عصر حاضر شاهد تحولات عظیمی در نظامهای دانشگاهی به منظور همسویی هرچه بیشتر آنها با فرآیند توسعه اقتصادی بومی، منطقهای و بینالمللی است. بنابراین رویکرد حاکم بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، رویکردی نیازگرا در تعامل با سازمانهای پیرامونی دانشگاه محسوب میشود. محققان در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر رشد و موفقیت شرکتهای دانشبنیان» آوردهاند، این تعامل و کنش متقابل محیطهای دانشگاهی با بنگاههای اقتصادی و سازمانهای بیرونی، چنانچه سازمان یافته و با سازوکارهای اثربخش همراه باشد، حاصلی جز اشتغالزایی، بهرهوری بیشتر از منابع انسانی و غیرانسانی و رفاه به دنبال نخواهد داشت.
این پژوهش توسط محمود مرادی، استادیار دانشگاه گیلان، مصطفی ابراهیمپور استادیار دانشگاه گیلان و مهدیه تاری دانشجوی دانشگاه گیلان انجام شده که نشان میدهد، دانشگاهها به مثابه نهادهای عمده تولید دانش، به دلیل تغییر در ماهیت تولید علم و تولید اقتصادی، علاوه بر پژوهش و آموزش، نقش و رسالت جدیدی در توسعه اقتصادی و منطقهای یافتهاند.
همچنین فشارهای روزافزون بر دوش دولتها و کاهش بودجههای دولتی در سالهای اخیر، افزایش تعداد دانشآموختگان، بیکاری فزاینده و بحران اشتغال جوانان به ویژه تحصیلکردگان، تغییر در انتظارات متقاضیان ورود به دانشگاهها، رقابت، نیازهای متغیر بازار، مسئولیتپذیری و پاسخگویی در مقابل افراد جامعه، انقلاب کیفیت و بهرهوری، تغییر در دانش و ضرورت مدیریت دانش و تجاریسازی دانش، تحول در آموزشهای سنتی و گرایش به سمت آموزشهای نو و پژوهشهای کاربردی، به کارگیری فناوریهای نوین و سایر مواردی که موجب تحول در رسالت، نقش و کارکردهای دانشگاه شدهاند، ضرورت کارآفرینی دانشگاهی و ایجاد دانشگاه کارآفرین را به عنوان یکی از ابزارهای حیاتی، راهبردی و کلیدی آموزش عالی برای مواجهه با این تغییرات و فشارها روشن و بدیهی کردهاند.
اصلیترین ویژگی دانشگاه کارآفرین، تجاریسازی دانش است. تجاریسازی را میتوان به عنوان فرآیند تبدیل دانش نظریهای موجود در نهادهای دانشگاهی به بعضی انواع فعالیتهای اقتصادی تعریف کرد. یکی از ابعاد تجاریسازی دانش، ایجاد شرکتهای دانشگاهی دانشبنیان است که نقش بسزایی در توسعه اقتصادی کشور دارد. حمایت از شرکتهای دانشگاهی و اولویت دادن به تحقیقات بنیادی به عنوان هسته تولید و اشاعه دانش و ایجاد ظرفیت ارتباطی و ترویج گفتوگوی ملی، از جمله الزامات دانشگاه نسل سوم است که در صورت اهتمام به آن، به درصد قابل قبولی از مرجعیت علمی و عقلانیت اجتماعی رسیده و دانشآموختگان آن افرادی کارآفرین هستند که منبع تولید ارزش و ثروت در جامعه است.
دانشگاه نسل سوم ناگزیر به همکاریهای دو جانبه و مبتنی بر منفعت متقابل با صنعت و بخشهای پژوهشی آن است؛ تنها در این صورت است که فرآیند تبدیل دانش به فناوری، تجاریسازی فناوری و تاسیس شرکتهای زایشی سرعت میگیرد. همچنین الزام قانون برنامه پنجم توسعه مبنی بر جهتگیری سیاستها و اقدامات دانشگاه در راستای رفع مشکلات کشور نیز فرصتی تاریخی پدید آورده است.
براساس نظر بسیاری از صاحبنظران حوزه مدیریت دانشگاهی، امروزه بسیاری از موسسات آموزشی و دانشگاههای دولتی بایستی اهداف و راهبردهای کلیشان را در جهت تحقق رسالت دانشگاه از نو بسنجند تا بتوانند مانند بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا رفته رفته وابستگی خود را به بودجه دولتی کاهش داده، استقلال مالی خویش را برقرار ساخته و به طرق مختلف ایجاد درآمد کنند و نقشی اساسی در نوآوری صنعتی و توسعه فناوری و در نتیجه اشتغالزایی و رفاه به وجود آورند.
براساس نتایج تحقیق حاضر، عوامل موثر بر رشد و موفقیت شرکتهای زایشی در قالب ۳ عنصر قابل طرح و بررسی است. این عناصر که مشتمل بر ۳ دسته عوامل فردی، سازمانی و محیطی است که عوامل محیطی موثرترین نقش را در رشد و توسعه شرکتهای زایشی ایفا میکنند. به عبارتی دیگر، دولت و شرایط محیطی بسترساز اصلی رشد و موفقیت شرکتهای زایشی محسوب میشوند.
واضح است که این ادعا نیاز به دقت بیشتری دارد چراکه اولویتبندی عوامل موثر بر رشد و موفقیت شرکتهای زایشی صرفا براساس فراوانی تمهای فرعی هر یک، کافی نیست و ضروری است که اهمیت و تاثیر هر جزء نیز مورد بررسی قرار گیرد. با این حال در تحقیق حاضر با پذیرش محدودیت مطرح شده و البته ملاحظه پیشتازی نسبی طبقه عوامل محیطی نسبت به سایر طبقات، استنتاج این حکم که اصلیترین عوامل در رشد و توفیق شرکتهای زایشی دانشگاهی، در درون محیط نهفته است بیراه نخواهد بود.
حجم بیرویه واردات کالای بیکیفیت و ارزان قیمت به کشور در حالی که ما به ازای داخلی آن نیز وجود دارد سبب کاهش قدرت رقابت شرکتهای دانشگاهی خواهد شد. با وجود آییننامههای بسیار در زمینه معافیت مالیاتی شرکتهای دانشبنیان در محدوده زمانی معین، طی بررسیهای فراوان و مصاحبه با مدیران شرکتهای مستقر در شهرک علم و تحقیقات اصفهان و مراجعه به منابع آگاه مشخص شد که آییننامهها به خوبی اجرایی نشدهاند و در چند سال اخیر چندین شرکت دانشگاهی به دلیل هزینه بالای مالیات و نیز هزینههای بالای حفظ نیروی انسانی ماهر و متخصص، ناچار به انحلال شدهاند.
به نظر میرسد آنچه در این برهه زمانی مورد نیاز است عمل به آییننامههای مصوب و توجه به هدف شکلگیری شرکتهای دانشگاهی و دانشبنیان است. با توجه به اهمیت سیاستهای حمایتی دولت، لازم است که سیاستمداران و تصمیمگیرندگان ارشد کشور در تدوین لوایح حمایتی از تاسیس و توسعه شرکتهای دانشبنیان، سیاستهای حمایتی لازم را در خصوص مشوقها، مقررات و ایجاد فضای مناسب کسب و کار فراهم کنند.
دولت باید نسبت به حمایتهای مالی از شرکتهای دانشبنیان راهبرد مناسبی را اتخاذ کند به طوری که در منحنی رشد شرکتها و متناسب با هر مرحله از رشد منابع مالی به موقع و آسان در اختیار آنها قرار گیرد. دولت همچنین باید با مورد توجه قرار دادن اهمیت زیرساختهای حمایتی، نسبت به ایجاد مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری اهتمام ورزد. از دیگر عوامل مهم و موثر، نوع بازار و ترکیب مشتریان است.
دولت باید در جهت ترغیب مشتریان به مصرف کالای داخلی و همچنین بازارسازی مناسب برای محصولات این شرکتها اقدامات مناسب را انجام دهد. در کنار سیاستهای حمایتی دولت، دانشگاه نیز باید با توجه به ماموریت سوم خود، ارتباط با صنعت و بحث تجاریسازی تحقیقات و تربیت پژوهشگران و متخصصان نخبه را در اولویت فعالیتهای خود قرار دهد. همچنین محیطهای تحقیق و توسعه دانشگاهی باید با عنایت به نیازهای بازار و جامعه اولویتهای پژوهشی خود را برگزینند و در جهت ارتباط هرچه بیشتر با سرمایهگذاران و فعالان صنعت تلاش کنند.
این پژوهش در فصلنامه رشد فناوری منتشر شده است.
انتهای پیام