خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: تعدد نهادهای فرهنگی و موازیکاری آنها مسالهای است که بارها در تحلیل دلایل ناکارآمدی سیاستها و پیشنرفتن برنامههای فرهنگی به آن اشاره شده است. ریاست سازمان تبلیغات در نشست خبری خود این همین موضوع به این شکل اشاره کرد: امروز دستگاههای متعدد فرهنگی داریم که شاید زمانی بنا بر ضرورتی و به جا تأسیس شدهاند اما به هر حال بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب، نیازمند بازبینی و بازسازی دستگاههای فرهنگی هستیم، البته در جاهایی هم کارهای غیرکارشناسانه انجام شده و حتی بودجههایی هم اختصاص یافته اما اگر میخواهیم موضوع فرهنگ با سرعت و قوت پیش برود باید دستگاههای مختلف به هم پیوند بخورند و امروز زمان بازسازی و بازآرایی سیستم فرهنگی است. این موضوع دغدغه رهبر معظم انقلاب نیز هست. آنچه به ما سپرده شده جدی و محکم گرفتیم و خود را خادم فرهنگ میدانیم و هر چه که رهبر معظم انقلاب صلاح بدانند ما تابع هستیم و در خصوص این امر تا حکمی صادر نشود نمیتوان در خصوص آن صحبت کرد اما میتوان گفت تا کنون اتفاقی در این زمینه نیفتاده است.
پیشتر صالحی امیری، وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی نیز همین مساله را مورد نقد خود قرار داده بود: در نظام فرهنگی، ما با گستردگی نهادهای فرهنگی مواجه هستیم. تنها راه تداوم فعالیت فرهنگی انسجام میان نهادهای فرهنگی است. با تقابل به هدف نمیرسیم. از این جهت با حوزههای علمیه و نهادهای دینی و هنری تعامل سازنده داشتیم و معتقدیم بدون تعامل و همگرایی کاری نمیشود، کرد.
اتلاف بودجه، ضعیفشدن نهادها، انجام کارهای مشابه، عدم پاسخگویی، ابهام در نقشها، رقابتهای سازمانی و… از جمله دلایلی است که مخالفان موازیکاری مراکز فرهنگی همواره در استدلالهای خود به آن اشاره میکنند اما عدهای نیز در مقابل تعدد این نهادها را مثبت ارزیابی کرده و لوازم گستردگی حوزه فرهنگ و تقسیم ماموریتها میدانند. بررسی عملکرد نهادهای فرهنگی و خروجی هرکدام و نابسانی اوضاع سپهر فرهنگی کشور و بر زمینماندگی بسیاری ماموریتها اصلی فرهنگی اینگونه مینماید که قول دسته اول با واقعیت تطابق بیشتری داشته باشد. با این همه روند بهگونهای است که تنها به سمت حل مساله پیش نرفتهایم بلکه همچنان به تعداد نهادهای فرهنگی نیز افزوده میشود.
باتوجه به اشاره رهبری به لزوم بازسازی ساختار فرهنگی کشور، به نظر میرسد مساله تعدد و موازیکاری نهادهای فرهنگی چالش بزرگی در این حوزه باشد:
۱. تعدد نهادهای فرهنگی ناظر به کدام مساله میدانی اتفاق افتاده است؟
۲. در شرایطی که مسئولین تراز اول فرهنگی مانند ریاست سازمان تبلیغات، وزیر فرهنگ و ارشاد و … همگی معترف به این مساله هستند چرا ادغام یا تغییر نقش رخ نمیدهد؟
۳. آیا میتوان با فرماندهی واحد بدون ادغام به هرنهادی نقش مرتبط با خود را داد؟ در حال حاضر مقر این فرماندهی کجاست؟
برای یافتن پاسخی برای این سوالات نشستی مجازی با حضور سعید لشگری، مدیر طرح و برنامه حوزه هنری و مختار حسنی پژوهشگر عرصه فرهنگ، با دبیری فاطمه رایگانی در صفحه اینستاگرام مرکز بررسی مسائل فرهنگی، برگزار شد. مشروح سخن حاضران را در ادامه میخوانید:
تشتت ساختار فرهنگی ما را گرفتار کرده است
لشگری در این نشست گفت: آنچه ما را گرفتار کرده تعدد ساختارهای فرهنگی نیست بلکه تشتت ساختار فرهنگی است. ما یک دوگانه داریم در فرهنگ که بخشی در دست دولت و بخشی در دست حاکمیت است و این حتی فراتر از حاکمیت جمهوری اسلامی است مثلاً نهاد حوزه را هم شامل میشود. منظور از تشتت این است که ما امروز ۴ دستگاه فرهنگی داریم که بعضی از آنها به اندازه یک قوه عظمت دارد و ساختارسازی کرده است و کار غیرفرهنگی هم میکنند. اینها شامل تنوعی از امور فرهنگی میشود که حدود ۱۵ الی ۲۰ شاخه فرهنگی اعم از تربیت و قرآن و مناسک و … داریم که ۴۰ دستگاه به آن میپزدازند. مثل سازمان تبلیغات حدود بیست شاخه را متکفل است. تشتت فرهنگی یعنی حوزههای فرهنگی بیش یک متکفل دارد و آن یک متکفل چند کار را باهم پیش میبرد. مثل در حوزه مسجد به قرائتی ۲۰ به قرائتی ۱۱ تا و به قرائتی ۵ رکن در این حوزه فعالیت میکنند. هیچ شورای بالادستی و سیاستگذار هم نیست که اینها را مدیریت نکند و شما نمیتواند در حوزه مسجد یقه یکی را بگیرید و بگویید چرا وضع مسجد اینگونه است. حوزه انفال و اموال که تحت نظر رهبری است مانند بنیاد مستضعفان و… هم در کنار اینها هست که گاهی در حوزه فرهنگ بیش از حوزههای اصلی خرج میکنند.
وی افزود: ما حدود ۲۲ شورای عالی در کشور داریم. از شورای عالی انقلاب فرهنگی بگیرید تا شورای عالی آموزش پرورش، امنیت ملی، صوت تصویر، اجتماعی وزارت کشور و… و اینها در کنار آن ۴۰ دستگاه فرهنگی هستند. که هرکدام اختیارات متعدد دارند به جز این شوراهای عالی حدود ۱۵۰ شورای دیگر هم داریم که خیلی موثر هستند. در کشور ما هر وقت میخواهیم تصمیمی بگیریم کسی پاسخگو نباشد به شوراها محول میکنیم. یعنی اگر میخواهید کاری نشود آن را بدهید به شورا. از آن شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا پایین.
تعریفی از دستگاه فرهنگی در کشور نداریم
حسنی نیز در این نشست گفت: اینکه میگویید ۴۰ دستگاه فرهنگی داریم یعنی چه؟ من حدود ۱۵ دارم به این موضوع میپردازم در شورای تخصصی که عنوانش مدیریت کلان فرهنگی و ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی است. البته امروز به نمایندگی از شورا صحبت نمیکنم و نظرات خودم را میگویم. بزرگترین مشکلی که ما داریم این است که اساساً ما تعریفی از دستگاه فرهنگی در کشور نداریم. چندین آمار از دستگاههای فرهنگی هست که مبنای درستی ندارد و تایید شده نیست. تعریفی هم ارائه نشده که بر مبنای آن دستگاهها را استخراج کنیم. اصلاً از کجا میگوییم تعدد داریم؟ همه میگویند داریم اما بپرسیم چندتا آمار متفاوتی میدهند. در دبیرخانه شورای عالی فرهنگی یک دستهبندی وجود دارد جای دیگر چیز دیگر. بحث بازآرایی ساختار فرهنگی بحث جدیدی نیست آقا قبلاً هم مطرح کردهاند. مثلاً در سال ۸۶ در پیوست حکم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در بند ۵ این ذکر شده است. در بند ۸ هم بهنحو دیگری تکرار شده است. یا سال ۷۱ پس از مصوبه شورای عالی فرهنگی درباره سیاستهای فرهنگی کشور ساختاری برای دستگاههای فرهنگی در نظر گرفته شده بود. الان بحث مجدد مطرح شده و فقط هم مربوط به فرهنگ نیست.
آنچه ما را گرفتار کرده تعدد ساختارهای فرهنگی نیست بلکه تشتت ساختار فرهنگی است. ما یک دوگانه داریم در فرهنگ که بخشی در دست دولت و بخشی در دست حاکمیت است و این حتی فراتر از حاکمیت جمهوری اسلامی است مثلاً نهاد حوزه را هم شامل میشود وی افزود: سازمان برنامه بودجه کشور حدود ۷۳ دستگاه را پوشش میدهد درحالی که در ۲۸ دستگاه قابل خلاصه است. هرجایی که بودجه مستقل برای فرهنگ دارد دستگاههای فرهنگی حساب میکنند. مثل ساترا که سازمان نیست ذیل سازمان دیگری است. اینجا باید برگردیم به مبنا. در تعریف دستگاههای فرهنگی مشکل داریم. حتی آموزش و پروش را فرهنگی حساب نکردهاند. من در کتاب ساختار و سازمان دستگاه فرهنگی همه سازمانها را بررسی کردهام. ما اول باید روشن کنیم که دستگاه فرهنگی چیست بعد تعددش را بررسی کنیم.
لشگری در پاسخ گفت: ما چه به ۵۰ دستگاه برسیم چه به ۸۰ دستگاه با هر تعریفی آیا امروز تعدد نهادهای فرهنگی نداریم؟ تععد ساختاری نداریم ولی تشتت فرهنگی داریم.
در حوزه فرهنگ کسی مسئولیت عواقب برنامهها را قبول نمیکند
حسنی نیز اضافه کرد: همین که تعدد نهادهای فرهنگی موجب پاسکاری شده و کسی مسئولیت قبول نمیکند به خاطر نبودن تعریف است. کسی خود را مخاطب نمیداند. مثلاً یک زمانی بسیار سر تعطیلات در کشور بحث میشد. وزیر و نماینده مجلس و… همه میگفتند. شورای عالی فرهنگی بررسی کرد و نشان داد تعطیلی خیلی جاها از ما بیشتر است. کره جنوبی دوبرابر یا عربستان سه برابر ما بود. باید بررسی میشد که چرا آنها با وجود تعطیلات بیشتر بهرهوری بالاتری نسبت به ما دارند. ثابت شد که تعطیلات زیاد نیست مشکل در بهرهوری است. بعد از دیگر کسی چیزی در اینباره نگفت. مسئولان ما هم وقتی دربارل تعدد نهادها حرفی میزنند در همین قاعده است. کلیگویی میکنند.
وی ادامه داد: دستگاه فرهنگی دستگاهی است که کارکرد اصلیاش فرهنگی است و بهطور مستقیم و آگاهانه به قصد اثرگذاری بر فرهنگ موجود وارد کار میشود و این کارکرد را بهصصورت صریح در اساسنامه خود داشته باشد. به این معنا دستگاههای بسیاری هستند که فلسفه وجودی فرهنگی ندارند اما اثراتش خیلی بیشتر از نهادهای فرهنگی باشد. مثلاً تامین اجتماعی نهاد فرهنگی نیست ولی با جمعیتش میتواند اثر فرهنگی بگذارد. حالا نمیشود برای بازسازی چاقو دست بگیریم همه را تعطیل کنیم.
این پژوهشگر عرصه فرهنگ در ادامه به به دستهبندی دستگاههای فرهنگی پرداخت: دستگاههای فرهنگی بر اساس کارکرد سه دسته میشود: آموزشی، پژوهشی و تبلیغی. و بر اساس نوع کارکرد یا تخصصی هستند یا عمومی و پشتیبان. براساس سطح کار هم یا سیاستگذار هستند یا برنامهریز یا اجرایی. تنها دستگاه سیاستگذار فرهنگی است پس اینجا تعدد نداریم. در برنامهریزی هم چندان تعدد نداریم. تعدد بیشتر در لایه اجرا اتفاق میافتد. روئسای فرهنگی کد اشتباه میدهند. بحث عملکرد را کار نداریم در فلسفه وجودی تعدد نداریم.
مساله تعدد سیاستگذارها
لشگری بخش دیگری از سخنان خود را به تعدد سیاستگذارها در عرصه فرهنگ اختصاص داد و گفت: ما به وضوح میبینیم که در سیاستگذاری تعدد پیش آمده. در موضوع قرآن هم اوقاف سیاستگذاری میکند هم وزارت ارشاد. در هنر هم همینطور. همین قرآن را ببینید. سال ۹۰ رهبری گفتند باید ده میلیون حافظ قرآن داشته باشیم. امروز از که بپرسیم این ده میلیون کجاست؟ یا مثلاً آموزش همگانی قرآن کریم باید در سطح قابلتوجهی رخ بدهد. یا مردم انس با قران داشته باشند. مطالبات حوزه قرآنی را کجا باید پیگیری کرد؟ یک دستگاه سیاستگذار داریم که شان آن رصد محیطی، جهتگیری محیطی، راهبرد نویسی و… است. اما چند جا چند کار را انجام میدهند و وارد این شان میشوند. در لایه تسهیلگری هم همین است. تامین زیرساخت هم همین است. مناطق آزاد حتی مدرسه قرآنی تاسیس میکنند با اینکه اصلاً نهاد فرهنگی نیست. در سطح تصدیگری هم باز بسیاری این شأن را دارد. بودجههای مستقیم قرآن ما بیش از ۲۰۰ میلیارد است که اگر به یک دستگاه بدهید بسیار مورد استقبال است. ولی وقتی پول را تقسیم کردید، نیروی انسانی را تقسیم کردید، شأن سیاستگذار و تنظیمگر و تسهیلگر را به هم پاس دادید همه چیز هدر میشود. شورای عالی انقلاب فرهنگی در این حوزه ورود دارد، دبیرخانه مجمع تشخیص سند نوشته، مجلس دبیرخانه دارد، صداوسیما شبکه دارد و...
وی اضافه کرد: ما در عرصه قرآنی چهار کار تخصصی داریم، آموزش عمومی، تبلیغ و ترویج قرآنی، پژوهش قرآنی و آموزش عالی قرآن. در همین عرصه هم تشتت داریم. هم سازمان تبلیغات همه این کارها را میکند. اوقاف و وزارت علوم هم همینطور. یعنی ما در سطوح عالی ساختاری تشتت داریم که در کارکرد هم دچار اختلالیم. مشکل ما نداشتن قرارگاه فرهنگی است. فرهنگ کشور ما قوه عاقله دارد و جایی نیست که متکفل حوزه فرهنگ باشد. آنطور که میگوییم مجلس برای دولت ریلگذاری میکند در فرهنگ میبینیم که ریلگذاری رخ نمیدهد. در مسجد و… هم همین است.
همه کارشناس فرهنگی شدهاند
حسنی بخش دیگری از سخنان خود به ضرورت تبدیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به قرارگاه اشاره کرد و گفت: شاید مشکل این است که ما فقط دستگاههای در معرض دید را درنظر داریم. بسیاری از جاها مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی دیده نمیشوند. شورای سیاستگذار کلان همین است. اگر مثلاً سازمان اوقاف بیاید در حوزه قرآن سیاستگذاری کند آیا سازمان تبلیغات انجام میدهد؟ اما در مورد شورای عالی انقلاب اینگونه نیست. حتی اجرا هم نکند جرات مخالفت ندارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید قرارگاه باشد. باید بحث کنیم که چرا نیست. کلیگویی فایده ندارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای تخصصی قرآن دارد. منشور توسعه قرآن اینجا تدوین و مصوب شده. محل نزاع در عمل به وظایف است.
مختار حسنی: در تعریف دستگاههای فرهنگی مشکل داریم. حتی آموزش و پروش را فرهنگی حساب نکردهاند. من در کتاب ساختار و سازمان دستگاه فرهنگی همه سازمانها را بررسی کردهام. ما اول باید روشن کنیم که دستگاه فرهنگی چیست بعد تعددش را بررسی کنیم
وی افزود: ما وزیر ارشاد میآوریم که مجری قوانین باشد ولی احساس عقل کلی میکند و طرح و برنامه میدهد. مجلس هم همین اشتباه را میکند و برنامه میخواهد. او نباید برنامه داشته باشد باید برنامه برای اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای بالادستی را پیاده کند. هرکس رییس سازمان تبلیغات میشود برنامه جدید رو نمیکند. نمیگوید وظیفه اصلی نهاد چه بوده. وزارت فرهنگ چرا باید پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات داشته باشد؟ که گفته او باید کار پژوهشی کند؟ این همه دانشگاه چه کاره است؟ ما عموماً در اجرا و برنامه مشکل داریم. بقیه سازمانها خودشان برای خودشان سیاستگذاری میکنند. این کلان نیست. شان کلاً فقط برای شورای عالی انقلاب فرهنگی است. برخی دیگر باید پشتیبانی و اجرا کنند. تشتت اینجا است. کلی حرف نزنید دست بگذارید روی نقطه مشکل همان را حل کنید. همه شدهاند کارشناس فرهنگ. در معماری همه نمیتوانند حرف بزنند اما در فرهنگ میزنند.
این پژوهشگر عرصه فرهنگ ادامه داد: بازآرایی سه برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشت. در کوتاهمدت نمیشود هیچ دستگاهی را حذف کرد. اگر دستگاهی در حوزه فرهنگ دارد کاری که وظیفه دارد را انجام میدهد درست است حالا هرتعدادی باشد اما اگر کاری کرده که شان جای دیگری است اشتباه است.
فرهنگ کشور نظاممند اداره نمیشود
لشگری نیز در بخش دیگر سخنان خود به عدم نظاممندی در اداره فرهنگ کشور اشاره کرد و گفت: دستگاه فرهنگی در مقام انتزاع و تدوین برنامه مشخص و شفاف است اما در عمل و میدان چیز دیگری است. مثلاً سازمان تبلیغات در اساسنامه و اسناد با واقعیت فرق دارد. چون سازمانها بسیار قائم به شخص و مدیر است. حتی مدیران استانی جهتگیری متفاوت دارند که سازمانها را متفاوت میکنند. ما فرهنگ را در کشور نظاممند اداره نمیکنیم. اختلالات ساختاری با تنظیمگری بهبود بخشیده میشود بیشتر در نظام محتوایی و معنایی دچار اختلال شدهایم. آنچه درباره خانواده میگوییم با هم فرق دارد. تشتت ساختاری را هم حل کنیم در تستت معنایی با مشکل جدی مواجهیم. بخشی از این بحثها مربوط به مهندسی فرهنگ است.
مدیر طرح و برنامه حوزی هنری اضافه کرد: آنچه امروز در حوزه فرهنگ از آن رنج میبریم تعیین مسائل اصلی حوزه فرهنگ است. زیستبوم فرهنگ را دقیق نفهمیدهایم. زیستبوم فناوری را بهتر درک کردهایم و معاونت علمی ریاستجهوری در ای حوزه بهتر عمل کرده است. نکتل بعدی اولویتبندی مسائل است و مسائلی که باید در آن ورود کرد. و نکته بعدی نظریه مختاری است که مدیریت فرهنگ کشور را باید بر آن مبتنی کنیم. و در نهایت قوه عاقله قوه فرهنگ در کشور باید وجود داشته باشد و مستقل هم باشد. همانطوری که فضای نظامی ستاد کل دارد فرهنگ هم این را میخواهد. این چالشها مباید سطحی تحلیل شود.