ابوالفضل خدائی: استقرار دولت سیزدهم با مجموعه تحولاتی سریع و قابل توجه در منطقه همراه شد. قدرت گیری، طالبان در افغانستان، تحولات امنیتی و سیاسی عراق و همچنین چالش های ژئوپلتیکی در قفقاز جنوبی و رقابت کشورها در منطقه از جمله مسائل مهمی است که در نحوه آینده روابط ایران با این کشورها تأثیر بسزایی دارد. از همین رو یکی از پرسش های مهمی که می تواند مطرح باشد چگونگی راهبرد و سیاست خارجی ایران در برخورد با چالش ها و تهدیدهای بالقوه پیش روست، به ویژه آنکه مذاکرات وین و مساله احیای توافق هسته ای نیز به عنوان یک اولویت مهم برای رسیدگی به شمار می رود. دکتر جاوید قربان اوغلی مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در بحث مذاکرات برجامی معتقد است که گفتگو با بازیگران فرعی اتلاف وقت است و آغاز مذاکرت تا قبل از موعد مشخص شده آن یعنی هشتم آذر به مصلحت کشور است. در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
با قدرت گیری طالبان در افغانستان سیاست دولت سیزدهم در قبال افغانستان هنوز مشخص نیست آیا صرفا تشکیل دولت فراگیر در افغانستان راه چاره هست؟ یا اصلا امکان تشکیل دولت فراگیر وجود دارد؟ لطفا اگر پیشنهادی هست بفرمایید.
دولت ها در ایران سیاستگذار نیستند، خصوصا درباره همسایگان. به نظرم درباره افغانستان هم مانند دیگر موضوعات سیاست خارجی با دو مشکل رو به رو هستیم. اول، همان رقابت یا اگر با خوش بینی برخورد کنیم عدم هماهنگی دیپلماسی و میدان که البته دولت سیزدهم ظاهراً کمترین مشکل را در این هماهنگی باید داشته باشد. دوم، سردرگمی کشور در سیاست خارجی که در دولت سیزدهم به شدت افزایش یافته است. غیر از بحران افغانستان و حاکمیت طالبان، موضوع آذربایجان هم نمونه دیگری بر این مدعاست. انتخابات عراق و آینده نامعلوم این کشور را هم در همین راستا می توان تفسیر کرد. سیاست رسمی و اعلام شده کشور دولت فراگیر است ولی عمل سیاسی ایران بیشتر سمت و سوی قبول وضعیت فعلی است.
تشکیل دولت فراگیر نیازمند تصمیم جهانی است و ایران به تنهایی نمی تواند در این خصوص تاثیر گذار باشد. شاید به همین دلیل است که طالبان فعلا« کجدار و مریز» با دنیا صحبت می کند و در پی کسب شناسایی است.
پیشنهاد به عنوان یک تحلیلگر اولا، عدم شناسایی طالبان و مشروط کردن آن به تشکیل دولت فراگیر یا حداقل شناسایی رسمی حقوق دیگر اقلیت ها قومیت و زبانی، دوم، رایزنی فشرده با کشورهای دیگر بخصوص با بازیگران تاثیر گذار، سوم، استفاده از شرایط کنونی برای حضور جدی و مستمر اقتصادی در این کشور که رافع مشکلات مردم این کشور است و طالبان نیز به دلیل تنگنای اقتصادی کنونی از این رویکرد استقبال خواهد کرد.
در بحث عراق چطور؟ فکر میکنید قدرت گیری مقتدی صدر چه معنایی برای روابط تهران و بغداد دارد؟ آیا نفوذ عربستان و آمریکا در این کشور بیشتر خواهد شد؟ پیشنهادتان را در این زمینه هم بفرمایید.
ریزش چشمگیر تعداد نمایندگان طرفدار و هم پیمان ایران در مجلس در انتخابات اخیر تحول مهمی است که باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد. این امر بخصوص با نقش ایران و هزینه سنگینی که در مقابله با خطر داعش پرداخت بسیار مهم است.
رویکرد دولت کنونی عراق توازن در روابط بین ایران و کشورهای عربی است.در چنین وضعیتی با توجه به نیاز عراق به سرمایه گذاری خارجی، نقش و تاثیر دولتهای رقیب مانند عربستان و ترکیه برجسته تر خواهد شد. عراق تا سالهای متمادی نیازمند آمریکا بخصوص در امر امنیت و سرمایه گذاری است.
مقتدی صدر در سال های اخیر روابط خود را با عربستان تقویت کرد. البته برای تشکیل دولت کسب اکثریت نیازمند احزاب دیگر مانند اکراد برای تشکیل دولت است که کار ساده ای نیست.
مشی آیت الله سیستانی الگوی خوبی برای ایران در برخورد با عراق است. عراق کشور متکثر از نظر مذهبی و قومیتی است. بعد از قرنها بر اساس اکثریت شیعی قدرت را در دست گرفته و این دستاورد بزرگی است که باید آن را حفظ کرد. بخصوص اینکه قانون اساسی عراق آن را تایید کرده است. سیاست ایران بر وحدت احزاب شیعی، روابط دوستانه با اهل سنت و حمایت از حقوق آنان و همچنین اکراد است. البته در کنار این موارد حفظ یکپارچگی عراق، حل و فصل اختلافات، نهایی و اجرایی کردن معاهده ۱۹۷۵، همکاری اقتصادی و تجاری پایدار در زمره این موارد است.
بحث مهم دیگر درباره تحولات قفقاز جنوبی و کریدور زنگه زور است. چقدر احتمال قطع دسترسی مرزی ایران وجود دارد و از نظر شما ایران باید چه سیاستی را در پیش بگیرد؟ راهی برای برون رفت وجود دارد؟
اشتباهات ایران در حوزه قفقاز جنوبی مربوط به این دولت و دولت قبل نیست، این از مواردی است که کل نظام باید درباره آن پاسخگو باشد. اینکه جمهوری آذربایجان را دو دستی تقدیم ترکیه و اسراییل کردیم، خسارت کمی نیست. تردید دارم بتوان ارمنستان را متحد استراتژیک جایگزین جمهوری آذربایجان قلمداد کرد. به دلایل فراوان و از جمله جمعیت ۱۳ میلیونی این کشور با اکثریت قریب به اتفاق شیعه، مرزهای طولانی، علائق قومی، مسأله خزر و ..قس علی هذا.
موضوع کریدور زنگه زور برآیند شکست ارمنستان در جنگ و نقش آفرینی ترکیه و روسیه در تحولات است. کما اینکه در کریدور لاچین هم فعلا روسها صحنه گردان اصلی هستند. باید مراقب باشیم که در این کریدور که تصور می کنم اتفاق خواهد افتاد، ارمنستان تحت فشار روسیه و ترکیه، مجبور به واگذاری امتیازاتی که محدودیت برای ایران ایجاد کند، نشود.
راهکاری که به نظر من می رسد، ترمیم روابط با جمهوری آذربایجان و برقراری توازنی منطقی بین دو همسایه شمال غربی است. این کار شدنی است. به نظرم محدود کردن نقش آفرینی اسراییل در آذربایجان نیز از این مسیر می گذرد. اتصال نخجوان به سرزمین اصلی از طریق این کریدور به نفع ترکیه است. این اتصال بدون درنظر گرفتن جوانب امنیتی با توجه به حضور ترکیه در پیمان ناتو متضمن گسترش این پیمان تا مرزهای روسیه است. این موضوع مشترک تهران و مسکو است که نیازمند دیپلماسی فعالی از طرف ایران در روسیه است.
به عنوان سوال آخر وضعیت مذاکرات هسته ای را چگونه ارزیابی می کنید؛ آیا شانسی برای احیای توافق با توجه به زمان مقرر اعلام شده برای از سرگیری مذاکرات می بینید؟
اگر مقصود احیای توافق ۲۰۱۵ است به نظر من این کار قابل دستیابی است. آمریکا با تمام ملاحظات و انتظارات به عنوان گام اول آن را می پذیرد. دلیل این امر هم کنترل فعالیت های هسته ایران است که از نظر آنها از دست خارج شد و آقای گروسی هم مرتب هشدار می دهد. ولی اگر احیای برجام را با شرایط جدید ایران و خصوصا شرایط مندرج در مصوبه به قانون تبدیل شده مجلس قرار دهیم، توافق بسیار سخت و شاید غیر ممکن شود.
به نفع ایران این است که گام اول را بازگشت به همان برجام ۲۰۱۵ بگذارد و بر این قضیه اصرار کند. برهان نیازمندی هم موید این مطالبه است. چون ترامپ از برجام خارج شده باید به آن توافق برگردیم.
موضع آمریکا در حال حاضر شروع مذاکرات از نقطه قطع آن در شش دور آن در وین در دولت قبلی است. قضیهای که قدری مساله را پیچیده میکند این است که مشخص نیست در شش دور مذاکرات وین چه توافقاتی شده است. آخرین موضع آمریکاییها این بوده که مذاکرات از همانجا شروع شود که متوقف شده است.
همانطور که کرارا گفته و نوشته ام، اگر قرار است ما با آمریکا توافق کنیم و تحریم ها هم باید از طرف آمریکا برداشته شود، چرا مستقیم با طرف اصلی مذاکره نمی کنیم. مذاکره با بازیگران فرعی اتلاف وقت است. در مذاکرات قبل هم توافق ۱+۱ برجام را رقم زد. اطلاق مذاکرات ایران با ۱+۵ نادرست نیست، اما واقعیت این بود که ما با آمریکا توافق کردیم و مخالفت دیگر اعضای مذاکره کننده تاثیری نداشت. چنانچه فرانسه در آخرین روزها تحت فشار اسراییل و عربستان، ساز مخالف کوک کرد ولی به جایی نرسید. روسها هم چندان روی خوشی با توافق نداشتند ولی نتوانستند مانع آن شوند. از این منظر گفتوگوی غیر مستقیم با آمریکاییها از طریق ۱+۴، روسیه یا هر کسی به صلاح ایران نیست. این اقدام همه را هم غافلگیر میکند. به نظرم حتی مذاکره با آمریکا قبل از ۸ آذر به مصلحت است.
>>> این مطالب را هم بخوانید:
چرا از سرگیری مذاکرات مستقیم ایران با آمریکا برای احیای برجام حیاتی است؟
منافع روسها در قبال برنامه هستهای ایران؛ مسکو به سمت غرب غش کرده؟
پلن B بایدن چیست؟/ خطر جنگ از ابتدای مناقشه هستهای بیشتر است
23311