استراتژی آسیای واشنگتن همواره با نظامی گری و جنگ طلبی افراطی همراه بوده است؛ هم «باراک اوباما» و هم «دونالد ترامپ» رؤسای جمهور سابق آمریکا بدنبال تحکیم هژمونی باقی مانده کشورشان در آسیا بودند و در این بین اوباما به استراتژی «بازگشت به آسیا» روی آورد و ترامپ نیز هدف به اصطلاح «ایندو پاسیفیک (اقیانوس هند-اقیانوس آرام) آزاد و باز» را تعریف کرد.
نکته اینجاست که در هر دو استراتژی فوق، ثروت روز افزون و نفوذ سیاسی و قدرت نظامی چین به عنوان تهدید توصیف شدند.
در این بین، «جو بایدن» رئیس جمهور فعلی آمریکا نیز در حال ادامه اولویت نظامی قدیمی واشنگتن در آسیاست.
دولت بایدن به منظور مقابله با چین اجرای مجموعه طرح های دفاعی بلندپروازانه ای را در منطقه به اصطلاح «هند-اقیانوس آرام» آغاز کرده است؛ آمریکا ژاپن را به توسعه سلاح های مافوق صوت و گسترش برد موشک های کروز ضد کشتی و سایر موشک های خودران دور برد تشویق می کند.
واشنگتن از طرف دیگر از انتقال موشک های کروز به استرالیا و خرید زیردریایی های هسته ای توسط این کشور حمایت می کند و این بخشی از ائتلاف استرالیا-انگلیس-آمریکاست که یک توافق سه جانبه در حوزه فناوری دفاعی محسوب می شود.
دولت آمریکا در عین حال از تقویت حضور نظامی خود در اقیانوسیه خبر داده است.
اگرچه آمریکا برتری هسته ای بزرگی نسبت به چین دارد اما بایدن هنوز از طرح سلف خود (ترامپ) با محور سرمایه گذاری مبلغی هنگفت در جهت توسعه موشک های کروز هسته ای زیردریایی و توسعه نوع جدیدی از کلاهک های هسته ای «با بازدهی کم» به نام «تریدنت دی پنج» (Trident D۵) و همچنین گسترش سیستم ضد موشکی شمال شرق آسیا و ساخت ناوگانی از ۱۴۵ بمب افکن رادار گریز « B-۲۱» حمایت می کند.
فارن افرز نوشته است که بسیج تجهیزات نظامی بیشتر، نزدیک کردن هر چه بیشتر نیروهای آمریکایی به مخالفان و تحریک اشاعه تسلیحات میان متحدان صرفا باعث می شود که آسیا روز به روز به انباری از باروت تبدیل شود و سیاست بایدن خطر تبدیل حوادث قابل اجتناب به درگیری را افزایش می دهد.
نکته اینجاست که قبل از اینکه آمریکا تصمیم بگیرد که قدرت هسته ای خود را به روز رسانی کند و گسترش دهد، ۳ هزار و ۷۵۰ کلاهک هسته ای در اختیار داشت!
سیاست نظامی گری افراطی دولت آمریکا نه تنها خطر وقوع جنگ و رقابت های تسلیحاتی را افزایش می دهد بلکه در عین حال باعث تضعیف چشم اندازهای مربوط به ثبات و رفاه در آسیا می شود؛ از دیدگاه کشورهای منطقه آسیا، مهم ترین مناطق و حوزه ها، ارتش و نیروی دریایی نیستند بلکه این توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری و تجارت است که برای آسیا اهمیت دارد ولی با این حال آمریکا تا حد بسیار زیادی نیازهای اقتصادی آسیا را نادیده می گیرد.
مقیاس تجارت بین چین و سایر کشورهای آسیایی بسیار فراتر از حجم تجارت بین آمریکا و این کشورهاست و وام های زیرساختی و سرمایه گذاری های چین در این منطقه سال های سال است که پیشگام آمریکا جریان دارد.
چین در عین حال در ایجاد شبکه پیچیده ای از نهادها و توافق های چند جانبه مشارکت داشته و آمریکا را به حاشیه رانده است. این مزیت ها تائیدی است بر این روایت که بسیاری از نخبگان سیاسی آسیا حقیقت «ظهور چین و سقوط و افول نسبی آمریکا» را پذیرفته اند!
به طور خلاصه می توان گفت که آمریکا در حال تخریب آینده آسیا و در عین حال آینده خود این کشور است؛ دولت واشنگن بر این باور است که تنها با استفاده از موشک و زیردریایی است که می توان امنیت را تضمین کرد. جایگاه اقتصادی آمریکا تضعیف شده و این کشور فرصت حذف منابع احتمالی خشونت را نیز از دست داده است و این روند معادل کمک به ایجاد یک شرایط خطرناک توصیف می گردد.
اگر دولت بایدن روال و مسیر خود را تغییر ندهد، مسئول وقوع تراژدی بعدی در آسیا خواهد بود.
۳۱۱۳۱۱