مرجانه گلچین بازیگر قدیمی سینمای ایران متاسفانه مادرش را که چند سال در بستر بیماری بود از دست داد. مرجانه گلچین سال های آخر عمر مادرش در کنار او بود و از او پرستاری می کرد. امروز ویدئویی از گریه های مرجانه گلچین در مراسم ختم مادرش رامی بینید.مرجانه گلچین زادهٔ ۲ اسفند ۱۳۴۷بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایرانی است.. مرجانه گلچین روایت عجیبی از قهر رضا عطاران تعریف کرد.
به گزارش رکنا،بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون اعتقاد دارد که اگر میخواهند میانِ بازیگران سینمایی و تلویزیونی خطکشی کنند با افتخار میگویم بازیگر تلویزیونم. چرا که در این شرایط بحرانی سریال میسازد و تماشاگرانِ زیادی هم دارد.
نقشهای متفاوتی از او دیدیم؛ بسیار جدّی و بسیار کمدی! در نیمه دوم دهه شصت، بازیگر معروف و مشهور سریالهای تلویزیون بود و اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد توانست چهره قابل قبولی در میان عامه تماشاگران از خود به نمایش بگذارد. به تعبیرِ خودش «مرجانه گلچین» با سریال "بزنگاه" رضا عطاران تولد دیگری داشت.
او با سریال «آینه» به تلویزیون پا گذاشت؛ در زمان بازی در این سریال، 19 ساله بود و بعد از این سریال به تئاتر و سینما نیز راه پیدا کرد. گلچین از سال 1368 و بعد از بازی در مجموعه تلویزیونی "ازدواج پر ماجرا"، تا سال 1385 از تلویزیون دور بود. بالأخره بعد از 13 سال با مجموعه تلویزیونی "زیرزمین" به تلویزیون بازگشت.
بازی گلچین در ابتدا در ژانر جدّی و موقعیتهای اجتماعی بوده، اما از سریال "زیرزمین" بود که گلچین رنگِ جدیدی به بازی خود داد و کمدی را هم تجربه کرد و بعد از آن بازیهای متفاوت و درخشان را از او شاهد بودیم. شاید بازی او در فیلمهای "شب بیست و نهم" و "چشمهایم برای تو" در ذهن مخاطب عام مانده باشد.
او در دهه 1370 بیشتر به سینما پرداخت اما در عرصه سینما هم چندان پررنگ ظاهر نشد. بالأخره بعد از مدتها رضا عطاران با سریال "بزنگاه" این بازیگر را به دوران اوج خود بازگرداند. مرجانه گلچین اخیراً سریال "بوتیمار" را روی آنتن داشت که این شبها هم در شبکه تماشا، بازپخش میشود. «شب عید» را با حمید لولایی و "زوج یا فرد" را با هدایت هاشمی، مهران غفوریان و مهران رجبی ویژه عید نوروز روی آنتن داشت. با سعید آقاخانی و رضا عطاران و بسیاری از طنازانِ سیما کار کرده اما هنوز تجربه کاری با مهران مدیری نداشته است.
گفتوگویی با او داشتیم که صحبتهای قابل تأملی درباره خطکشیهای بین بازیگران سینما و تلویزیون و خیلی از موارد دیگر داشته که مشروح آن در ادامه آمده است:
قرار بود در "زیرزمین" نقشِ مفصلی داشته باشم که نشد!
بسیار سؤال میشود در مورد اینکه چرا 9 سال کار نکردید و سکوت کردید برای کار نکردن و الان این وجود دارد که بعضیها کار نمیکنند اما هیاهو دارند و شما سکوت کردید و با یک کار خیلی خوب و ماندگار مثل "بزنگاه" برگشتید.
مرجانه گلچین: من 9 سال به دلایل شخصی کارِ تصویر نکردم و البته به این معنا نبود که اصلاً در این فضا نباشم. رادیو و تئاتر کار میکردم؛ یک برنامه روتین رادیویی در شبکه رادیو ایران داشتم و همچنین چند شبکه سراسری دیگر. بعد از آن 9 سال که کار تصویر نکرده بودم برگشتم, اولین مجوعهای که کار کردم پیشنهاد آقای شاهمحمدی برای بازی در مجموعه "کلانتر" بود که یک اپیزود به نام «سهراب» را بازی کردم.
بلافاصله علیرضا افخمی برای مجموعه "زیرزمین" پیشنهاد همکاری دادند که قرار بود البته نقش، خیلی مفصلتر باشد بعداً در حین فیلمبرداری متوجه شدم که نقش کوتاه است و این اتفاق نیفتاد. فکر میکنم از "بزنگاه" که رمضان سال 1387 روی آنتن رفت و آن سریال فضای بسیار خوبی داشت به صورت جدّی برگشتم.
مرجانه دیگری در "بزنگاه" متولد شد
خیلی سریال عجیبی بود.
مرجانه گلچین: برای خود من که در سالهای قبل بازی میکردم چه در زمینه طنز و چه جدّی، نمیدانم چرا از این سریال دوباره یک تاریخِ دیگری برایم شروع شد. همانطور که کار جدّی را میتوانم با سریال "آینه" با اینکه قبلتر هم کار کرده بودم سکوی پرتابم معرفی کنم، "بزنگاه" برای معرفی فاصله زمانی بعد از 9 سال معرفی جدیدی بود و بسیاری با این شکل و شمایل جدیدی که در "بزنگاه" ارائه دادم آشنایی نداشتند و یک مرجانه دیگری انگار در بزنگاه متولد شد.
روایتی از قهرِ رضا عطاران
"بزنگاه" خیلی خاص بود و از این جنس کارهای رضا عطاران کمرنگ و کمرنگتر شد...
مرجانه گلچین: اصلا از تلویزیون رفتند. یکسری دلخوریها پیش آمده بود که میگفتند این سریال، کار من نیست. من قصهام یک چیز دیگر است و آن شکلی که الان خروجی کار پیدا کرده کار من نیست. در واقع با یک دلخوری به سمت سینما رفتند. خیلی خوشحالم که موفقیتهای بزرگ و پی در پی به دست آوردند. رضا عطاران جوان مستعدی است که همیشه کارهایش را دوست داشتم و دنبال میکردم و خوشحال بودم که با ایشان در "بزنگاه" همکاری کردم.
دوست دارید با ایشان کار کنید؟
مرجانه گلچین: حتماً همینطور است؛ با کسانی که سابقه همکاری خوب و لذتبخش مثل مهران مهام، سعید آقاخانی داشتهام طبعیتاً دوست دارم باز هم تکرار شود.
قرار بود در "نونخ" باشم
با توجه به همکاری که با سعید آقاخانی داشتید، چرا پس این اتفاق در "نونخ" نیفتاد؟
گلچین: چرا برای "نونخ" با من تماس گرفتند و سرِ اندازه نقش به تفاهم نرسیدیم. قرار بود آن نقشی را بازی کنم که خانم سپاه منصور به زیبایی ایفایش کردند.
من تیمِ بچههای "ساعت خوش" را دوست دارم
در برنامه "دورهمی" آقای مدیری گفتند که دوست دارم با خانم گلچین کار کنم؛ چرا تا به حال این همکاری اتفاق نیفتاده است؟
مرجانه گلچین: واقعاً چندین بار از طرف آقای مدیری پیشنهاد شده نمیدانم که چرا نشد؛ چون معمولاً سرکاربودم و تداخل میان کارها ایجاد میشد. ایشان (مهران مدیری) هم به مزاح مطرح کردند. وگرنه آقای مدیری از کارگردانهایی هستند که خیلی دوستشان دارم و هر بازیگری دوست دارد با ایشان کار کند. خیلی از همکارانم با ایشان شروع کردند. من واقعاً تیمِ بچههای "ساعت خوش" را دوست دارم و طبیعی است هرکدام موفق شدند و کارهایشان را میبینم لذت میبرم.
همیشه دوست داشتم محبوب باشم نه مشهور!
در فضای سریال "بوتیمار" و حتی یک بخشی در "زوج یا فرد" شما را با شکل و شمایلِ یک فعال اینستاگرامی دیدیم. خودتان با توجه به اینکه خیلی مدیریت شده در صفحههای اینستاگرامی و صفحات مجازی خودتان کار میکنید، از بدیها و خوبیهایش برای ما بگویید. جاهایی حتی به خطر تبدیل شده و معضل ایجاد کرده است. حتی این فضا برخی از بازیگران پیشکسوت را آزرده خاطر کرده است. بعضی مواقع با آبرو و اعتبار آدمها بازی میشود و البته برخی همکاران تازهواردتان به خاطر فالوور جذب کردن از آن استفاده میکنند و با اظهارنظر کردن درباره هرچیزی و زیرسؤال بردن عقبه بعضی از بازیگرها، سعی میکنند به هر قیمتی باشند.
مرجانه گلچین: من همیشه آرزو داشتم که محبوب باشم نه مشهور. چون مشهوریت یکسری بایدها و نبایدها و محدودیتهایی را برای فرد به وجود میآورد که هرکسی میتواند با هر اتفاقی خیلی زود سر زبانها بیفتد و یک قاتلی هم که قتلهای زنجیرهای انجام میدهد خیلی زود بین مردم شناخته میشود اما محبوبیتی که حافظ داشته و محبوبیت آدمهای بزرگی که قرنها دیگر پیش ما نیستند و نامشان هنوز به نیکی یاد میشود این یک جایگاه قلبی در بین اذهان عمومی داشتن برای من خیلی خیلی ارزشمند است.
همیشه سعی کردم که جزو آن دسته از آدمهایی باشم که به نیکی از من یاد کنند و وحشت این را دارم که خدایی ناکرده مثلاً یک زمانی نرسد که بگویند اهل حاشیه است و این جملاتی که درباره یک بازیگر و یا هر آدمِ دیگری استفاده کنند محترمانه نیست. همان نکتهای است که مرا از فضایمجازی دورتر نگه میدارد و حتی دورتر نسبت به قبل از کرونا که آدمها به راحتی توسط این صفحه همدیگر را قضاوت میکنند.
چیزهایی در این صفحه میبینم که خیلی برایم عجیب و غریب است؛ اصلاً نمیتوانم هضمش کنم، چطور آدمی میتواند از خصوصیترین بخشهای زندگیاش فیلم تهیهکند و با افتخار بگوید من برای جذب تعداد آدمهایی که مرا دنبال کنند این کار را کردهام. من درباره محیط زیست و دغدغههای اجتماعی و فرهنگیام پُست میگذارم. چیزهایی که خودم را اذیت میکند را به عنوان دغدغه مطرح میکنم.
خشونت و عواقبِ خطرناک آن برای جامعه
امروز یک طوری شده است وقتی کسی فیلم ترسناک کار میکند انگار یک نتایج و دستاوردهایی دارد انگار نوجوان و جوان و کودک امروز خیلی فرق میکند به هر تصویری واکنش نشان میدهد. مصادیق بارزی هم دارد که به شکل عجیب و غریبی در فضایمجازی مورد قضاوتها و روایتهای مختلفی قرار گرفته است. بسیاری گفتند مثلاً یکسری فیلمهای ترسناک اخیراً ساخته و دیده شده چه در خارج از کشور و چه در ایران باعث شده که این اتفاق بیفتد یا مثلاً این فیلمها تأثیرات اینچنینی دارد. به نظرتان این اتفاقات از این همه بسترهای نمایشی نشأت میگیرد و اتفاق میافتد و یا دلایل دیگری دارد؟
مرجانه گلچین: یک زنگ خطر بسیار بزرگ است. پیش خودم میگویم این اتفاقات برای من که در این شرایط سنیام آنقدر تأثیرگذاشته حالا چه برسد به یک بچه دبستانی که نمیتوانیم او را از فضایمجازی جدا کنیم؛ واقعاً چه تأثیرات مخربی میتواند بگذارد. حقیقتاً باید کارشناسان و روانشناسان ما روی این مسئله به جدّیت کار کنند. باید ببینیم چه اتفاقی در اطرافمان میافتد و این خشونتها در انتها به کجا قرار است ختم شود. مهمترین مأمن ما خانوادهمان بود و چقدر بدتر از این ماجراها جوک درست میکنیم؛ وقتی میبینیم این مسائل آنقدر بزرگ میشوند هم باز نگرانکننده است.
معنیِ خطکشی میان تلویزیون و سینما را نمیفهمم
خانم گلچین که در سینمای ایران یک کارنامه خیلی خوبی دارد اما وقتی در تلویزیون بیشتر فعال شد خواه ناخواه انگار سینماییها دیگر یا به او کار ندادند و یا نخواستند به قول معروف در برخی از این گروهبندیها و باندبازیها یا به تعبیر بعضی از پیشکسوتانمان میهمانیهای شبانه که نقش تقسیم میشود یا جایی حتی خود شما گفته بودید که حضور در سینما خیلی سخت شده؛ این سختی چه چیزی است چرا آنقدر کمکار شدید.
مرجانه گلچین: البته باید گلایه کنم باز هم متأسفانه از صنف شما و آن عزیزی که آن مسئله را به آن شکلی که من واقعاً در موردش صحبت نکرده بودم به آن شکل تیتر کردند و در موردش صحبت کردند. من همیشه احترام گذاشتم و اعتقادم بر این است که هر آدمی در هر جایی میتواند راه کج را برود. اینکه حتماً من بازیگری هستم و باید یک آدمی باشم که بتوانم زیر سؤال بروم اصلاً درست نیست. یک آدمی میتواند حتی در خانه باشد اما آدم اصولی و اخلاقی نباشد. بنابراین این گلایهام را باید میکردم و چقدر خوب است اینجا مطرح شد.
نمیگویم این اتفاقات نمیافتد؛ واقعاً این خطکشیها وجود دارد اینکه مثلاً یک کارگردانهایی که به سمت سینما میروند ترجیح میدهند با تلویزیونیها کمتر کار کنند در صورتی که اتفاقاً تلویزیونیها میتوانند طیف وسیعتری از مردم را برای دیدن آن اثر و محصول فرهنگی دعوت کنند.
وقتی سریالی مثل "بوتیمار" ساخته میشود 80 میلیون نفر بیننده همراهش میآید اما در سینما یا در واقع نمایشخانگی تعداد محدودتری مخاطب پایِ آن محصولات مینشیند، چه اشکالی دارد همین بچههای تلویزیون که همه از تلویزیون به سینما رفتند آنجا هم این فعالیت را داشته باشند. من خودم این سؤال را در ذهنم دارم و جوابش را پیدا نکردم که بازیگرهای تلویزیون، بازیگرهای سینما معنیاش را نمیدانم! مگر بازیگری فرق میکند. شما در تئاتر هماناندازه باید ممارست و تمرین کنید و جدّیت داشته باشید که در تلویزیون باید این دقت و ظرافت را در دستور کار داشته باشیم. این خطکشیها را من زیاد نمیفهمم.
من سؤالم این است که آقای عطاران، آقای مدیری و آقای آقاخانی نتوانستند؟
میگویند بازیگری که در تلویزیون زیاد دیده میشود در سینما نمیتواند گیشه را تأمین کند؛ نظر شما چیست؟
مرجانه گلچین: آقای عطاران نتوانستند؟ من همیشه این سؤال را دارم که سعید آقاخانی، مهران مدیری و امثالهم نتوانستند؟ اینها از کجا رفتند؟ همیشه با افتخار میگویم من بچه تئاترم؛ من از تئاتر وارد این حرفه شدم و از این بابت خوشحالم. چون چیزهایی را که به عنوان یک بازیگر حرفهای، باید به من آموزش داده میشد در تئاتر یاد گرفتم. احترام به پیشکسوت، توجه کردن، تمرین کردن، دورخوانی و خیلی چیزهای دیگر را از روی صحنه یاد گرفتم. خیلی از بچههایی که امروز با افتخار میگویند ما بچه سینماییم شاید این همه تمرینهایی که ما در تئاتر داشتیم و همینطور تلویزیون را نداشته باشند.
افتخار میکنم بازیگر تلویزیونم
اینکه امروز حال سینما خوب نیست سرجای خودش حال تئاتریها هم خیلی بد است.
مرجانه گلچین: کرونا بدتر هم کرد. تئاتر همیشه مظلوم است همیشه یک پای ناتوان دارد که تا میخواهد بلند بشود یک اتفاق بهوجود میآید دوباره زمین میخورد. البته این اتفاق برای بچههای موسیقی هم افتاده که مثلِ گذشته نمیتوانند برنامه اجرا کنند. حتی اگر میخواهد خطکشی کنند بگویند بازیگر تلویزیون؛ من با افتخار میگویم بازیگر تلویزیونم که در این شرایط بحرانی که کسی حتی حوصله خودش را هم ندارد، سریالی ساخته میشود و مردم هم پایِ تماشایش مینشینند.
دلم برای روزهای بیماسک تنگ شده!
خانم گلچین دلتان برای چه روزهایی تنگ شده است؟
گلچین: من دلم برای روزهای بیماسک تنگ شده و دلم میخواهد که به همان راحتی که میرفتم تئاتر میدیدم و میرفتم در کافه مینشستم یک قهوه میخوردم یک چایی میخوردم با دوستانم گپ میزدم یک چیزهایی که خیلی راحت از کنارش گذشتم و دیدم وای، اینها چقدر چیزهای مهم زندگی من بودند. دلم برای اخبار خوشحال کننده، صدای موسیقی را از صدای ماشینهایی که رد میشوند شنیدن، تنگ شده است.
چرا در سینما برای زنهای میانسال قصه نوشته نمیشود بیشتر برای جوانهاست؟
مرجانه گلچین: من از این بابت خیلی متأسفم؛ وقتی بازیگری به سن پختگی میرسد آنوقت او را بیرون از گود میگذارند و اتفاقاً زمان استفاده از آن تجارب است. پس کی باید نوبت آن فرا برسد که از آن تجربهها استفاده شود؟ به نظرم بزرگترین اشتباه است. کما اینکه الان اگر منِ مرجانه گلچین در این شرایط سنی "شب بیست و نهم" بازی کنم. شاید چیزی متفاوت از آن چیزی که در 18 سالگی بازی کردم را باید بازی کنم. چون الان تجربه این سنم را دارم دقیقاً وقتی که افراد به سن پختگی میرسند و میخواهند از تجربههای جوانی و حتی خطاهایی که باعث شده در حرفهشان یک جاهایی علامت سؤال برایشان به وجود آید را کنار بگذارند و با چهره جدیدی بیایند، باید بیرون از گود باشند. این اتفاق اصلاً درست نیست.
سریال "آینه" را بیشتر دوست دارید یا "بزنگاه" را؟
گلچین: هرکدام ویژگیهای خودشان را دارند؛ "آینه" برای یک دختر 18 ساله است که تازه کارش را شروع کرده؛ پر از عشق و شور است و پر از عطش برای یادگیری؛ و "بزنگاه" شروع دیگری در دنیای تصویر برایم رقم زد.
آیا دستمزدهای نجومی بازیگران باورکردنی است؟
دستمزدهای عجیب و غریب هم نکته پایانی باشد؛ برخی از این دستمزدها آنقدر عجیب و غریبند که برخی از بازیگران میگویند چرا از این دستمزدها به ما نمیدهند و این تبعیضها به برخی از هنرمندان کاربلد و توانمند ما ضربه زده است.
مرجانه گلچین: من دلم تنگ شده برای آن سالهایی که خیلی دستمزد کوچک میگرفتیم اما خیلی پربرکت بود. البته وضعیت اقتصادی هم اینطور نبود که 100 هزار تومان الان 10 هزار تومان شده! ساعتها تلاش میکردیم تا تئاتری به سرانجام برسد و آنروزها دیگر تکرار نمیشوند. خوشحالم که آن دوره را تجربه کردم؛ دورهای که یک رنوی دو گرفته بودم و از آن لذت میبردم. الان شاید اگر بهترین ماشینها هم زیر پایم باشد احساس خوشبختی نمیکنم و این خیلی بد است.
بسیار دلم میخواهد که همهچیز عادلانه اتفاق بیفتد چه تفاوتی دارد برای بازیگری که در تلویزیون تلاش میکند با بازیگری که در نمایشخانگی، ایفای نقش میکند. آنقدر تفاوت قیمت! البته خیلیها هم فکر نمیکنم واقعی باشد. وقتی حرف از آنقدر میلیارد هست چقدر باید این فیلم و سریال بفروشد که به آن بازیگر دستمزد بدهند؛ نمیدانم، واقعاً این آمارها و دستمزدها واقعی است؟ اگر هم درست است خیلی ناعادلانه است.
چقدر دستمزد شما با آنها تفاوت است.
مرجانه گلچین: خیلی خیلی متفاوت است خیلی متفاوت است.
کدام نقش بوده در زندگی شما که برایش دستمزد بالاتری نسبت به کارهای دیگرتان گرفتید؟
مرجانه گلچین: مطمئنا در نمایشخانگی بوده، چون آنجا یک مقدار با تلویزیون فرق دارد.
منبع: تسنیم
این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد.