محمد قوچانی روایتی از صد روز اول دولت روحانی را به رشته تحریر درآورده است. در قسمتی از آن به انگیزه روحانی برای کاندید شدن در انتخابات سال ۱۳۹۲ میپردازد و مینویسد: «روحانی ابتدا پیشنهاد کرد ناطق نوری نامزد شود. ناطق نوری پیشنهاد کرد هاشمی رفسنجانی نامزد شود و هاشمی رفسنجانی پیشنهاد کرد که حسن روحانی نامزد شود. روحانی اما هنوز تصمیم نگرفته بود. روحیهاش از نامرادیهای روزگار و و نامردیهای دوستان آزرده خاطر بود.
اما یک خواب روحیه او را ترمیم کرد. روحانی البته خواب را نه دلیل میداند و نه نه حجت، اما آن خواب روحیه روحانی را تقویت کرد: در دی ماه ۱۳۹۱ در خواب دید که در اتاق استادش آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی است.
آیتالله فقید از صندوقچه شال سبزی درآورد و به روحانی داد و گفت مال شماست... روحانی طلبه مدرسه آیتالله گلپایگانی بود و برای آن مرجع بزرگ احترام بسیاری قائل بود. در نوروز ۱۳۹۲ روحانی سفرهایش را شروع کرد. در آغاز به خوزستان رفت، فضای سرد و دلمرده پس از سال ۱۳۸۸ هنوز وجود داشت.
در همان بهار ۱۳۹۲ با هاشمی دیداری کرد و از عدم نامزدی او مطمئن شد. اینبار هاشمی در پاسخ به سوال روحانی با تشری دوستانه به او گفت: «چند بار بگویم نامزد نمیشوم!» در دیدار با رهبری نیز روحانی مطمئن از نامزدنشدن هاشمی توصیهها و تذکرات رهبری را دریافت کرد. موضع رهبری همان بود: «هر کس که رای بیاورد با او کار میکنم»