به گزارش ایسنا، مهدی زینالدین سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در تهران متولد شد. در اوان کودکی قرآن را بدون معلم و استاد یاد گرفت. پس از ورود به دبستان در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک میکرد و به عنوان یک فرزند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری میداد.
از خصوصیات بارز او به شجاعت و شهامت اشاره شده است. خطشکنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترین پاتکها به خاطر این روحیه بود.
به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قائل بود نماز را به تانی و خلوص مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به دعا، نماز و جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگیاش متجلی بود. با علاقه خاصی به بسیجیها توجه میکرد. برای رسیدگی به وضعیت نیروها و مطلع شدن از احوال رزمندگان خود به واحدها، یگانها و مقرهای لشکر سرکشی و به مشکلات آنان رسیدگی میکرد. همواره سفارش میکرد نسبت به رزمندگان احترام قائل شوند و همیشه خودشان را نسبت به آنها بدهکار بدانند.
شیفتگی و محبت ویژهای به اهل بیت (ع) داشت. از صمیم قلب به امام خمینی(ره) عشق میورزید و از دستورات و فرامین آن حضرت تبعیت میکرد. به دقت پیامها و سخنرانیهای ایشان را گوش میداد و سعی میکرد که همان را ملاک عمل خود قرار دهد و از حدود تعیینشده به هیچ وجه تجاوز نکند. میگفت: «ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببینیم از آن کانون و مرکز فرماندهی چه دستوری میرسد، یک جان که سهل است، ای کاش صدها جان میداشتیم و در راه امام فدا میکردیم.»
اهمیت دادن به حفظ اموال بیتالمال
حفظ اموال بیتالمال برای زینالدین از اهمیت خاصی برخوردار بود. همواره در مسئولیت و جایگاهی که قرار داشت نهایت دقت خود را به کار میبرد تا اسراف و تبذیر نشود. بارها میگفت: در مقابل بیتالمال مسئول هستیم. در استفاده از نعمتهای الهی و حتی غذای روزمره میانهروی میکرد. خود را آماده رفتن کرده بود و همواره برای کم کردن تعلقات مادی تلاش میکرد. در مناجات و راز و نیازهایش این جمله را بارها تکرار میکرد: ای خدا! این جان ناقابل را از ما قبول بفرما و در عوض آن، فقط اسلام را پیروز کن.
از آنجا که رزمندهها، او را به عنوان الگویی برای خود قرار داده بودند، سعی میکردند اخلاق و رفتارشان مثل او باشد. خیلیها شیفته اخلاق، رفتار، مدیریت و فرماندهی او بودند و او را یک برادر بزرگتر و معلم اخلاق میدانستند. زیرا او قبل از آنکه لشکر را بسازد، خود را ساخته بود. اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامیاش که دارای صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی که با بسیجیان مواجه میشد برادری صمیمی و دلسوز برای آنها بود.
مهدی زینالدین در زمینه تربیت کادرهای پرتوان برای مسئولیتهای مختلف لشکر به گونهای برنامهریزی کرده بود که در واحدهای مختلف، حداقل سه نفر در رأس امور و در جریان کارها باشند. میگفت: من خیالم از لشکر راحت است. اگر چند ماه هم در لشکر نباشم مطمئنم که هیچ مسئلهای به وجود نخواهد آمد. در کنار او صدها انسان ساخته شدند، زیرا رفتار و صحبتهایش در عمق جان نیروهای رزمنده مینشست. بارها پس از سخنرانی، او را در آغوش خویش میکشیدند و بر بالای دستهایشان بلند میکردند.
او یکی از فرماندهان محبوب جبههها به شمار میآمد و فرماندهی بود که بر دیگران تاثیر داشت؛ چنانچه گفته میشود ۷۰ درصد نیروهای پاسدار و بسیجی آن لشکر نماز شب میخواندند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین کسانی بود که جذب نهاد جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم به این نهاد پیوست. ابتدا در قسمت پذیرش و پس از آن به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم به فعالیت پرداخت.
زینالدین در زمان مسئولیت خود در واحد اطلاعات (که همزمان با غائله خلق مسلمان و توطئههای ضدانقلاب در قم بود) در خنثی کردن حرکتهای گروهکها نقش بسزایی داشت.
آغاز جنگ تحمیلی
با آغاز تهاجم دشمن بعثی به مرزهای ایران، زینالدین بیدرنگ پس از گذراندن آموزش کوتاهمدت نظامی، به همراه یک گروه ۱۰۰نفره خود را به جبهه رساند و به نبرد علیه بعثیها پرداخت.
پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد و بعد از آن نیز مسئول اطلاعات - عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد شد. در این مسئولیتها تا عمق مواضع دشمن نفوذ میکرد و با شناسایی دقیق و هدایت رزمندگان، ضربات کوبندهای بر پیکر دشمن وارد میآورد. بخشی از موفقیتهای بهدستآمده توسط رزمندگان در عملیات فتحالمبین، مرهون تلاش و زحمات او و همکارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات - عملیات سپاه دزفول و محورهای عملیاتی بود.
زینالدین در عملیات بیتالمقدس مسئولیت اطلاعات - عملیات «قرارگاه نصر» را برعهده داشت و در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ علیبن ابیطالب(ع) - که بعدها به لشکر تبدیل شد - انتخاب شد.
در عملیات رمضان، تیپ علیبن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و خطشکن بود و با قدرت فرماندهی و هدایت ایشان - در بهکارگیری صحیح نیروها و موفقیت آن یگان در این عملیات - بعدها این تیپ به لشکر تبدیل شد.
لشکر علیبن ابیطالب(ع) در تمام صحنههای نبرد سپاهیان اسلام (عملیات محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۳ و والفجر ۴) خطشکن و به عنوان یکی از یگانهای همیشه موفق، نقش حساس و تعیینکنندهای را برعهده داشت.
عملکرد این یگان همگام با سایر یگانها در عملیات پیروزمندانه خیبر بسیار مشهور است. هنگامی که دشمن از هوا و زمین و با انواع جنگافزارها و هواپیماهای توپولوف و میگ و بمبهای شیمیایی و پرتاب یک میلیون و ۲۰۰ هزار گلوله توپ و خمپاره، جزایر مجنون را آماج حملات خویش قرار داده بود، او و یگان تحت امرش تا آخرین نفس جنگیدند و دشمن را به عقب راندند و جزایر را حفظ کردند.
نحوه شهادت
در آبان سال ۱۳۶۳ زینالدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علیبن ابیطالب(ع) بود) برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت میکنند. در آنجا به همرزمانش میگوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید شدیم. موقعی که عازم منطقه میشوند، رانندهشان را پیاده کرده و میگویند: خودمان میرویم. حتی در مقابل درخواست یکی از رزمندهها، مبنی بر همراه شدن با آنها، برادر مهدی به او میگوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم.
فرمانده محبوب بسیجیها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبههها و شرکت در عملیات و صحنههای مختلف، در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید.
انتهای پیام