پس از اینکه وجود نفت در مخازن زیرزمینی به میزان قابلتوجهی محرز شد، احداث تعداد محدودی ساختمان مسکونی، به شکل ابتدایی، توسط شرکت نفت در دستور کار قرار گرفت. منازل و سایر ساختمانها در آن زمان استاندارد مدون و مشخصی نداشتند و بهدلیل کمبود وسایل نقلیه سعی میشد از مواد و مصالح طبیعی منطقه که سنگ وگچ بود، استفاده شود. پس از مدتی بهدلیل ادامه و گسترش عملیات اکتشافی و طبعا ورود کارشناسان خارجی، نیاز به واحدهای مسکونی و اداری بیشتر کاملا محسوس بود ولی تفکر اصلی غالب بر مسوولان وقت (عملیات اکتشاف، حفاری و بهرهبرداری) مجالی برای مسائل رفاهی کارکنان باقی نمیگذاشت.
بههرحال بهرغم احداث چندین ساختمان، هنوز تمامی کارگران بومی و تعدادی از کارشناسان و کارمندان رده پایین در چادر بهسر میبردند اما تدریجا با افزایش دامنه فعالیتها، لزوم خانهسازی و راهسازی بهصورت نامحدود اجتنابناپذیر شد و از آنجاکه شرکت نفت در آن زمان فاقد اداره و هرگونه تشکیلات دیگر درخصوص خانهسازی بود، لذا ساخت چندین باب ساختمان را به پیمانکاران محلی واگذار کرد. طبق شواهد و قرائن موثق اولین پیمانکار که قرارداد خانهسازی با وی منعقد شد فردی به نام «حاجمحمدتقی هادیزاده» بود که در افواه عمومی و شرکت، به «نفتی» معروف شده بود. ساختمانهای اولیه شرکت نفت با سبک و سیاق معماری متداول آن زمان خوزستان دارای دیوارهای بسیار قطور از سنگ و لاشه و ملات گل یا مخلوطی از خاک و گچ بود. در مواردی که دیوارها بههم نزدیک و به عبارتی دهنه دیوارها تنگ بود، عموما از سقف طاقضربی استفاده میشد و در غیر اینصورت با قراردادن لولههای فولادی قطور با فواصل معینی روی دیوارها و چیدن ورقهای موجدار فلزی روی آنها، نسبت به ایجاد سقف ساختمان اقدام میشد.
درباره نوع اول طاق ضربی بهدلیل محدودیت در ایجاد داربست و عدم ضرورت آن، سقفها نسبتا کوتاه بود و در مورد دوم بهدلیل جلوگیری از تبادل گرما از بالا به پایین سقفها را بلند طراحی میکردند. در هر صورت پس از ایجاد سقف به ضخامت نسبتا زیادی خاک رس روی آن ریخته و پس از شیببندی پشتبام با کاهگل اندود میشد. در اینگونه ساختوسازها که نسل اول ساختمانهای مسکونی و اداری شرکت نفت بودند و عمدتا در مسجدسلیمان احداث شد، هیچگونه اثری از معماری خاصی دیده نمیشد، زیرا همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد هدف ایجاد سرپناهی مطمئن و ثابت برای مسوولان وقت شرکت نفت در مرکز مناطق نفتخیز و سایر نواحی بود که بسیاری از این ساختمانها تاکنون تخریب و نوسازی شدهاند یا در شرف ویرانی هستند. البته ساخت اینگونه بناها مختص مسجدسلیمان نبود، بلکه تدریجا به سایر مناطق از جمله اهواز که در آن زمان به علت موقعیت سوقالجیشی خود، مرکز تدارکات مسجدسلیمان و سایر مناطق نفتخیز شده بود، سرایت کرد. در همین راستا چند انبار و کارگاه در محله خرمکوشک برپا شد.
در کنار کتابهای رسمی تاریخ نفت که به بازگویی، تشریح و تحلیل پیشینه این صنعت و بررسی حوادث و وقایع مهم و سرنوشتساز آن میپردازد، بخش مهمی از اتقافات را باید در لابهلای خاطرات کارکنان صنعت نفت جستوجو کرد. این افراد در حقیقت تاریخ زنده صنعت نفت بهشمار میروند و اهمیت این خاطرهها بهعنوان تاریخ شفاهی، آن است که به مسائل عامتری میپردازد که کمتر موردتوجه تاریخنوشتههای رسمی قرار گرفته است. بهعبارتی از این رهگذر ناگفتهها و گوشههای تاریک بسیاری در تاریخ بازمیشود.
آقای محمدرضا دادگر، همکار با ذوق و اهلقلم که روزگار کودکی خویش را در خانههای سازمانی شرکت نفت در مسجدسلیمان سپری کرده است، خاطرههای خود را از زندگی کارکنان صنعتنفت در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی (۱۹۶۰م) در قالب خاطره داستانهای زیبایی تحتعنوان «بیستفوتیها» به دست چاپ سپرده که اشاره به بخشهایی از آن خالی از لطف نیست:
در آن زمان شرکت سه نوع منزل سازمانی برای کارگران ساخته بود که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: نوع درجه اول، منازل سه اتاقی؛ نوع درجه دوم، منازل دو اتاقی؛ نوع درجه سوم: منازل بیست فوتی شامل دو اتاق و هر اتاق به مساحت ۱۰ فوتمربع بودند.
نوع اول و دوم همان منازل معروف به«سیبرنج» بود که به کارگران باسابقه، استادکاران و ارشدها تعلق داشت. این منازل از سنگ ساخته شده و دارای سقف شیروانی، حیاط، حمام، توالت و بخاری گازسوز بود. اغلب این منازل، علاوه بر حیاط سنگفرش شده، باغچهای هم در پشت ساختمان داشت. از این نوع منازل مسکونی بیشتر در نواحی نفتون، چشمهعلی، انبار خوراکی (کولرشاپ) و... ساخته و تحویل کارکنان شده بود.
نوع سوم، که ابتداییترین و سادهترین نوع منازل سازمانی بود در منطقه کلگه، چشمهعلی، مالکریم و نفتک قرار داشت. در ناحیه پشتبرج، نوع کوچکتر آن یعنی ده فوتی (جمعا برای دو اتاق) برای مجردها در نظر گرفته شد. منطقه بیستفوتیها کلا از هشت ساختمان هفت واحدی (لین) تشکیل میشد. یعنی دو ردیف چهارتایی موازی بهصورت شرقی و غربی که پا در خاک سفت و چغر مسجدسلیمان فرو کرده بودند. چهار واحد شرقی که به سمت باشگاه کاوه بودند هرکدام هفت خانواده و چهار لین غربی که به سمت دره حسینقصاب قرار داشتند، هر کدام ۶ خانواده را در خود جای داده بودند. علت اینکه لینهای غربی یک باب خانه کمتر داشتند این بود که شرکت برای پخت وپز نان و غذای خانوادهها و استحمام و خشک کردن لباسهای آنها، نبش هر کدام از لینهای غربی را به «پخاری» (پخار در زبان محلی با ضمه حرف پ) یا مطبخ اختصاص داده و عملا چهار باب خانه را حذف کرده بود. در یکی از اتاقهای بخار یک حمامک کوتاه بیست سانتی وجود داشت که اهالی پس از به جوش آوردن سطلهای بزرگ به وسیله اجاقها، با آویزان کردن یک پرده یا چادرشب به دور حمامک و دو طرف ورودی آن و گماردن یکی از اعضای خانواده بهعنوان دیده بان، استحمام میکردند، برای شستوشوی لباسها هم از همان حمامک استفاده میشد. مابین هر دو لین موازی، یک منبع فلزی مکعبی روی سکویی سیمانی تعبیه شده بود که آب مصرفی ارسالی از مخازن بالای کوه چشمهعلی را در خود جای میداد و به مصرف منازل سازمانی میرساند.
منبع: مرکز اسناد صنعت نفت
46