محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا درباره شبهات ایجادشده درخصوص انتصابات علیرضا زاکانی، شهردار تهران میگوید: علیرضا زاکانی اخیراً داماد خود را منصوب کرد و بعد از علنی شدن آن و انتقادات فراوانی که به این موضوع شد، اعلام کرد دامادم، قرار نیست حقوق بگیرد. او مدتی قبل بخشنامهای صادر کرده بود که کسی نباید استخدام جدید بشود و در شهرداری حتی به صورت افتخاری نیز کسی را استخدام نکنیم؛ بنابراین اصولاً وجدان عمومی باور نکرده که این انتصاب براساس شایستهسالاری صورت گرفته باشد.
مهاجری میافزاید: علیرضا زاکانی در هیچ سمتی در گذشته مدیر موفقی نبوده است و اکنون نیز مهر ورودی به شهرداری خشک نشده، ابهاماتی در مورد عملکردش به وجود آمده است. زاکانی در دوران مدیریت در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز کاملاً ناموفق بود. در زمان نمایندگیاش در قم نیز کار خاصی نکرد. قبلا نیز در سمتهای دیگری در دورههای مختلف نمایندگی قرار گرفت که سابقه خوبی به جا نگذاشت. حتی آقای حسینیان نیز بابت غیبتهای مکرر او و سوء استفاده از وقت مجلس برای کارهای شخصی انتقاد کرده بود. نه تنها درباره انتصابات او شبهاتی وجود دارد، بلکه حتی شبهاتی درباره متناسب بودن مدرک تحصیلی اش با تصدی شهرداری هم به وجود آمده است. او در این مدت ورودش به شهرداری تهران نیز برنامهای ارائه نکرده است. من فکر میکنم وجود آقای زاکانی تنها تبدیل به رنجی برای دولت رئیسی باشد.
محمد مهاجری میگوید: «طبیعی است که رئیس جمهوری از جناح و باند خود وزرا و معاونینش را منصوب کند. اما ایراد آنجایی است که ابراهیم رییسی ادعا کرد که در دولتم فراجناحی هستم. به اعتقاد من این ادعا در حد یک شوخی است. چیزی به نام فراجناحی در سیاست وجود خارجی ندارد و آدمها وابسته به جناح یا وابسته به اشخاص هستند.»
او میافزاید: «در مورد ابراهیم رییسی هم همینطور است. اگرچه در مورد بعضی از انتصابها باید عملکرد آینده چهرهها را دید و نظر داد. من از انتصاب برخی از آنان دفاع میکنم، اما این مسئله شمول اکثریتی ندارد. یعنی مشخص است که برخی دولتمردان فعلی در سمت قبلی خود هیچ هنری نداشتند و یا عملکردشان درخشان نبوده یا بسیار ضعیف بوده است. درحالیکه ابراهیم رئیسی از میان اصولگرایان نیز میتوانست از معاونان یا وزاری کارآمدتری استفاده کند.»
مهاجری تصریح میکند: درست است که اغلب منصوبین از حلقه مدیران احمدینژاد، جبهه پایداری و حلقه دانشگاه امام صادق است، اما ممکن است این مسئله عمدی نبوده باشد. به هر حال تعداد محدودی خارج از این سه دسته انتصاب شدهاند. من اعتراض اصولی به این موضوع ندارم. هر دولتی حق دارد کسانی که قبولشان دارد و به آنها اعتماد دارد، به کار بگمارد. بحث ما این نیست که دولت رئیسی باید از اصلاحطلبان یا اصولگرایان معتدل در سمتها انتخاب میکرد.
او در پاسخ به اینکه چرا اصولگرایان با وجود انتقاد به احمدینژاد، از مدیران او استفاده میکنند،میگوید:«باید توجه داشت که افرادی که از سوی آقای رئیسی برای سمتهای مختلف انتخاب شدند از جمله کسانی هستند که احمدینژاد را قبول ندارند.صرف اینکه کسی در آن دولت بوده معیار نیست، اما این چهرهها اگر مناسب بودند،در همان دولت آقای احمدینژاد عملکرد موفقی ازخود نشان میدادند.»
مهاجری درباره چهرههای نظامی دولت رئیسی میگوید: «در مورد افرادی که از سپاه به کابینه رییسی وارد شدهاند، در مقابل بخش مدیران احمدینژادی و جبهه پایداری چندان قابل توجه نیست. باید به این مسئله نیز توجه کرد که برخی از آنهایی که از سپاه آمدهاند معدل عملکردی بدی ندارند. من شخصا مدافع حضور سعید محمد حتی در وزارت مسکن و شهرسازی آقای رئیسی بودم و فکر میکنم آقای رستم قاسمی نیز میتوانست عملکرد مثبتی در وزارت نفت از خود نشان دهد.
این فعال سیاسی اصولگرا تاکید میکند: «اگرچه نمیتوان فامیلسالاری را به دولت آقای رئیسی نسبت داد، اما گروهسالاری و باندسالاری در آن دیده میشود. پیشبینی من این است که دولت در اولین سالگرد خود دچار تغییراتی شود.»
2323