به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، زلزله اخیر و بازدید مسیولان از مناطق زلزلهزده، قاعدتاً باید نتایج و جمعبندیهای روشنی را به هییت دولت منعکس کرده باشد. صرف نظر از مسایل و مشکلات ریز و درشت مرتبط با موضوعات فوری، موضوع مهمتری در اینجا مطرح است که انتظار میرود، مغفول نماند. مساله به فرسودگی بیش از حد خانهها و ساختمان های روستایی برمیگردد که با کمترین لرزش و زلزلهای به کلی فرو میریزند و آسیبهایی به انسانها و احشام در مقیاسی گسترده، به وجود میآورند.
درک ابعاد و عواقب این پدیده به ما نشان میدهد که در سیاستگذاریها برای ایجاد واحدهای مسکونی و ساختمانسازی، باید به موضوع مهم خانههای روستایی، توجه بیشتری شود و به جای تلاش برای تولید شتابزده 4 میلیون مسکن در شهرها و کلانشهرها، توجه خاصی به «مقاومسازی» و بازسازی و نوسازی مسکن روستایی صورت گیرد که منجر به کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها و شهرهای کوچک میشود.
تمرکز برای ایجاد «مسکن مهر» در حاشیه شهرها و کلانشهرها تاثیر مستقیم بر روی مهاجرت روستاییان به شهرها و کلانشهرها گذاشت و یکبار دیگر شوک بزرگی به جمعیت شهری وارد کرد و روستاها را که نقش «مولد» در اقتصاد کشور داشتند، در مقیاس وسیعی، از «جمعیت مولد» تخلیه کرد. این جمعیت مهاجر اکنون عمدتاً در شهرها به «عناصر جویای کار» تبدیل شده و توازن نسبی جمعیتی بین شهر و روستا را برهم زده است.
دولت جدید، قبل از استقرار وعده میداد که سالی یک میلیون مسکن ایجاد میکند. اکنون دولت برای تحقق چنین وعدهای به سراغ خارج از مرزها رفته و خواستار نقشآفرینی آنها در ایجاد مسکن و «انبوهسازی» شده است. نکته مهم اینست که نباید اشتباه انبوهسازی حاشیه کلانشهرها تکرار شود.
با بررسی روند مراجعات و خرید و فروش مسکن مهر در حاشیه کلانشهرها، بهتر مشخص میشود که بخش قابل توجهی از مراجعین را روستانشینان و مهاجرین تشکیل میدهند که در واقع، این انبوهسازی بیضابطه به دامن زدن به موج مهاجرت منجر شده است.
لازم است دولت جدید مشخصاً در همین شروع کار، بنیان سیاست های کشوری خود را بر روی «مهاجرت معکوس»، آباد کردن روستاها، ایجاد شغل در روستاها و شهرهای کوچک و ایجاد مسکن و کار برای روستاییان عزیز استوار کند تا آنها با دلگرمی و امیدی افزونتر به حال و آینده خود، زندگی شادمانهای را سازماندهی کنند.
وعده تولید و احداث 4 میلیون مسکن و استمداد از بیگانگان برای تحقق این وعده، اگر از «احیای روستاها» و مقاومسازی ساختمانها در روستاها غفلت شود، بدون شک به تکرار ماجراهای مشابه پردیس منجر میشود که هنوز با گذشت بیش از 10 سال از آن تاریخ، باز هم بسیاری از واحدهای آن آماده تحویل نیست و به ایجاد «جنگل برجها» منجر شده که عموماً ساکنین و مالکین آن دچار مشکل هستند و فریادرسی نیست.
متاسفانه در این طرح های کلان، بررسی آثار و تبعات زیست محیطی ازجمله پیامد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهویژه تاثیر مستقیم آن بر روی «مهاجرت»، مغفول مانده و از این موضوع اساسی غفلت شده است که این اقدامات پرشتاب چه تاثیرات برگشتناپذیری بر روی جابجایی جمعیت انبوه میلیونی به همراه دارد.
اگر هر خانواده بین 3 تا 4 نفر جمعیت داشته باشد، در واقع درباره جمعیتی بین 14 تا 16 میلیون نفر صحبت و برنامهریزی میکنیم که حدود 20 درصد جمعیت کل کشور هستند. کوچ و جابجایی چنین جمعیت انبوهی نیازمند بررسیهای دقیق جمعیتشناسی و تاثیر آن بر روی جابجایی نیروی مولد و تبدیل آن به «نیروی سربار» در حاشیه شهرها و کلانشهرها میشود و پدیده «مهاجرت» را بیش از پیش مطرح میسازد.
عدم توجه به این مسایل کلیدی که ممکن است چندان جدی و مهم به نظر نیایند، به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر روی سیاستهای اشتغالزایی، کارآمدی نظام و فاکتورهای اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی تاثیرات منفی و برگشتناپذیری بجا میگذارند که آیندگان را برای جبران مافات به زحمت میاندازد.