلف، رو به افزایش نهادهاند و ما اکنون رتبهی ۴ فرونشست زمین در دنیا را پیدا کردهایم و متأسفانه بدترین وضعیت در بین ۳۱ استان کشور از نظر تراز منفی آبخوان در استان فارس ثبت شده است.
به عبارت سادهتر، سخن ناکارشناسی شما در زمینهی کشاورزی نه تنها سبب نابودی آثار برجستهی تاریخی استان خواهد شد که همین اکنون هم در وضعیتی بحرانی هستند، بلکه استان فارس را به جهت بومشناختی شکنندهتر، آسیبپذیرتر و در آستانهی فروپاشی قرار خواهد داد.
عذر ما را از آنکه این نکتههای ابتدایی را به شما گوشزد کردیم بپذیرید.»