به گزارش رکنا، به نقل از انتخاب، فارین پالیسی در مطلبی به قلم توسط عبدالسید نوشت: وزیر امور داخله و سرپرست وزارت مهاجرین افغانستان که به تازگی منصوب شده اند، هر کدام متهم به مشارکت در تروریسم بین المللی هستند. سراج الدین حقانی و عمویش خلیل، اعضای شبکه حقانی به شمار میروند، یک سازمان شبه نظامی اسلامگرای سنی افغان که از نظر عملکرد بخشی از طالبان است و ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ آن را به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی کرد.
شبکه حقانی مدتهاست که کشندهترین و شرورترین عنصر طالبان است که خود گروهی بسیار خشن و درنده به شمار میرود. اکنون، با نقش رهبری سراج الدین در طالبان، این گروه ناگزیر در طول زمان رادیکالتر خواهد شد و هر گونه امیدی برای طالبان مهربانتر را از بین خواهد برد.
به قدرت رسیدن حقانیها مدتها در حال شکلگیری بوده است و به زمان تأسیس آن در سال ۱۹۷۰ توسط جلالالدین، یک جهادی کهنهکار مورد علاقه سرویسهای اطلاعاتی پاکستان و از دستیاران دیرینهی تروریستی اسامه بن لادن بازمیگردد. حقانی این گروه را برای مبارزه در جهاد ضد شوروی تأسیس کرد و در دهه ۱۹۸۰ یک دارایی ارزشمند سیا به شمار میرفت.
بلافاصله پس از حمله ایالات متحده به افغانستان در سال ۲۰۰۱، حقانیها به طالبان کمک کردند تا یک جبههی ضد ایالات متحده ایجاد کند. وقتی ستیزه جویان از افغانستان بیرون رانده شدند، در سراسر مرز پاکستان دوباره گرد هم آمدند.
در ازای تعهد به شورای رهبری طالبان، طالبان به حقانیها قدرت تصمیم گیری رسمی و دسترسی به منابع مالی این گروه را اعطا کرد. در همین حال، جلال الدین پسرش سراج الدین را آماده کرد تا نقش برجسته تری را در شبکه حقانی و بر همین اساس در ساختار سازمانی طالبان به عهده بگیرد.
در زمان سراج الدین، شبکه حقانی به دلیل حملات شدیدش در کابل و استفاده از تاکتیکهایی مانند بمب گذاری انتحاری، شهرت وحشتناکی پیدا کرد. در واقع، شبکه حقانی اولین عنصر طالبان بود که از بمب گذاریهای انتحاری استقبال کرد. گروه مورد بحث، این روش را از القاعده آموخت و در سال ۲۰۰۴ شروع به استفاده از آن کرد. به طور کلی، گروههای تروریستی مسئول طراحی برخی از مرگبارترین حملات در کابل طی دو دهه گذشته هستند. رابطه بین حقانیها و القاعده امروز قوی است. ملیسا اسکورکا، کارشناس امور افغانستان در مورد سراج الدین اشاره میکند که حتی در سال ۲۰۲۱، آقای حقانی از طریق پایگاه خود در القاعده در حال مانور است.
پس از مرگ ملا محمد عمر، امیر دیرینه طالبان در سال ۲۰۱۳، این گروه ملا منصور را به عنوان رهبر جدید خود منصوب کرد. سراج الدین به همراه هیبت الله آخوندزاده، فرمانده نظامی واقعی طالبان و یکی از دو معاون منصور شد. آخوندزاده پس از مرگ منصور در حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده در پاکستان در سال ۲۰۱۶ جانشین منصور شد. سراج الدین همچنین عموی خود یعنی خلیل را به عنوان رهبر شورای پیشاور منصوب کرد و بدین ترتیب کنترل خود را بر عملیات طالبان در بخش وسیعی از افغانستان از جمله ولایات ننگرهار، نورستان، کنر و لغمان و نیز ولایتهای وردک، پروان و کاپیسا تثبیت کرد.
تحت رهبری یکپارچهتر حقانی، طالبان سرعت عملیات خود را افزایش داد و حملات پیچیدهتر و مرگبارتری را انجام داد. سراج الدین، به عنوان معاون آخوندزاده، رسماً مسئولیت فعالیتهای طالبان در ۲۰ ولایت افغانستان از جمله پایتخت را به عهده گرفت، در حالی که ۱۴ ولایت دیگر به معاون دوم آخوندزاده یعنی ملا محمد یعقوب سپرده شدند.
عدم تجربه نسبی منصور و سپس آخوندزاده در میدان نبرد به این معنی بود که سراج الدین تقریباً در زمینهی استراتژی و عملیات نظامی استقلال کامل داشت. اگرچه سراج الدین مدتها در برنامه ریزی و اجرای کمپینهای تروریستی طالبان شرکت داشت، اما نقش تازهای که در طالبان گرفته بود، به او کنترل کاملی بر امور داد. یکی از رهبران طالبان گفت که فرماندهان این گروه برای تغییر برنامهها به تایید سراج الدین نیاز داشتند. در سال ۲۰۱۶، یکی از فرماندهان سابق حقانی گزارش داد که هیچکس نمیتواند به عنوان والی طالبان بدون مشورت سراج الدین منصوب شود و به نظر میرسد نفوذ سراج الدین در طالبان در حال افزایش است.
سراج الدین پس از مرگ پدرش در سال ۲۰۱۸ رسماً جانشین پدرش به عنوان رئیس شبکه حقانی شد و تا به امروز این گروه را رهبری کرده است. در هر مرحله، شبکه حقانی رسماً بخشی از طالبان باقی مانده است. با این حال، ماهیت و عمق همکاری عملیاتی آنها در طول دو دهه گذشته تکامل یافته است. سراج الدین پیوسته طالبان را برای اتخاذ موضع افراطیتر تحت فشار قرار داده است. اکنون که طالبان، افغانستان را تحت کنترل دارد، افراد کمی انتظار دارند که این امر متوقف شود.
در درون طالبان، کادر حقانی به طور مداوم برای انجام حملات پیچیده و پر تلفات که اغلب منجر به تلفات غیرنظامی قابل توجهی میشود، فشار آورده است. همچنین تصور میشود که شبکه حقانی حتی بیشتر از سایر عناصر طالبان ضد ایالات متحده است. در واقع، دان راسلر و وحید براون، نویسندگان مشترک یکی از عمیقترین کتابها در مورد شبکه حقانی، معتقدند حقانیها بر القاعده تأثیر گذاشتند تا ایالات متحده را هدف اصلی جهاد جهانی بدانند.
بسیاری ادعا میکنند که شبکه حقانی با رقیب بی رحم طالبان یعنی داعش خراسان همکاری دارد، اما این یک برداشت نادرست است. اگرچه ممکن است ارتباطات در سطوح فردی و ردههای پایینتر وجود داشته باشد، اما شواهد کمی از یک رابطه قویتر یا هر چیزی شبیه به حمایت سازمانی بین آنان وجود دارد. اما صرف اینکه شبکه حقانی با داعش خراسان متحد نیست، به این معنا نیست که سراج الدین و امثال او کمتر از داعش بی رحم هستند.
برای نشان دادن اینکه سراج الدین چگونه در نقش خود به عنوان وزیر کشور عمل خواهد کرد، فقط کافی است به مراسمی که اخیراً به ریاست وی برای تجلیل از خانوادههای مهاجمان انتحاری طالبان برگزار شد، نگاه کنید. سراجالدین حتی به خانوادههای مهاجمان که آنها را «شهید» میخواند، جوایز نقدی و قطعات زمین اهدا کرد.
سراج الدین در سخنرانی ۳۳ دقیقهای خود، خود را مغز متفکر این حملات معرفی و تصریح کرد که در برابر دشمنان طالبان اقدامات بیشتری صورت خواهد گرفت. واضح است که سراج الدین قصد دارد تا موقعیت خود را به عنوان استراتژیست نظامی اصلی طالبان حفظ کند و حملات انتحاری همچنان به عنوان یک تاکتیک پیشرو برای این گروه باقی مانده است.
یکی دیگر از مسائلی که مسیر آینده طالبان را نشان میدهد، رابطه بین سراج الدین و جنگجویان خارجی از جمله شبه نظامیان القاعده، جنگجویان طالبان پاکستانی و اعضای گروههای جهادی آسیای میانه است. بر اساس آخرین ارزیابی شورای امنیت سازمان ملل متحد، بیش از ۱۰۰۰۰ جهادگر تحت کنترل طالبان و القاعده در افغانستان فعالیت میکنند و شبکه حقانی محور اصلی رابطهی این دو گروه است.
سراج الدین به عنوان وزیر داخله افغانستان، قدرت را در ساختار طالبان فراتر از نقش وزارتی خود در اختیار دارد. به عنوان مثال، وزارت او با انتصاب والیان و ولسوالیها ارتباط دارد. نفوذ سراج الدین در میان جنگجویان خارجی همچنین او را به یکی از با نفوذترین رهبران طالبان تبدیل کرده است. در همین ارتباط، کشورهای دیگر از او خواسته اند تا به حل و فصل مشکلات این دولتها با گروههایی که آنها را تهدید میدانند، کمک کند. به عنوان مثال، سراج الدین در حال حاضر نقش اصلی را در میانجیگری مذاکرات بین طالبان پاکستان و دولت این کشور ایفا میکند. این اهرم باعث میشود که سراج الدین قدرت بیشتری پیدا کند، زیرا کشورهایی مانند پاکستان به حمایت او برای کمک به کاهش تهدید ناشی از گروههای مختلف شبه نظامی مرتبط با افغانستان نیاز دارند.