خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: دولت ترکیه که خود را وارث امپراطوری عثمانی می داند، از زمان آتاتورک رویا که نه بلکه سودای تجدید حیات آن امپراطوری را داشته است اما واقعیت آن است که این سودا بیش از آنکه موجب انگیزش جامعه ترکیه در مسیر اعتلا شود، این جامعه را هر روز به قهقهرا کشانده است.
ترکیه جدید بر مبنای اراده قدرت های بزرگ ایجاد شد و منادی پان ترکیسم بود که هدف استعمار یعنی فعال کردن گسل های قومی و نادیده گرفتن اولویت اسلام را تأمین می کرد
ترکیه جدید هنوز نتوانسته سر از ویرانه عثمانی برآورد؛ زیرا ترکیه جدید یک دولت مبتنی بر اراده مردم ترکیه نبود بلکه بر مبنای اراده قدرت های پیروز جنگ اول جهانی ایجاد شده و طبیعی است آن قدرت ها اجازه خروج از دایره اراده خود را به دست نشاندگان خویش نمی دهند.
به همین دلیل دولت های ترکیه از همان آغاز با آنکه تنها منطقه استانبول در قاره اروپا قرار دارد، خود را از آسیا جدا کردند و امیدوار بودند با این اقدام، در اروپا مورد استقبال قرار گرفته و در چارچوب موازین اروپایی حقارت میراث داری شکست از اروپا را جبران کنند. غافل از این که در صفحه شطرنج اروپا همواره به عنوان یک پیاده نظام به شمار می آید که باید قربانی شود.
ترکیه جدید منادی پان ترکیسم شد و در چارچوب این تفکر سودای احیای عثمانی در سر پروراند، غافل از اینکه عثمانی نه با تاکید بر نژاد تُرک بلکه تاکید بر تفکر اسلامی (فارغ از قرائت متعصبانه از آن) اقوام مختلف را در خود جای داده بود و در آن کُرد، تُرک، عرب و غیره، جامعه عثمانی را تشکیل می دادند.
اساسا حربه فروپاشی عثمانی نیز فعال کردن گسل های قومی و خارج کردن اولویت اسلامی از سوی استعمارگران بود.
اقبال اولیه حزب اخوانی «عدالت و توسعه» ناشی از امید اقوام مختلف این کشور به کنار گذاشتن تفکر پان ترکیسم و برتری تفکر اسلامی بود که در عمل محقق نشد
اما ترکیه جدید با آنکه در جغرافیای آن اقوام مختلف زندگی می کنند، جریان پان ترکیسم را تشویق کرد و عملا جامعه ترکیه را به سمت قطب بندی سوق داد؛ مشکلی که تاکنون باقی است.
با روی کار آمدن اسلامگرایان در ترکیه انتظار می رفت که تفکر پان ترکیسم که در واقع تاکید بر برتری قومی تُرک دارد، کمرنگ شده و از سوی دولت ترکیه پیگیری نشود. به همین دلیل است که حزب اخوان المسلمینی «عدالت و توسعه» در انتخابات اولیه با اقبال گسترده از سوی اقوام ترکیه روبرو شد و این حزب آرایی که از غیر ترک ها به دست آورد، بسیار زیاد و چشمگیر بود.
اما به مرور این حزب اسلامگرا در مسیر اسلاف خود گام برداشت. موضوعی که به شدت اقوام دیگر را نسبت به آینده نگران کرد. هر چند دولت ترکیه مدعی است که بازگشت به تفکر پان ترکیسم را با هدف ایجاد یک ائتلاف از کشورهای ترک زبان در جغرافیای آسیای میانه دنبال می کند تا به زعم خود بتواند ترکیه آینده را در مقام رهبری این دولت های ترک زبان در عرصه نظام منطقه ای و بین المللی جایگاه بخشد اما واقعیت آن است که این سیاست، به دلیل تاریخی و جغرافیای سیاسی امکان حصول ندارد و تنها اقدامی است که هزینه های امنیتی سنگینی را بر دوش ملل منطقه و خصوصا مردم ترکیه تحمیل کرده است.
با شروع بحران در سوریه دستور العمل جدیدی برای ترکیه نوشته شد و آن عدول از تنش صفر به تنش صد با همسایگان بودبا همین افق بود که تئوری «تنش صفر با همسایگان» از سوی داوود اوغلو از رهبران و موسسین اولیه حزب عدالت و توسعه و وزیر امور خارجه وقت ترکیه مطرح شد اما با شروع بحران در سوریه دستور العمل جدیدی برای ترکیه نوشته شد و آن عدول از تنش صفر به تنش صد با همسایگان بود. با همکاری در پروژه غربی، عبری و عربی علیه سوریه و بعد عراق، ضمن اینکه مزد این همکاری را خصوصا از دولت های متمول خلیج فارس دریافت و از طریق سرقت منابع سوریه و عراق کمبود های مالی خود را جبران می کند، ترکیه امیدوار بود بخش هایی از این دو کشور را نیز ضمیمه خاک خود کند. تجاوز و اشغال بخش هایی از خاک سوریه و عراق در همین چارچوب انجام شده است.
با توجه به بیداری اسلامی در کشورهای عربی که عمدتا با روی کار آمدن جریان اخوان المسلمین در کشورهایی مانند مصر و تونس همراه بود، دولت اخوانی ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان مجددا سودای امپراطوری عثمانی را در سر پروراند و منادی آن شد اما این بار نه با تفکر نژادی پان ترکیسم بلکه امپراطوری مبتنی بر تفکر اخوان المسلمین. دولت فعلی ترکیه تنها دولت اخوان المسلمینی در جهان محسوب می شد و ترکیه امیدوار بود این تجربه هر چند کوتاه بتواند به آن جایگاه رهبری دولت های اخوانی در منطقه را بدهد.
اردوغان به دنبال احیای امپراطوری عثمانی مبتنی بر تفکر اخوان المسلمین بود اما شکست پروژه تروریسم تکفیری در عراق و سوریه، رئیس جمهور ترکیه را مجددا به پروژه پان ترکیسم و قفقاز و آسیای میانه سوق داداما شکست پروژه تروریسم تکفیری در سوریه و عراق و گسترش نفوذ محور مقاومت به رهبری ایران در منطقه، همچنین نگرانی رژیم های عربی خلیج فارس خصوصا عربستان و امارات از قدرت یابی اخوانی ها اجازه نداد تا این سودای اخوانی اردوغان ره بجایی ببرد.
لذا اردوغان مجددا به پروژه پان ترکیسم و قفاز و آسیای میانه بازگشت. جنگ اخیر قره باغ و همکاری ترکیه با آذربایجان موجب شد تا ترکیه این بار با صدای بلندتری منادی محور ترکی شود.
همه این اقدامات ترکیه در حالی انجام می گرفت که اردوغان در داخل با چالش های بسیار جدی روبرو بود. از یک سو برخی از موسسین اولیه حزب عدالت و توسعه از اردوغان و عدالت و توسعه فاصله گرفتند مانند عبدالله گل و بعدها داوود اوغلو، از سوی دیگر گسل های قومی در ترکیه به دلیل تبعیض نژادی و فشارهای شدید امنیتی فعال شد، همچنین میزبانی از تروریست های تکفیری موجب گسترش ناامنی در سطح جامعه شده است حال آنکه شاهد کاهش اقبال جامعه به حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان هم هستیم.
هزینه هایی که طرح های بلند پروازانه اردوغان بر جامعه ترکیه تحمیل کرده است، خارج از توان ترکیه است. اردوغان که نگران فرو افتادن از قله قدرت به دلیل مشکلات داخلی بود، ترکیه را در گستره ای از شمال آفریقا تا قفقاز، یمن، خلیج فارس، افغانستان و مدیترانه درگیر کرد و این موضوعی است که خارج از توان ترکیه بود و نه تنها اردوغان را از مشکلات داخلی نجات نداد بلکه نتیجه ای کاملا معکوس داشته و مشکلات اردوغان و دولت ترکیه را افزایش داده است. ترکیه یکی از بدهکارترین کشورهای جهان است و اقتصاد آن به دلیل انتخاب های اشتباه دولتمردانش فروپاشیده است. حجم گسترده ای از سرمایه ها به دلیل ناامنی اجتماعی و سیاسی از کشور خارج شده است و فعلا این کشور جذابیتی برای سرمایه گذاری های خارجی هم ندارد. سقوط آزاد ارزش لیر در برابر ارزهای خارجی، در سایه بحران کرونا و ناتوانی دولت در مهار آن عملا اقتصاد ترکیه را فروپاشیده است. در واقع رهبری سودا زده اردوغان، ترکیه را بر لبه پرتگاه قرار داده است.