به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اعلام شروع مذاکرات هسته ای بار دیگر مورد توجه تمامی محافل قرار گرفته است و همگان منتظرند ببیند دور جدید گفتگوها در چه فضایی پیش خواهد رفت . به بیان دیگر صرف اعلام آغاز مدکرات می تواند متغیری مهمی در تحولات بین المللی باشد و نتایج آن بطور حتم تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت، امشب در کلاب هاوس خبرآنلاین این اتفاق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" تیم رییسی و آینده برجام؛ ادامه مسیر ظریف یا؟" به اظهار نظر پرداختند.
حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرآنلاین
با توجه به اعلام شروع مذاکرات هسته ای از 8 آذر همه منتظر شروع این دوره هستند چرا که این گفتگوها می تواند تاثیرات زیادی در جامعه بگذارد ولی از نگاه صاحب نظران پیش زمینه چنین تحول مهمی روشن بودن سیاست های دولت جدید است که تاکنون این سیاستهای مذاکراتی به صورت شفاف مطرح نشده و یا آنچه که تاکنون از بیان افراد مختلف مسئول بیان شده نتوانسته یک چارچوب فکری مسنجم را فراهم سازد.
درست است که شرطهایی گذاشته شده که شاید در عالم واقع خیلی قابل دستیابی نباشد و شاید خیلی ملموس نباشد، مانند لغو همه تحریمها. آنهایی که فنون دیپلماسی را می دانند با این ادبیات اشنا هستند و کشورها قبل از مذاکره، رجز می خوانند و حوزه دیپلماسی را ارزیابی و مبارزه طلبی می کنند. کاری که الان از سوی آقای باقری مطرح شده است، مقدمات آغاز مذاکرات است و با ورود به مذاکره، معقولتر حرف می زنند. من فکر می کنم ادبیات کسانی که مذاکره می کنند بعدا تغییر کند.
بیژن احمدی کارشناس سیاسی
آقای ظریف دیپلمات بسیار قوی ای بود ولی وقتی درباره مسیر مذاکرات صحبت می کنیم به نظر می رسد این مسیر بر اساس راهبرد کلان جمهوری اسلامی تعیین می شود. آقای ظریف بارها گفته این راهبرد کلان لزوما توسط وزارت خارجه و وزیر خارجه تعیین نمی شود. نهادهای بالاتری مانند شورای عالی امنیت ملی و رهبر جمهوری اسلامی روی این راهبرد اثر می گذارند. حتی اگر امروز تیم آقای ظریف و روحانی را داشتیم با وجودی که علاقمند به نتیجه رسیدن توافق بودند، ولی آن راهبرد مسیر دیگری را تعیین کرده بود، احتمالا آن تیم هم نمی توانست در مسیر متفاوتی قرار گیرد.
درباره برجام باید صبر کرد و دید با شروع مذاکرات چه می شود. آیا ایران و آمریکا حاضر به دادن امتیاز برای احیای برجام هستند یا نه. تصویر مشخصی از سخنان دوطرف نداریم. ایران خواستار رفع تمام تحریمهای ترامپ است و تضمین برای عدم نقض برجام می خواهد. آمریکا هم می خواهد ایران به فاصله یکسال از گریز هسته ای قرار گیرد. هر دوی این خواسته ها اگر به صورت حداکثری دنبال شود، رسیدن به توافق سخت خواهد بود. آمریکا موانع قانونی برای دادن تضمین قطعی دارد. همچنین برگرداندن برنامه اتمی ایران با توجه به دانشی که به دست آمده و دسترسی به سانتریفیوژهای پیشرفته تر، رسیدن به یکسال فاصله با گریز هسته ای سخت است. باید دید در مذاکرات چه می شود.
به نظر می رسد آقای باقری کنی صحبتی کردند که مقدمات مذاکرات و در راستای رقابت ایرانی-آمریکایی برای مقصر نشان دادن یکدیگر است. اگر برجام شکست بخورد می خواهند طرف دیگر را مقصر نشان دهند. اگر موضع آقای باقری کنی همین باشد و در مذاکرات دنبال شود بعید است به توافق برسیم.
آقای بایدن وقتی وارد کاخ سفید شد می توانست یک تصمیم بگیرد که نکرد. او می خواست وارد مذاکرات شود ولی انتخابی که داشت می توانست آمریکا به توافق برجام برگردد و ایران به توافقات خود بازگردد. بایدن این کار را نکرد. آقای باقری کنی می گوید به زمان ابتدای حضور بایدن برگردیم. تصمیم بایدن این نیست. گام به گام، کمتر در برابر کمتر را می خواهند دنبال کنند.
هادی موسوی فعال سیاسی
تیم آقای جلیلی و افراد متاثر از ایشان معتقدند برنامه هسته ای ایران یک ابزار برای چانه زنی است. به همین منظور معتقدند مابه ازای این ابزار باید تمام مشکلاتمان با غرب را حل کنیم. در صورتی که این یک اشتباه راهبردی است. ما نمی دانستیم مساله هسته ای تبدیل به بزرگترین چالش کشور است. لذا تصور تیمی که از نظرات آقای جلیلی متاثرند دنبال این هستند حداکثر توان هسته ای را در اختیار بگیرند. ذخایر اورانیوم ایران را می خواهند بالا ببرند تا حداکثر امتیاز را بگیرند.
فرقی که الان با دور قبلی مذاکرات آقای جلیلی داشت، این است که در برجام خطوط مشخص است و هر چه جلوتر برویم باید عقب نشینی بیشتری کنیم. از دور چهارم مذاکرات وین، آمریکا هر چه می توانسته روی میز گذاشته و آمریکا امکان عقب نشینی ندارد. روحانی هم این را گفت که اگر عراقچی اجازه یابد یک روزه توافق را عملی می کند. تیم ایران فهمیده بود آمریکا توانایی دادن امتیازات بیش از این را ندارد. همین هم تناقض دارد. آخرین پیشنهاد آمریکا دو ایران دارد. یکی دستور 13224 و 13949 است که دولت بایدن پذیرفته بانک مرکزی را از تحریم خارج کند. اصولگرایان می گوید اگر ما ذیل این دستور باشیم ذیل قانون کاستا قرار می گیریم تا حدودی آمریکا این را پذیرفته. مشکل دوم تحریم تسلیحات متعارف ایران است که طبق برجام باید لغو می شده است. اگر بگوییم آمریکا باید به برجام برگردد، این را آمریکا نپذیرفته است.
حداقل چیزی که دولت ایران باید طبق مصوبه مجلس پیش برود، این است که تمامی تحریمها باید لغو شود. نه تنها تحریمهای برجامی، بلکه تحریمهای دیگری که مانع استفاده ما از منافع برجام می شد، مانند تحریمهای اولیه، catsa و sisado باید لغو شود که ممکن نیست. این ها خط قرمزهای متفاوت ما و آمریکا است.
باید دید این خطوط قرمز تبدیل به خطوط صورتی می شود یا نه. برخی دوستان می گویند حداقل تیم فعلی مذاکره کننده که نگاه ایدئولوژیک به قضیه دارند به هیچ وجه حاضر به گذشتن از خط قرمز نیستند. شخصیت آنها اینطور است که کوتاه نمی آیند و غرب باید تقاضا برای حل مشکل کند. تجربه برجام و ممانعتها در اجرای برجام و انتقادات این تیم به تیم قبلی مجبورشان می کند تا لحظات آخر روی خطوط قرمز بمانند. فردا به هر دلیلی نقض عهد شد، انتقادات قبلی به آنها وارد نشود.
نتیجه گیری آنکه با توجه به خصوص قرمز آقایان و مصوبه مجلس، بعید است در هیچ سطحی توافق صورت گیرد. اختلافات فاحش است. دولت بایدن به شدت تحت فشار است. انتخابات سنا دارد شروع می شود. همین الان هم فکر نمی کنم 25 نفر در سنا موافق برجام باشند. باب مندز و چاک شومر دو دموکرات اصلی سنا، مخالف برجام هستند و تیم بایدن شرایطی در آمریکا دارد که حتی حاضر به دادن امتیازات دور چهارم مذاکرات هم نیستند. حتی برخی امتیازات را معلق خواهند کرد.
۲۳۲۱۹