به گزارش گروه فرهنگی ایرنا براساس دانشنامه بریتانیکا، ادبیات کودک به مجموعهای از آثار مکتوب یا مصور اطلاق میشود که خلق شدهاند تا برای کودکان سرگرم کننده و در عین حال آموزنده باشند. این نوع ادبی شامل طیف متنوعی از آثار است: از آثار کلاسیک ادبیات جهان، کتابهای مصور و داستانهای ساده که به طور خاص برای کودکان نوشته شدهاند تا قصههای پریان، لالاییها، حکایتها و دیگر داستانهایی که نسل به نسل به طور شفاهی منتقل شدهاند.
ادبیات کودک اولین بار در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی به عنوان یک گونه ادبی مستقل ظهور کرد و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به دلیل انتشار بسیاری از آثار کلاسیک در این ژانر، وارد عصر طلایی خود شد.
نقش ادبیات کودک به دلیل توجه به ذوق و سطح رشد، پرورش فکر، تربیت و شخصیت کودک، در تعلیم، تربیت، پرورش و رشد اجتماعی غیرقابل انکار است، اهمیت ادبیات کودک در آنجاست که مسیر رشد و توسعه زبانی را برای کودکان هموار و آنها را به فعال کردن قوه تخیلشان تشویق میکند. دسترسی به آثار با کیفیت در این ژانر لازمه ترغیب کودکان به مطالعه است، عادتی که میتواند تا بزرگسالی همراهشان بماند.
اهمیت این بخش از فرهنگ اجتماعی در ایران نیز به حدی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی بنابر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی هجدهمین روز تیر ماه هر سال را به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان در تقویم رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران ثبت کرده است.
ارتقای ادبیات کودک بی شک در توسعه فرهنگی کشور نقش بسزایی دارد، بنابراین کالبدشکافی این حوزه و توجه به نیازهای ارتقای آن می تواند از اولویت های سیاست های فرهنگی در حوزه دولتی و نهادها و ارکان خصوصی فعال این عرصه باشد.
زهره مَسکِنی شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و عضو هیات مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: لازمۀ ارتقای ادبیات کودک عرضۀ آن با کیفیت و کمیّت قابل توجه و متناسب با تقاضاست. وقتی تولید محصولات فرهنگی و هنری یا ادبی به میزان و با معیارهایی که باید، انجام شود و مخاطب هم خواهان آن باشد، حتماً به سرعت شاهد رشد و تعالی آن شاخه یا رشتۀ ادبی و هنری خواهیم بود.
در خصوص ادبیات کودک ذهن پیش و بیش از هر چیزی به سمت کتاب میرود. باید دید در شرایط موجود آیا تیراژ کتابهایی که در حوزۀ ادبیات کودک منتشر میشود به قدری هست که کفاف این همه مخاطب تشنه را بدهد؟ آیا این تیراژ در دسترس همۀ علاقهمندان قرار میگیرد؟ چه تعداد از خانوادهها استطاعت و قدرت خرید مستمر چنین تولیداتی را برای فرزندان دارند؟ از این گذشته، اصلاً آنچه تولید میشود تا چه اندازه بر اساس نیازسنجی وضعیت موجود یا اثرسنجی دربارۀ انتشارات گذشته طراحی و منتشر میشود؟ به نظر میرسد ما در تمام این موارد با نقاط ضعفی روبهرو هستیم که عامل رکود فرهنگی در بخش ادبیات و به طور ویژه ادبیات کودک است. نه اینکه پیشرفتی نکرده باشیم یا روند فعالیتها متوقف باشد؛ خیر؛ به نظر میرسد تلاش همگانی برای ارتقا وجود دارد اما این اقدامات در برابر سرعت پیشرفت در جهان و در مقابل سطح توقع و نیازهای کودک و نوجوان امروز بسیار ناچیز به نظر میرسد.
ادبیات کودک ایران هنوز در بُعد ملی کار زیادی دارد
نویسنده مجموعه ماجراهای قندون افزود: من بیش از آنچه به جهانیشدن ادبیات کودکمان فکر کنم، به فراگیرتر شدن فعالیتها در داخل کشور میاندیشم. درست است که در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان نویسندۀ توانا کم نداریم و حتماً بزرگوارانی هستند که شایستگی دریافت جوایز جهانی و نامآوری و افتخارآفرینی بیش از این را دارند؛ اما در سرزمینی که بسیاری از کودکان و نوجوانانش از دسترسی به کتاب و حالا نمیگوییم سینما و تئاتر و موسیقی و غیره، محروماند؛ در کشوری که بسیاری از نشریات ویژۀ کودک و نوجوان آن تعطیل شده یا به سختی و با نوبت چاپ بسیار دور از هم منتشر میشوند؛ در جایی که بنا بر گزارشهای وزارت آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان به دلیل عدم دسترسی به ابزار هوشمندی مثل موبایل و تبلت یا زندگی در مناطق فاقد اینترنت ترک تحصیل میکنند؛ من به شخصه فکر میکنم هنوز ادبیات ما اگر خیلی هنر کند باید برای کودکان خودش اقدام کند تا اینکه بخواهد خودش را در سطح جهانی مطرح کند.
کتاب کودک را به رسمیت نمیشناسیم
مسکنی گفت: درست است که تیراژ کتابها پایین است و به دلایل اقتصادی عرضه و تقاضای کتاب با مشکلات عدیدهای روبهروست؛ اما بدون تردید برای همین تعداد کتابی هم که چاپ و منتشر میشود، اطلاعرسانی کافی و لازم انجام نمیشود. غیر از خبرگزاری ایبنا که آن هم خبرگزاری کتاب است، هیچکدام از خبرگزاریها بخشی را به طور ویژه به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص نمیدهند و این به این معناست که ادبیات کودک هنوز آنچنان که باید از اهمیت خبری و رسانهای برخوردار نیست!
در شرایط موجود، با توجه به آمار کتابخوانی و تمام جزئیاتی که همگی دربارۀ روند کتاب و مطالعه در کشورمان میدانیم، اگر کتابی چاپ و منتشر میشود کمترین وظیفه و رسالت همۀ ما در هر جایگاهی که هستیم معرفی آن به مخاطبش است.
نویسنده ماجراهای شهر مورچهای افزود: در روزنامهها هم همینطور است. روزنامهها برای معرفی کتاب شرایط دشوار میگذارند در حالی که کم نیستند افرادی که حاضرند با علاقه در چنین ستونهایی قلم بزنند. ما کتاب کودک را به رسمیت نمیشناسیم! حتی در میان اهالی ادبیات کودک و نوجوان هم برای معرفی کتاب در رسانههای مجازی چون و چرا وجود دارد! نیاز ما این است که از هر ابزاری برای معرفی ادبیات کودک و در دسترس گذاشتن آن استفاده کنیم نه اینکه سنگ بیاندازیم و مانع بتراشیم. بگذاریم پیوند بین رسانه و ادبیات کودک به ارتقای داخلی و خارجی آن کمک کند.
رسم الخط های نگارشی متعدد به ادبیات کودک آسیب می زند
مسکنی افزود: بیبرنامهگیها، بیهودهکاریها و موازیکاریهایی که جایگزینِ هم افزاییها و هماهنگیهای به جا و بهینه برای رسیدن به اهداف ارزنده و سازنده میشود برای ادبیات کودک و نوجوان آسیب است. در دوران دبستان، ما زنگ انشاء داشتیم و توی کارنامه نمرۀ روخوانی فارسیمان جدا بود و حفظ شعر داشتیم و دیکته و از همه مهمتر اینکه همه بزرگ و کوچک به یک شیوه مینوشتیم. الان بچههای ما نه میتوانند درست روخوانی کنند نه چیزی بنویسند. شیوۀ نگارش و ویرایش هم که تا دلتان بخواهد متعدد است و هر کسی و هر مرکزی برای خودش یک جور رسمالخط دارد.
نویسنده مجموعه پنج جلدی دانی لوها تاکید کرد: تغییرات مکرر نگارشی در کتابهای درسی هم به این وضعیت دامن میزند. خب اینها آسیب ادبیات کودک است. انتظار میرود این پراکندگیها در کتابهای درسی ساماندهی شود تا بتواند در اذهان کودکان نهادینه شده و از تزلزل بیش از این پایههای ادبیات جلوگیری شود.