به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، زندهیاد چنگیز جلیلوند در گفتوگویی که در بخش تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران نگهداری میشود و پنجم اردیبهشت ۱۳۸۶ توسط جواد طوسی، غلام حیدری و سیمون سیمونیان انجام شده است، از هنر دوبله و خاطراتش در این عرصه گفته است.
چنگیز جلیلوند متولد ۶ آبان ۱۳۱۹، دوبلور و مدیر دوبلاژ شناختهشده دوم آذر ۱۳۹۹ بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
او صحبتهایش را در این ویدئو که به بهانه سالگرد تولدش توسط موزه سینما منتشر شده است، اینطور آغاز میکند: «به نام خداوندِ بخشنده رحمگستر. من عشق را با نام تو آغاز میکنم، در هرکجای عشق که هستی، آغاز کن مرا. گشتهام در جهان و آخرِ کار دلبری برگزیدهام که مپرس. واقعا در این همه شغلها و کارهای مختلفی که در دنیا هست، من نمیدانم چهطور شد که این شغل را انتخاب کردم.»
جلیلوند که پرآوازهترین گویندگیهایش در فیلمهای سینمایی خارجی بهجای مارلون براندو، پل نیومن، کلینت ایستوود، دین مارتین، سیلوستر استالونه، جانی دپ و... و در فیلمهای سینمایی ایرانی بهجای محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملکمطیعی، ایرج قادری، سعید راد و... بود، ادامه میدهد: «من شیرازی هستم، تا ۷ سالگی در خود شیراز بودم و بعد شغل پدرم، ایجاب کرد که به تهران بیاییم. اولین فیلمی که مرا علاقهمند کرد، نه این که به این کار کشیده شوم، ولی خب فیلمی بود که خیلی به آنها فکر کردم، فیلم «فاتح» بود که جان وین بازی میکرد و مرحوم محتشم به جای او صحبت میکرد. صدای شاهانه محتشم مرا گرفته بود و فکر میکردم چهقدر خوب است که بشود اینطور جای سردار حرف زد. فکر نمیکردم که کاش سردار شوم و نقش سردار را بازی کنم، نه، فکر میکردم که چهقدر خوب است که بشود اینطور صحبت کرد، مثل این سردار. به خانه که میرفتم ادایش را درمیآوردم.»
او با ذکر خاطراتی از دوران فعالیتش میافزاید: «وقتی در فیلمهای خارجی اجرای نقش میکردم، مثلا یک کارگردان یا یک تهیهکننده آن فیلم را میدیدید و میپرسید این کیست؟ میگفتند جلیلوند. میگفت پس این فیلم فارسی که در حال تهیهاش هستیم و به صدابرداری رسیده است، به جای آقای مهدوی، این صدا خیلی خوب است، بیاوریمش به جای مهدوی صحبت کند یا جای آقای صارمی. خاطرم هست که یک بار جای حیدر صارمی صحت کردم. هنوز هنرپیشههای درجه یکی نیامده بودند که سینما را تسخیر کنند. همان کسانی که در رادیو و در نمایشنامهها بازی میکردند، رل اول سینما میشدند. مثلا امیر فضلی هنرپیشه رادیو بود یا آقای مصدق. آقای تابش هم همینطور، اینها بعدا به سینما آمدند.
این دوبلور ادامه میدهد: «وقتی به جای پل نیومن در «یک نفر آن بالا مرا دوست دارد» صحبت کردم، همان انگیزهای شد که سیامک یاسمی گفت فیلم فردین را میخواهیم همچین لاتی بسازیم و جلیلوند را بیاوریم اینطوری جای فردین صحبت کند و فیلم «آقای قرن بیستم» و بعد «گنج قارون» شد که من تقریبا همان مایهای که برای پل نیومن صحبت میکردم را با تم جنوب شهری و جاهلی خودمان قاطیاش کردم و «گنج قارون» شد.»
جلیلوند با بیان اینکه «من فکر میکردم این عشق است، من عاشقانه این کار را دوست دارم»، میافزاید: «من دو نفر را در دنیا دوست دارم، یکی عشقم است و یکی کارم که عشقم است. من دو نفر را در دنیا دوست دارم، کارم برایم مانند نفر است، مثل این که یک نفر را دوست داشته باشم و عاشقانه به او عشق بورزم و به آن ایمان دارم و نسبت به آن حساسم. تا یک ذره ضعف احساس میکنم میگویم چرا؟! چرا من این را اینطور گفتم؟! این باید تکرار شود. آن پسندیده نشد. مدیر دوبلاژ میگوید آقای جلیلوند خوب بود، میگویم یک چیزی کم داشت، من خودم میدانم. اجازه دهید، خواهش میکنم من یک بار دیگر این تکه را بگیرم.»
او در پایان چنین میگوید: «آب و خاکم را دوست دارم. اصلا انگیزه این که نشستهام اینجا و با شما حرف میزنم، چیست؟! عاشق این مملکت بودن است دیگر. عاشقِ این مُلکم و هیچجوری هم نمیتوانم ولش کنم. عزیزترین کسان من، نوههایم در آمریکا هستند و دلشان برای من لک زده است ولی منم دلم لک زده است برای اینجا. میروم یک سر میبینمشان ولی ۵ روز که میمانم دیوانه میشوم و برمیگردم بلافاصله اینجا. من یک خصوصیات، یک چیزهای خوبی دارم که اصالت دارد. به هر حال این خاک را دوست دارم، عاشقش هستم، عاشق مردمش هستم، عاشقِ خودِ خاکش هستم، عاشق همه چیزش هستم و امیدوارم خداوند تن سالم به من بدهد بتوانم دینی را که به دوستداران دوبله دارم، دینی را که به کسانی که صدایم را دوست دارند و مرا حمایت میکنند دارم، به جا بیاورم و از خجالتشان دربیایم و از این همه محبتی که به من میکنند سپاسگزارم و امیدوارم با کارهای خوبی که در سینما انجام میدهم جوابگوی همه محبتهایشان باشم، عاشق همهیتان هستم.»
۵۷۲۵۹