با اینحال آثار آویختنی هنرمند در این نمایشگاه انگار بیشتر فرصتی را فراهم میسازد تا بیننده با مفهومی مواجه شود که عنوان نمایشگاه هم هست؛ «شعاع». از این منظر آثار این مجموعه با بخش عمده آثار آویختنیِ پیشین عماد تفاوت میکنند، شاید از آنرو که او کوشیده تا با تمرکز بر شکل استوانه، ما را مستقیماً با مفهوم شعاع روبهرو کند که به طور طبیعی در قالب اشکال مدور به چشم میآیند. برای او که معمولاً مجسمههایش را در قالب اشکال بنیادین میسازد، این تاکید بر شکل استوانه چندان دور از ذهن نیست و البته که پیشتر هم به کرات آثاری را به شکل استوانه ساخته و نمایش داده بود.
از اینرو آنچه ما در نمایشگاه اخیر عماد میبینیم، تداوم روشی است که او معمولاً در آثارش به کار میگیرد و همچنان بر تداومش اصرار دارد؛ تاکید بر احجام بنیادین، استخراج کیفیتهای انضمامی مربوط به آن حجم و تلاش برای بازی با آنها. علاوه بر اینها در آثار این نمایشگاه شاهد رویکردی هستیم که عماد در چند نمایشگاه پیشیناش هم گاه به کار گرفته بود؛ پنهان کردن رد دستکاری در شی و تلاش برای ارجاع دادن به احجام طبیعی که در آثار این مجموعه در شباهت تام چند اثر با تنه درخت قابل مشاهده است. این کار در مجموعه جدید به او امکان میدهد تا مفهوم مورد نظر را به طبیعت بسط داده و از این نظر بیننده را دعوت کند تا شعاع را در قالبی کلیتر ببیند که فراتر از دستساختههای بشری است. شکل بدوی آثار که در این مجموعه هم به چشم میآید در برقراری این رابطه اهمیت فراوان دارد. همچنان که پرهیزش از رنگ ما را مستقیماً با خود حجم مواجه میکند و نه با جلوه بصریِ حاصل از شی آویخته در فضا.
پس تا اینجا به نظر میرسد که محمدحسین عماد به یک زبان مشخص دست یافته است که از طریق آن میتواند مفاهیم مختلف را در قالب حجمی سهبعدی بازآفرینی کند. دستاوردی که به نظر میرسد حاصل تمرکز او بر شکل است و تلاش برای جستجوی مفهوم در شکل و نه برعکس. یعنی عماد نمیکوشد برای مفهوم مورد نظرش حجمی بسازد که انگار در پی یافتن مفهومی است که در خود حجم میتواند نهفته باشد.
به این ترتیب در نمایشگاه «شعاع»، بیننده میتواند با تماشا و گشتن به دور حجم آویخته در فضا به انواع مفاهیمی فکر کند که شکل استوانه و کلمه شعاع در ذهنش متبادر میکنند؛ از مفهوم هندسی کلمه شعاع گرفته تا شعاع نور (که در چند اثر قابل مشاهده است) یا بسط مفهوم شعاع در هر آنچه دایره یا کروی است.
از این نظر آیا باید نمایشگاه «شعاع» را موفق دانست؟ از یک جنبه محمدحسین عماد همچنان استوار در مسیرش حرکت میکند و بر مبنای زبان شخصیاش ما را شگفتزده میکند. اما آیا این زبان به تدریج و در آثارش تکراری شده است؟ قضاوت در این مورد کموبیش دشوار است، شاید چون او هنوز میتواند ما را با جادوی احجامِ بنیادینِ بدویاش همراه کند و تا زمانیکه این توان در او باشد، شاهد موفقیتهایش خواهیم بود.
۵۷۵۷