یکی از مسائل مشترکی که دانشگاهها در سطح جهانی با آن روبهرو هستند، مسئولیت اجتماعی دانشگاه است، مدیران امروزی باید ابعاد اجتماعی عمومی حرفهی خود را شناخته و جهت رویارویی با محیط اجتماعی خود آماده باشند؛ در این راستا نشست تخصصی مسئولیت اجتماعی دانشگاه به همت دفتر نیاز سنجی و مطالعات فرهنگی معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی آذربایجانشرقی و با همکاری مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) شعبه تبریز برگزار شد و دکتر منصور بیرامی، دکتر سید علی فارغ و دکتر اصغر ایزدی جیران از اساتید صاحبنظر دانشگاه های تبریز به عنوان صاحب نظر به بررسی این موضوع پرداختند.
مسئولیت اجتماعی به پدیده غالب در گفتمان مسلط دانشگاههای پیشرو نسل چهار و پنج تبدیل شده است
در ابتدای این نشست، معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی آذربایجانشرقی اظهار کرد: مسئولیت اجتماعی دانشگاه، به تدریج به پدیدهی غالب در گفتمان مسلط دانشگاههای نسل چهار و پنج تبدیل میشود چراکه نهاد دانشگاه، خود را در مقابل جامعهی محلی، محیط زیست، چالشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاق عمومی جامعه متعهد و مسئولیت پذیر میداند.
احد حاجیبلند ادامه داد: فلسفهی نهادی به نام دانشگاه، تولید خیر عمومی و ثروت و رفاه اجتماعی به واسطهی خردورزی، اندیشهورزی، پرسشگری و نقادی است.
وی در رابطه با محورهای این نشست بیان کرد: در این نشست تخصصی موضوعاتی چون وضعیت مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاهها در سطح ملی، منطقهای و استانی، مسئولیتپذیری، ابعاد و مولفهها و میزان کنشگری فعال در دانشگاههای ایرانی در سطح اقتصاد و اخلاق عمومی پرداخته میشود و مولفهها و ویژگیهای مسئولیتپذیری اجتماعی در دانشگاه، مسئولیتپذیری اجتماعی نهاد دانشگاه، توسعهی پایدار و شاخصههای سنجش مسئولیتپذیری و راهکارها و شیوهی ارتقا آن از جمله محورهای این نشست هستند.
استاد دانشگاه تبریز در این نشست اظهار کرد: انسان موجودی زیستی، روانی و اجتماعی است که این ابعاد یک سری وظایف، کنشها و فرصتهایی را برای آن تعریف کرده است برای مثال در بعد زیستی، قلب و مغز به عنوان سیستم کار میکنند که این سیستم، زیر سیستمهای مختلف و فراسیستمهایی دارد که بعد سیستم را تحت تاثیر قرار داده و به تبع آن توانمندیهایی ایجاد شده و همچنین یک سری کنشهای زیستی را تحمیل کرده و در قالب این کنشها، انتظاراتی از او میرود.
دکتر منصور بیرامی ادامه داد: این موضوع در بعد دوم که روانشناختی است، تکرار شده و در بعد سوم که بعد جامعه شناختی است، یک سری انتظارات زیستی، روانی و اجتماعی وجود دارد که به تبع آن فرصتهایی را هم ایجاد میکند.
وی افزود: منظور از مسئولیتپذیری، تعهدی است که در مقابل این فرصتهای سهگانه ایجاد شده و توقع میرود انتظارات برآورده شود و فرصتهایی نیز به انسان داده شده است و به ازای آنها، تقاضایی نیز وجود دارد؛ هر زمان که توانستیم این کنش را تولید کنیم و در مقابل این نیازها پاسخی پیدا کنیم، فرد مسئولیتپذیری خواهیم بود.
وی بیان کرد: دانشگاه، خانواده، تامین اجتماعی، اقتصاد هر کدام ذیل یک فراسیستم هستند، اما در درجهی بالاتر هر کدام از فراسیستمها نیز در جای خود یک سیستم است؛ به دلیل اینکه این امکانات در اختیار یک نهاد نیز قرار گفته است لذا این انتظارات از سازمان شکل میگیرد تا به عنوان یک نهاد اجتماعی، به وظایف خود را انجام دهد.
بیرامی خاطرنشان کرد: در بحث ما به شکل ویژه، این نهاد اجتماعی، دانشگاه است؛ یکی از ویژگیهای کلیدی مسئولیتپذیری، ابعاد شخصیتی بوده و کلیدیترین ویژگی آن نیز، وظیفه شناسی است.
دانشگاه باید درونگرا باشد
وی گفت: شخصیت شناسی یک سری فاکتورهایی را دارد که یکی از آنها درونگرایی است، براساس مطالعات انجام شده، برای موفقیت باید درونگرا بود، اما متاسفانه جامعهی ما برونگرایی را به دانشگاه تحمیل کرده در حالیکه افراد موفق دانشگاه، درونگرا هستند لذا دانشگاه باید درونگرا باشد و در کنش انجام وظیفه، برونگرایی را به موقع فعال کند.
وی اضافه کرد: دانشگاه درونگرا، دانشگاهی است که اول به رسالت و مسئولیت اصلی خود بپردازد و برای مسئولیتها و وظایف درون سازمانی خود بنا به برنامهریزی انجام شده، بیشتر بها دهد.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز بیان کرد: دانشگاه برونگرا شعاری است؛ یعنی دانشگاه با عقل سلیم کار نکرده بلکه باید تولید علم کند، اما دانشگاههای ما بار اطلاعاتی را از خارج کشور وارد میکنند لذا به ابزار تبدیل شدهایم.
وی افزود: یک سری از نظریهها ابزاریاند و بررسی میکنند که جامعه، ابزاری برای تولید ثروت است، اما وظیفه مسئولان اجرایی کلان است تا علم را به ثروت تبدیل کنند.
دانشگاه نسل چهار و پنج باید نسبت به اجتماع مسئولیت پذیر باشد
وی در بخش دیگر سخنان خود اظهار کرد: دانشگاههای نسل اول، آموزش محور، نسل دوم، پژوهش محور و نسل سوم کارآفرینی و تولید و صنعت را ترویج میکنند، اما دانشگاه نسل چهار و پنج باید نسبت به اجتماع مسئولیت پذیر بوده و حضور فعال داشته باشد.
این روانشناس گفت: مثلا وظیفهی اول من به عنوان یک عضو هیئت علمی، مدیریت خانواده است و کار در دانشگاه، ابزاری برای چرخاندن خانواده بوده که دانشگاه نیز به این قیاس است.
وی تاکید کرد: ساختار مدیریت در جامعهی ما از برنامهریزی جامع، عملیات، سازماندهی، انگیزش و کنترل تشکیل شده در حالیکه باید کنترل عامل اول آن باشد.
وی یادآور شد: مدیریت های امور اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها، نقش تبدیلگری و انتقال آن به جامعه را نداشته و منبع فشاری برای اساتید است که نهادهای مختلف نیز موازی آن، این کار را انجام میدهند و اموری هم که با این کنش طراحی شدهاند، نه تنها کمکی نکرده بلکه به دانشگاه آسیب هم میزند.
بیرامی افزود: کنش اجتماعی به اساتید علوم انسانی داده نشده لذا فرصت خداحافظی آنها از تولید را هموار میکند یعنی شرایطی فراهم کرده که افراد بدون هیچ کتاب و مقالهای صرفاً با تحصیل، استاد تمام میشوند، اما حرف من این است که باید کاربردی صحبت کرد؛ یک استاد علوم انسانی برابر با استاد علوم پایه یا مهندسی حقوق گرفته ولی به اندازهی او کار نمیکند، درحالیکه در تاریخ علم اولین مجلات در رشتهی علوم انسانی منتشر شده و در عین حال امکان تبدیلپذیری یافتههای علوم انسانی به مولفههای جامعه شناختی بیشتر است.
رسالت اول دانشگاه تربیت شهروند مسئولیتپذیر و سازگار است
وی متذکر شد: برای مثال در بحث سالمندی جامعه و پیری جمعیت هیچ اقدامی از سوی دانشگاهها انجام نشده است؛ در چند سال آینده افزایش سالمندان، ما را با بحران بزرگی روبهرو خواهد کرد و اکنون باید توجه داشت که جمعیت جوان ما کم بوده و جامعه به سوی فرسودگی میرود لذا میتوان شرایط را بررسی کرده و چارهای اندیشید.
بیرامی خاطرنشان کرد: استاد علوم انسانی مولد است به شرط اینکه اساس کلیدی را هم رعایت کند، کنش دانشگاه آموزشی و پژوهشی نبوده بلکه تربیتی است چراکه رسالت اول دانشگاه در هر نسلی تربیت شهروند مسئولیت پذیر و سازگار است.
مسئولیت، دو منظر حقوقی و اخلاقی دارد
عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز نیز در ادامه اظهار کرد: مسئولیت از دو منظر قابل بررسی است؛ رویکرد اول حقوقی است، از منظر حقوقی افراد یا سازمانهایی که مالک چیزی بوده، از آن منفعت میبرد یا اختیاردار آن است، مسئول بوده و باید در قبال آن پاسخگو باشد که این از منظر حقوقی بوده و بر اصل موازنهی حق و تکلیف استوار است.
دکتر سید علی فارغ ادامه داد: اگر این منظر را به سازمان علم و دانشگاه در کشور تعمیم دهیم، غالب این سازمان، وزارتی است؛ از سرفصل درسی تا گزینش استاد آن حاکمیتی است لذا هیچ مالکیت و منفعتی برای افراد این سازمان وجود ندارد چرا که دانشگاه ما از مردم ارتزاق نمیکند لذا به آن پاسخگو هم نیست.
وی افزود: رویکرد دوم، حقوقی نبوده و اخلاقی است؛ تعهد، بار اخلاقی نیز دارد که منشأ رویکرد دوم مسئولیت، مالکیت و منفعت نبوده بلکه اخلاق است و این امر نه تنها از مسئولیت اجتماعی فرد پاسخگو نبوده بلکه از فضیلت اخلاقی او ناشی میشود.
فارغ بیان کرد: غالب مطالبهی ما از دانشگاه در حوزه اخلاق است که در اقدام فضیلت مابانه، عنایتی هم به مسائل جامعه داشته باشیم در حالیکه در کشورهای دیگر اساساً اعتبارات و بودجهها منوط به پاسخگویی در حل چالشهای اجتماعی است.
وی در بخش دیگر سخنان خود یادآور شد: در موضوع نسبت بین مسئولیت و مالکیت، اگر ما تملکی از منظر اختیار نداشته باشیم، تنها قید مسئولیت، فضیلت اخلاقی بوده و تضمینی برای حسن انجام آن وجود ندارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز بیان کرد: نکتهی دیگر مجازاتی است که به این فرد تحمیل میشود لذا ارائهی خدمات اجتماعی را بیارزش جلوه دادهایم و این خود بزرگترین خیانتی است که از نظر اخلاقی وجود دارد.
وی متذکر شد: مسئولیت اجتماعی تابع اصل شبکهای است و در راستای افزایش ارزش پاسخگویی باید مسئولیت را توزیع کرد که عامل و منشا اختیارات و تملک بر امکانات حقوقی است.
وی گفت: یکی از انواع مجازات، سلب فرصت تعامل اجتماعی بوده که آن را با بایکوت در نظر گرفته شده به اساتید دانشگاهی پیشکش میکنند تا در اتاق کوچک خود فقط مقاله تولید کنند و اگر هم جستجوی مسأله کرد، هیچ امتیازی برای او قائل نبوده و از او میخواهیم، به هیچ عنوان در طرحریزی اجتماعی پویا عمل نکند چرا که در کشور ما صورت مسائل را از بالا به پایین تعریف میکنند برای نمونه زمانی شعار دو فرزند کافی است، دیوار نویسی میشد، اما بعد آن، بدون تغییر در استراتژی و صرفاً با تغییر جهت، مسأله را تغییر دادیم.
فارغ افزود: همانگونه که اگر تملک در یک جا جمع شود، بقیهی افراد فقیر میشوند لذا با عدم توزیع مسئولیت، بقیهی افراد مسئولیتگریز خواهند شد؛ باید مصادیق احساس مالکیت و تعلق خاطر در اعضای هیأت علمی را به نسبت دانشگاه ارتقا داد که با احیاء تعلق، بتوان انتظار پاسخگویی داشت.
نهاد دولت در تشخیص صورت مسائل ناتوان است/مشکل ما توهم دانایی است
وی خاطرنشان کرد: نهاد دولت در تشخیص صورت مسائل ناتوان است لذا به دلیل توزیع نشدن مسئولیت آن، به جز توصیهی اخلاقی نمیتوان انتظار مسئولیت حقوقی دیگری را داشت.
وی متذکر شد: مشکل ما نادانی نیست بلکه توهم دانایی است؛ اگر احساس کنیم که چیزی رسالت ما است و آن را نه با معیار بیرونی بلکه با معیار درونی خود ایفا کنیم، عملاً مسئولیت اجتماعی خود را انجام ندادهایم که توهم مسئولیت از نبود آن بدتر است.
ساختار اداری و نظام ارزیابی، اساتید علوم انسانی را به کارگران تولید مقاله تبدیل کرده است
یکیدیگر از اعضای هیأت علمی دانشگاه تبریز نیز در این نشست گفت: گرچه استخدام اساتید دانشگاه از نهاد حاکمیتی است، اما همین نهاد حاکمیتی، حقوق اساتید را از منابع عمومی میدهد. بنابراین، استاد در قبال ارتزاق از منابع عمومی کشور، مسئولیت و تعهدی اجتماعی دارد.
دکتر اصغر ایزدی جیران ادامه داد: تحقق مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشگاهیان، نیازمند فضای باز سیاسی و تغییر فرهنگ سازمانی موجود است.
وی افزود: دانشگاهها باید مستقل از نیروهای سیاسی باشند. درحالی که اکنون دانشگاهها و سیاستگذاریهایشان تحت تأثیر نهادهای سیاسی است و با تغییر دولتها عوض میشوند. لذا برنامهی طولانی مدتی نمیتواند شکل بگیرد که دانشگاه بر اساس آن ایفای نقش کند.
وی اظهار کرد: از مولفههای دانشگاه مسئولیتپذیر آن است که استاد مسئولیتپذیر استخدام شود. در معیارهای جذب اعضای هیات علمی، باید به معیارهایی مثل تفکر انتقادی، توانایی نوشتن به ویژه در مورد اساتید علوم انسانی، و تربیت دانشجو توجه شود.
ایزدی جیران با تمرکز بحثاش بر اساتید علوم انسانی بیان کرد: دومین مورد، توانایی نویسندگی است. برای انجام مسئولیت اجتماعی و ارتباط با دیگران، نیاز به وسیلهی ارتباطی داریم، و نوشتن یکی از مهمترین و موثرترین ابزارهاست. و همچنین سومین مورد، تربیت دانشجوی متعهد و مسئول است.
وی یادآور شد: ساختار اداری و نظام ارزیابی اساتید علوم انسانی در دانشگاههای کشور، آنها را به کارگران تولید مقاله تبدیل کرده است، کارگری که با کالایش بیگانه است. ارزشهای مورد توجه در فرهنگ سازمانی دانشگاهها، استاد علوم انسانی و اجتماعی را به سوی تولید مقاله میکشاند نه خلق معنا و گفتوگو با مردم. تمام فکر و ذکر استاد میشود تولید کالایی بنام مقاله، کالاهایی که هیچ دردی را از رنجهای اجتماعی دوا نمیکنند جز اینکه ابزاری باشند برای منافع فردی جهت بالا رفتن و ارتقا در مراتب اداری و نه مشارکت در مسائل انسانی.
ایزدی جیران ادامه داد: به این ترتیب، دانشجو هم در خط تولید مقاله گرفتار میشود. دغدغهی سیاستگذارهای دانشگاهها اکنون بالا رفتن روزانهی رنکینگ و رتبهبندیشان در مسابقهای جهانی بر اساس معیار نوشتن مقالهی انگلیسی است. دانشگاهها خودشان را گرفتار این مسابقه کردهاند. فقط میدوند بدون اینکه بپرسند مقصد کجاست و هدف چیست. این مسابقهای است تهی و پوچ. افتخار دانشگاههای ما نباید این باشد که هر روز در سایتشان آمار رنکینگها بدهند. افتخارشان باید این باشد که در جستوجوی شناختن دردها باشند.
وی گفت: ابزار اصلی استاد علوم انسانی برای ارتباط با جامعه و تحقق مسئولیت اجتماعیاش، کتاب است نه مقاله. مقاله در حلقههای تخصصی خود دانشگاهیان محبوس میشود و عمدتاً هم خوانده نمیشود، اما کتاب به بطن جامعه وارد میشود. همین ساختار و نظام ارتقای علمی است که استادهای علوم انسانی را سوق داده به طرف تولید مقاله نه نگارش کتاب.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز تاکید کرد: ارزشهای موجود در فرهنگ سازمانی دانشگاههای ایران، اساساً تواناییهای اساتید علوم انسانی و اجتماعی را یک به یک از آنها گرفته است. هم توانایی نوشتن و هم توانایی ایجاد ارتباط با مردم و گروههای اجتماعی مختلف. این هنجارهای دانشگاهی دارند ماهیت اساتید را تغییر میدهند.
گفتمان دانشگاهها به تجاریسازی تغییر کرده است
وی خاطرنشان کرد: از عناصری که اخیراً به فرهنگ سازمانی دانشگاهها اضافه شد، گفتمان تجاریسازی علوم انسانی بود. این ناشی بود از بدفهمی در مورد ماهیت علوم انسانی و تفاوت آن با سایر علوم. علوم انسانی عرصهای است برای خلق معنا و امکان دیالوگ با گروههای اجتماعی نه تولید ثروت و درآمدزایی برای دانشگاهها. برای همین است که بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما همچنان حلناشنده باقی مانده است.
وی متذکر شد: کارایی علوم انسانی برای ساختن جامعهای بهتر یقیناً کمتر از سایر علوم نیست. باید انتظار سیاستگذارهای ما از علوم انسانی نه تولید مقاله و درآمدزایی، بلکه آن باشد که در مورد رنجهای اجتماعی بیاندیشند و حرف بزنند، از بحرانهای هویتی، از شکافهای اجتماعی، از تضادهای قومیتی، از فرودستان و طبقاتی که روز به روز فقیرتر میشوند.
ایزدی جیران گفت: چون فرهنگ سازمانی موجود در دانشگاه استادها را از تحقق مسئولیت اجتماعی و انسانیشان محروم کرده و توانایی اندیشیدن، نوشتن، و برقراری ارتباط را از آنها گرفته، جامعه و گروههای مختلف اجتماعی در تشخیص و فهم مسائل اجتماعی بسیار جلوتر از دانشگاه و دانشگاهیان هستند. بنابراین، اساتید علوم انسانی نباید منتظر تغییر سیاستگذاریهای دانشگاهها باشند. آنها فراسوی وظایف اداری و حقوقی، باید به وظیفهی اخلاقیشان در قبال جامعه بهعنوان انسانی متعهد عمل کنند.
وی ادامه داد: ساختار موجود به گونهای نیست که دانشگاه جامعهمحور داشته باشیم و هر چه انجام شده، اموری محدود بوده است. مدیریت امور اجتماعی دانشگاه تبریز در گذشته بیشتر مسئولیت ارایهی خدمات به دانشجوهای فعال در انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی اجتماعی را داشته است. اخیراً تلاشهایی صورت گرفت جهت مشارکت اساتید علوم انسانی و اجتماعی در بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی دانشگاهیان. به همین منظور، کارگروه علمی مشورتی مسائل اجتماعی دانشگاه تشکیل شد با هدف شناخت از وضعیت موجود و روندها، کمیتهی رصد وضعیت فرهنگی و اجتماعی نیز شکل گرفت. همچنین مدیریت امور اجتماعی در ماههای آغازین شیوع کرونا، با کمک اساتید علوم اجتماعی و روانشناختی، کلیپهایی جهت آگاهیبخشی منتشر کرد، همچنین کتابی در مورد جنبههای اجتماعی و فرهنگی و روانی کرونا انتشار یافت.
انتهای پیام