این روزها سینمای کودک حال خوبی ندارد و این را نباید فراموش کرد که سینمای کودک در دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ جزو مهمترین و پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران بودند. علت این رکود و نابسامانی میتواند متعدد باشد. برای مثال عدم حمایت از سینمای کودک، عدم استقبال مخاطبان از آن و مواردی از این دست را میتوان برشمرد. این در حالی است که کارشناسان این حوزه معتقدند سینمای کودک بیش از آنکه نیاز به سرمایه های مادی و اقتصادی داشته باشد، نیاز به سرمایههای معنوی، حمایتی و فکری دارد. نیاز به احساس مسولیت در وجود مدیران و مسوولین و هم فیلمسازانش دارد و اگر چنین نباشد «سینمای کودک » هر روز، تکیدهتر و نحیفتر از گذشته میشود. اهمیت واکاوی این موضوع سبب شد پژوهشگر ایرنا با "بابک نبی زاده"، نویسنده و کارگردان به گفت و گو بنشیند که مشروح آن را در ذیل میخوانید:
سینمای کودک، یکی از علمی ترین گونه های سینمایی در دنیا است
نبی زاده پیرامون سینمای کودک و ماهیت آن گفت: سینمای کودک از آن رو که با علوم تجربی و روانشناختی نسبتی مستقیم دارد، یکی از علمی ترین گونه های سینمایی در دنیا است. توجه به این گونهی سینمایی، از آن جهت اهمیت دارد که این گونه، عناصر مشترک و متعددی با ذائقه و میل کودکان دارد. زنده شدن تخیلات و رویا های کودکان به واسطهی عناصری تاثیرگذار چون، تصویر، داستان، رنگ، صدا و موسیقی، از عناصر جذاب و مورد علاقه ی کودکان است.
این کارگردان در ادامه بیان داشت: چنانچه هر انسانی از کودکی با سینمایی هدفمند کنار آمده و رشد کرده باشد، دارای ذهنی تحلیلگر و مکاشفهگر میشود و میتواند، زندگی آینده خود را با تمام جزییاتش برای خود تفسیر و برنامه ریزی کند. در پی کاوش های باستان شناسان و پژوهش های به عمل آمده توسط دانشمندان و رفتارشناسان رشته های مختلف علوم انسانی، مشخص شده، از همان زمان که انسان نخستین، تصاویر را بر دیوارهی غارها نقاشی میکرد، انگیزه و معیارش نیاز و یا تسلط، بر طبیعت و دنیای پیرامون خویش بوده است.
نبی زاده افزود: هنر به تصویر درآوردن موضوعاتی که ذهن انسان نخستین را درگیر خود میکرده، از غذا، آتش و شکار حیوانات وحشی گرفته، تا نجواها، آوازهای شبانه، برگزاری مراسم های گوناگون آیینی، همه و همه، با انگیزه رساندن پیام همراهی و گاه هماوردی انسان با هستی، طبیعت و خدایان بوده است . انسان نخستین هنگامی که طرح هایی را بر دیوارهی غارها، نقش میزد، پس از ثبت این تصاویر، به آن نگاه میکرد، یا به آن میاندیشید و در نهایت، این انرژی تصویر گری، او را به آرامش میرساند و یا در آینده ای نزدیک او را بر شکارش فائق میگرداند و این باور به اعجاز تصویر و تصویرگری بود که موجب شد، انسان سرانجام بتواند بر طبیعت مسلط شود، زندگی را درک کند و خود، بخشی از پیکره ی ماندگار هستی شود. از این رو، همیشه و همواره ارزش و تاثیر هنرهای بصری بر انسان پوشیده نیست و از همین روست که سینما و تاثیرات آن نیز، میتواند مانند ویژگیهای وراثتی، در پیکره و نهاد آدمی، از نسلی به نسلی دیگر منتقل شود.
وضعیت سینمای کودک
نبی زاده در خصوص وضعیت سینمای کودک در حال حاضر اظهار داشت: باید کمی صادقانه ببینیم و با واقعیت با این سوال روبرو شویم. سینمای کودک وضعیت متزلزل و نابسامانی دارد. مثل یک بیمار است که با جسمی ناتوان، و زخمهایی بسیار بر پیکر نحیفش، در گوشهای رها شده و کسی هم توجهی به اوضاعش ندارد و اگر با این واقعیت کنار بیاییم، ممکن است بتوانیم اقدامی موثر برای درمان یا ترمیم زخمهایش انجام بدهیم.
وی افزود: واقعیت این است که در برخورد با مسایل کودکان، باید کمی ریشهای و ساختارگرایانهتر عمل کنیم. یعنی، اصلا از سینما بگذریم و به مسایل و نیازهای زیستی خود کودکان توجه کنیم. ببینیم که تاکنون برای کودکان که ارزشمندترین سرمایه های این سرزمین هستند چه برنامه هایی تدارک دیدهایم؟ به جز دفتر و کتاب مدرسه آنها را با چه رویکردهای دیگری برای تجربهی واقعی زیستن مواجه کردهایم؟ چقدر آنها را با طبیعت، و با رویکردهای معنایی پیرامونشان آشنا کردهایم؟ چقدر از آنها خواستهایم که دنیای اطرافشان را خوب ببینند و تحلیل و تفسیر کنند؟ و چقدر خوب صحبت کردن را به آنها یاد دادهایم؟ بنظرم اساسا، پیش از بررسی « سینمای کودک » باید تمرکز و توجه اصلی را بر خود کودکان بگذاریم، آن وقت سینما نیز جای خود را پیدا میکند.
سینمای کودک از گذشته تا حال
نبی زاده درباره وضعیت سینمای کودک و تغییرات آن نسبت به گذشته گفت: به نظر من به جای تغییر، بهتر است بگوییم سینمای اکنون کودک، دارد از گذشتهاش الهام و تاثیر میگیرد. در واقع، همین جاست که میشود ماجرای انتقال صفتهای اختصاصی در شخصیت این گونهی سینمایی را از نظر علمی بررسی کرد.
وی بیان داشت: در بدن انسان، ژنها تاثیرات یا خصوصیات فردی را به یکدیگر منتقل میکنند و همانگونه که موجودات در مسیر وراثت، صفات بارز خود را به نسلهای بعد منتقل میکنند، اینجا نیز سبک و لحن روایی از نسلهای گذشته منتقل میشود و همین جاست که پایههای شکلگیری یک سینمای هویتمند، بنا میشود. به عبارتی، اکثر فیلمسازان کنونی کودک و نوجوان، با تاثیراتی که از دیدن فیلمهای زمان خود در دوران کودکیشان گرفتهاند، اکنون ایده پردازی میکنند و فیلم میسازند.
این کارگردان ادامه داد: امیر نادری، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مجید مجیدی، ابراهیم فروزش و در نسلهای بعدی سیروس حسن پور، مرضیه برومند، محمد علی طالبی، رهبر قنبری و برخی دیگر از بانیان و سردمداران سینمای گذشته کودک ایران بودند، که بسیاری از فیلمسازان جوان امروزی تاثیرات بسیاری از این فیلمسازان گرفتهاند. منتهی مساله اینجاست که زمانی تاثیرات و تغییرات صورت گرفته در سینمای کودک، در راستای یک سیر تکاملی خواهد بود که اهمیت و تمرکز بر روی کودکان امروز، نیز چونان اهمیت و حمایت های دوران گذشته باشد، در غیر اینصورت متاسفانه شاهد پس رفت این نوع سینما خواهیم بود که نشانه هایش در سال های اخیر نیز کمی بارز شده است. سینمای کودک بیش از آنکه نیاز به سرمایه های مادی و اقتصادی داشته باشد، نیاز به سرمایههای معنوی، حمایتی و فکری دارد. نیاز به احساس مسولیت در وجود مدیران و مسوولین و هم فیلمسازانش دارد و اگر چنین نباشد «سینمای کودک » هر روز، تکیدهتر و نحیفتر از گذشته میشود.
راهکارهایی برای خروج از رکود
نبی زاده در خصوص علت رکود سینمای کودک و راهکارهای موثر در این زمینه گفت: شما به موضوعات و سرفصل های درسی در دوران تحصیلی مقطع دبستان و راهنمایی و دبیرستان نگاه کنید و بررسی کنید که چه تعداد از این سرفصلها در طول زندگی دانش آموزان و در مناسبات ارتباطی و یا آینده شغلی آنها کارکرد قطعی دارند؟ باید در شیوه و نگاه نظام آموزشی و پرورشی سرزمین مان تجدید نظری آسیب شناسانه صورت بگیرد. به نظر میرسد رویکرد های آموزشی در کشور ما، هنوز که هنوز است، بر اساس نگاهی قدیمی و سنتی پیش میرود و این در حالیست که در دنیای جدید، علم و اساسا رویکرد های آگاهی، از صور و فرمهای تازه و تغییر شکل یافتهای، جذب سلولهای مغز کودکان میشود. علاقه و وابستگی کودک به «دیدن» از سال های دور، انگار در سلولهای گیرندهی مغز او مانند یک خصیصه وراثتی طراحی شده و از همین رو است که ورود علم به دنیای سینما و هنر امری واجب و لازم بنظر میرسد.
این کارگردان ادامه داد: همانطور که گفتم، کودکان امروز با تصاویر، ارتباط سریع تر و موثرتری میگیرند. پس میشود برای بسیاری از موضوعات و دروس آموزشی، فیلم های کوتاه تهیه کرد و به جای تدریس سنتی و ملال آور، ویدیو و فیلم آن درس را برای دانش آموزان پخش کرد. میتوان در مدارس، سالن هایی با حداکثر ظرفیت مثلا چهل نفر( یک کلاس درسی) طراحی و ساخته شود. و به این طریق است که ما میتوانیم سینما را وارد زندگی کودکان کنیم.
نبی زاده توضیح داد: در کل و برای عبور (نجات) سینمای کودک از وضع حاضر چند پیشنهاد به نظر من میرسد:۱. حمایت و همراهی رسانه ملی از فیلم های کودک که متاسفانه مدتی است اساسا با مقوله سینما فاصلهای مبهم و دور گرفته است.۲- پخش فیلم های کودک از پلتفرمها و شبکه های ویدیوی اینترنتی در طول سال ۳- تغییر زاویه دید آموزش و پرورش در خصوص سینمای کودک و اضافه شدن یک درس با عنوان هنرهای بصری مثل تاتر یا سینما، به سرفصل دروس مقاطع تحصیلی. به عنوان اولین کشور در دنیا ۴- تصحیح قواعد اکران سینمای کودک و تخصیص سالن های مخصوص کودکان در سراسر کشور و ارایه ی امتیازات یا تسهیلات به پخش کنندگان یا سینما دارانی که نمایش دهنده و خواهان فیلم های کودکان هستند. همین امتیازات موجب رقابت بین پخش کنندگان و موجب رشد این نوع سینما خواهد شد۵- تعیین و تثبیت متولی سینمای کودک در کشور. اینکه نهادی تولید و حمایت آثار کودکان را بر عهده دارد و نهاد دیگری برگزار کنندهی جشنواره فیلم کودکان است، موجب بینظمی و نابسامانی این گونهی مهم سینمایی و پیش آمد اختلافات زیادی میشود و ۶- فروش، پخش و اکران فیلمهای کودکان در عرصه ی بین المللی.
وی در پایان گفت: به نظر من بر خلاف نظر بسیاری از همکاران و صاحب نظران در این رشته، اگر هر گونه دیگر سینمایی در این کشور بتواند بدون حضور و حمایت دولت، استقلال و هویت پیدا کند، «سینمای کودک» ایران تنها مسیر و دریچهاش برای تنفس و پیشرفت، حمایت دولتی است. مسولان دولتی همانطور که برای مدال آوری ورزشکاران این سرزمین ارزش و اهمیت قائلند، برای کودکان و فیلمسازان کودک نیز باید اهمیت قائل باشند و کسانی هم باید به کودکان این کشور و موفقیتهایی که آیندهی این موجودات هوشمند و ظریف را رقم می زند توجه کنند.